گروه سياسي - خاطره ميرزا: خبر درگذشت دکتر عماد افروغ، نويسنده،جامعهشناس و استاد دانشگاه و رئيس کميسيون فرهنگي مجلس هفتم، صبح ديروزجمعه در شرايطي منتشر شد که سخنان صريح اخير او در شبکه چهارم سيما که روزهجدهم فروردين پخش شده بود هنوز داغ بود.
به گزارش مردم سالاری آنلاین ،افروغ در آن برنامه گفته بود: «من عاشق جمهوري اسلامي هستم اما نه به جمهوريتاش و نه به اسلاميت اش اميدي ندارم! ما مظروف انقلاب اسلامي را در ظرف پهلويريختيم! خيليها از قِبَل تظاهر و رانت به نان و نوايي رسيده اند! ما راهي را داريمميرويم که در زمان پهلوي منتج به انقلاب شد! حاکمان بايد رعيت مردم باشند، امااکنون برعکس شده است! حاکمان مخدوم شده و براي بودنشان سر مردم منتميگذارند و اينگونه کشور آماده شورش ميشود! فاصله حرف تا عمل مسئولان بيدادميکند! اصلا عملي نميبينيم و فقط حرف ميزنند! ميزان اموال مسئولان قبل و بعدانقلاب را ببينيد! انگار انقلاب سفره اي است که سر کَندن و بُردن از آن بين مسئولانرقابت است!»
البته بر خلاف آنچه برخي تصور ميکنند، اين حرفهاي افروغ جديد نيست. شايدحوادث ماههاي اخير باعث شده تعداد منتقدان افزايش يابد و مواضع صريح تري بهخود بگيرند، اما افروغ مشابه همين حرفها را دقيقا 9 سال پيش هم بر زبان آورده بود. عماد افروغ اواخر فروردين 1393 در برنامه تلويزيوني «ديروز امروز، فردا» گفته بود: «اگر عده اي از دولتمردان از اعتماد مردم به خود و حاکميت سوء استفاده کنند، ديگربازگشت اعتماد به جامعه دشوار است. خدا ميداند که ملت ما خيلي نجيب هستند وبايد قدرشان را دانست. اگر فرهنگ بخواهد با عزمي ملي سامان يابد، بايد به خردهفرهنگها و زيست جهان مردم بها داد. يعني بايد در الگويي بومي بنا شود نه الگوييبيگانه با هويت ملي. متاسفانه ما در ظرف به جاي مانده از رژيم پهلوي، ميخواهيممظروف انقلاب اسلامي را بريزيم.» او همچنين در همان برنامه که 9 سال از پخشتلويزيوني آن ميگذرد گفته بود: «ما امروزه مديراني داريم که حرف ميزنند نه براياين که آن را عملي کنند بلکه حرف ميزنند چون خود حرف زدن، براي آنها پاداشدارد. منظورم از مديران امروزي هم لزوماً دولت فعلي نيست.»
افروغ که بامداد ديروز جمعه در سن 66 سالگي به دليل به دليل عوارض ناشي ازبيماري سرطان درگذشت، در مجلس هفتم شهرت بيشتري پيدا کرد؛ مجلسي اصولگراکه جايگزين مجلس اصلاح طلب شده بود و چهرههاي سياسي اصولگرا در آن دراکثريت بودند. اما مرور زمام نشان داد که افروغ بدون غلبه نگرش سياسي، نگاهيفرهنگي و کلان به رويدادها دارد و نظرات صريح خود را بر مبناي حقي که ميشناختمطرح ميکرد. با همين گاه بود که در شرايطي که امکان انتخاب وي بسيار بالا بود درانتخابات هشتم مجلس شوراي اسلامي شرکت نکرد و اعلام کرد که عدم حضور ويدر مجلس مفيدتر است.
