حوادث ناگوار تروريستي در کشورهاي فرانسه، انگليس، سوئد، آلمان، بلژيک و... در ماههاي گذشته موجب اذعان و تصريح «سيانان» آمريکا شد به اين که بعد از حملات تروريستي اخير، ترس و وحشت قاره اروپا را فراگرفته است اما اين شبکه نميدانست و پيشبيني نميکرد که اين برف، روزي بر بام آمريکا هم خواهد نشست و امروز، آن روز است. «منهتن» نيويورک و ايالت همسايه آن «نيوجرسي» شاهد مدعاي ماست. خوابي که آشفته شده است. البته اين ماجراهاي تاثربرانگيز، از نگاه فرهنگ نجيبانه و حکمت نژاده قوم ايراني با قرائتي که از دين مبين و رحماني اسلام دارد - نه آن قرائت وهابي و آدم کشانه سلفي و داعشي - سخت مورد تاسف خواهد بود و هرگز هم جايز نميدانيم که عملياتي اين چنيني و غيرانساني، مردمي را که حق زندگي و آرامش و آسايش دارند، جان و مال و امنيتشان را مورد تهديد قرار دهد. ولي «خودکرده را تدبير نيست»، «بادي را که غرب کاشته، به ناچار، طوفان درو خواهد کرد ! » اين مثلهاي حکمت آموز ما امروز و نيز فردا و فرداها، عملي خواهد شد و عينيت خواهد يافت. اين، دست انتقام روزگار است که گريبان کسي را رها نخواهد کرد:
سختي کشي ز دهر چو سختي دهي به خلق
در کيفر فلک، غلط و اشتباه نيست
در حقيقت، آتشي را که خان و مان برانداز و هستي سوز، غرب در خاورميانه و ديگر مناطق به قصد سودآوري و ماجراجويي به خوي استعماري خود برافروخته، دودش امروز به اروپا و آمريکا رسيده است و دامنش را از اين آتش، رهايي نيست، چون:
چوبدکردي مباش ايمن زآفات
که واجب شد طبيعت را مکافات
به چشم خويش ديدم برگذرگاه
که زد برجان موري، مرغکي راه
هنوز از صيد منقارش نپرداخت
که مرغي ديگر آمد کار او ساخت
سپهر آيينه عدل است، شايد
که هرچه از تو بيند، وانمايد
دنياي غرب، بادي را که در آتش تعصبات فرقهاي و مذهبي در خاورميانه عربي دميده و هر روز با سلاحهايي که ميفروشد، بيشتر ميدمد و گوشش به هيچ معاهدهاي بدهکار نيست و هيچ ملاحظهاي هم عليرغم دستاويز زباني و پرمدعايش به منشور حقوق بشر ندارد، نبايد امنيت زندگياش را تضمين و تامين شده بداند حملات ناجوانمردانه هوايي آمريکا به ارتش سوريه، در روزهاي اخير در «ديرالزور» بر اين گمان صحه گذاشت که آمريکا نميخواهد که داعش شکست بخورد و جنايت به پايان برسد و ميليونها آواره سوري به خانههاي ويران خود بازگردند. از طرفي، به اذعان خود فرانسه، اين کشور صادرکننده سلاح، از شکست داعش و به پايان رسيدن جنگ وحشت دارد. ديگر همپالگيهاي غربي اش نيز همين را ميخواهند که هيچ داعشي به کشورش، به زادگاهش در غرب بازنگردد. چون اين بازگشت، تازه آغاز ماجراست. چون تداوم اين جنگ، نگاه عدالت طلبي جهان را از رژيم غاصب صهيونيستي برميگرداند تا وحشيانه ترين رفتارها را در منطقه داشته باشد تا هر چه ميخواهد در سرزمينهاي اشغالي، شهرک سازي خود را گسترش دهد و از تشر توخالي دبير کل و پيشبيني اوباما، باکي نداشته باشد؛ تا همه منابع دنياي اسلام صرف برادرکشي شود اما غرب از اين نکته غافل است که اين جنايت نميتواند براي هميشه استمرار داشته باشد زيرا آن جواناني که آسيايي تبار و آفريقا تبارند و در غرب به دنيا آمده اند و در پي هويت خويشاند، سلاح را به طرف غرب خواهند گرفت ! چرا که غرب مدعي حقوق و آزادي با اين دورگههاي آسيايي و آفريقايي تبار به خصوص با مسلمانان، در تساوي حقوق، دوگانه عمل کرده است. اين برخورد خشن در آمريکا با سياهپوستان، بارز و عيني و جنايت کارانه است پس طبيعي است که جهت استيفاي حقوقي که بر آنها مترتب است، واکنشي از خود نشان دهند اما اين عکس العمل در همراهي با پولداران بي مغز وهابي که قرائتي نادرست از اسلام رحماني دارند، نيست و از ياد نبرند که غرب مدعي، چهره رباني و رحماني اسلام را مخدوش و مسخ شده ميخواهد، قرائتي بيخردانه و کندذهنانه و خشن، همان چيزي که غرب ميخواهد و اجراي اشاعه اش را وهابيت سعودي بر عهده دارد. قرائتي که فقط تضمين و تامين کننده منافع استعمار و استثمار و موجب بقاي رژيمهاي ضد مردمياست. قرائتي که به جاي نبرد با دشمن، شمشير به سوي دوست و برادر و هم کيش ميگيرد. در حالي که اسلام با آن منطق حق گرايانه و آن فرهنگ غني، تعامل و تضارب منطقي همه نحلههاي فکري و عقيدتي را طالب است. مکتبي که آن چنان زمينهاي را فراهم ميکند تا حقايق و معارف در اضداد پيدا شود. خلاصه اين که اسلام رحماني نه تنها با غرب و شرق در ستيز نيست بلکه ديني است جامع که سعادت دنيوي و اخروي درخور با فطرت انسان را تامين ميکند.