افروغ سخنان صريح ديگري هم داشته است. از جمله او روز 26 ديماه 1390 دربرنامه زنده تلويزيوني پارک ملت گفت: «هر فردي از افراد جامعه اين حق را دارد کهرهبر را استيضاح کند و اگر رهبري نتواند پاسخ مناسب بدهد، خود بهخود معزولاست. مشکل اصلي الان شکاف و فاصله ميان دولت و ملت است، که مدام بيشترميشود.» افروغ همچنين دربارهٔ مجلس خبرگان رهبري در اين برنامه گفت: «چرا بايدتنها فقها در اين مجلس حضور داشته باشند. اقتصاددانان و ديگر متخصصان نيزبايد در اين مجلس حضور داشته باشند.»
اين سخنان افروغ با واکنشهايي در جلسه مجلس شوراي اسلامي در يک روز بعدمواجه شد. از جمله حميد رسايي از چهرههاي تندروي اصولگرا گفت: «متأسفانهانتظار شنيدن چنين کلماتي نسبت به ارکان انقلاب اسلامي را از پشت تريبون صدا وسيما، آن هم با دعوت از چهرههايي که مواضع متفاوت و مذبذب آنها کاملاً مشهوداست، نداشتيم.» شهاب الدين صدر، نايب رئيس مجلس که رياست جلسه را برعهدهداشت در پاسخ به تذکر رسايي گفت: «آقاي ضرغامي بايد کوتاهي صورت گرفته درآن برنامه را جبران کند.» اما مصطفي کواکبيان؛ نماينده اصلاح طلب مجلس در همانجلسه از افروغ دفاع کرد و گفت: «برنامه «پارک ملت» (برنامهاي که افروغ در آنحضور يافته بود) مشکلي نداشته و منتقدان سخنان آقاي افروغ ميخواهند هيچصدايي به جز صداي خودشان شنيده نشود.» افروغ هم روي حرف خود ايستاد وگفت: «با «غسل شهادت» متن گفتههاي خود در برنامه «پارک ملت» را منتشر ميکند،تا مورد تحليل و نقد قرار گيرد.»و بدين ترتيب متن گفتههاي افروغ در سايت اينترنتياو منتشر شد.
زندگينامه افروغ؛ از انگلستان تا شيراز و تهران
عماد افروغ در سال 1355 براي تحصيل در رشته جامعهشناسي وارد دانشگاهسالفورد انگلستان شد. اما پس از انقلاب اسلامي، به دليل برگزاري تظاهراتي عليهآمريکا در مقابل سفارتخانه اين کشور که در اعتراض به برخورد پليس آمريکا بادانشجويان مسلمان ايراني در آمريکا، برگزار شده بود؛ دستگير و زنداني شد وسپس از آن کشور اخراج شد. با بازگشت به ايران به زادگاه خود شيراز رفت و دوبارهتحصيلات خود را در رشته جامعه شناسي آغاز کرد و در سال 1365 از دانشگاهشيراز کارشناسي جامعهشناسي و در سال 1369 از همين دانشگاه کارشناسيارشد خود را در همين رشته گرفت. او دکتري جامعهشناسي خود را از دانشگاه تربيتمدرس در سال 1376 دريافت کرد و در سال 1373 به عنوان دانشجوي نمونه کشور درمقطع دکتري شناخته شد. از سال 1376 به مدت 6 سال عضو هيئت علمي دانشگاهتربيت مدرس بود. از سال 1382 به عنوان عضو هيئت علمي پژوهشگاه علوم انساني ومطالعات فرهنگي فعاليتش را آغاز کرد و مدير گروه علم و دين اين پژوهشگاه بود. همچنين عضو پژوهشگاه علوم انساني، استاد جامعهشناسي دانشگاه تربيت مدرس ورئيس گروه جامعهشناسي دانشگاه باقرالعلوم بود. از سوابق ديگر شغلي وي ميتوانبه مدير گروه اجتماعي مرکز تحقيقات استراتژيک رياست جمهوري 73–72 ، مديرکتابخانه مرکزي دانشگاه تربيت مدرس 77–76، مسئول گروه سياست داخليکميسيون داخلي، دفاعي و امنيتي دبيرخانه مجمع تشخيص مصلحت نظام 77–79 وتدريس در دانشگاههاي مختلف اشاره کرد.