واقعیت آن است که ۸ سال حکومت روحانی بر مخالفان و منتقدان هرگز خوش نیامد. بهویژه در ماههای آخر دوران مسند نشینیاش، با استعمار عاطفی، آنچنان فضایی ساخته شد که تمامی مخالفان تریبوندار و رسانههای همسوی آن از عدم کارآمدی دولتش میگفتند و عامه را هم زبان طعن و لعن القا کردند حتی کار بهجایی رسید که از محاکمه و اعدامش نیز سخن به میان آمد و البته همهی اینها مقدماتی بود برای امری نو ! و اما اکنون با فضا و عملکرد دولت جدید نهتنها آن فضا شکستهاست بلکه سخن از چراغی است که دنبال آن دولت و عواملش بگردند! میدانید چرا؟ برای اینکه آنهمه وعده و فضاسازی عینیت پیدا نکرده و عملیاتی نشدهاست. چون جز در مواردی نادر که جای قدردانی هم دارد، زندگی مردم بهتر نشده، بلکه گرانی و تورم شدت پیدا کرده، قیمت لوازمخانگی داخلی که به لطف رهبری یکهتاز عرصهی داخلی و بیرقیب شده بود، در برخی موارد قدر این لطف را ندانسته و قیمتها دوبرابر شده. برنج داخلی صددرصد گرانتر شدهاست در مقابل گوشت مرغ و تخممرغ که کمتر از ۲۰ درصد افزایش قیمت داشته، بهای گوشت قرمز سرسامآور شدهاست.
درمورد میوه و سبزی و سیبزمینی هم آنجاکه عیان است چه حاجت به بیان است؛ پس گرفتن لوایح دولت پیشین از مجلس، هم در شرایط فعلی و هم در آینده برای دولت سیزدهم، بسیار گران تمام خواهد شد؛ طبق وعدهی انتخاباتی که قرار بود فارغ از تعلقات جناحی گزینهها، کارآمدترین و مجربترینها بازوی دولت باشند، چنین نشد. چرا که در اینمورد داوری جامعه، مغایر با نظر گزیننده است. بهای خودروی داخلی که از آن سخن به میان آمد و صراحت بیانش در ارزان شدن با سوت و کف و تحسین همراه بود، چیز دیگری از آب درآمد و گرانتر شد و اینهمه حتی بر دولت مدلل و مبرهن شد که برایند اقتصاد دستوری فقط نقش همان کاغذ است و نیز بیان. افزایش حقوق کارمندان دولت که با گرانی و تورم هیچ همخوانی ندارد، صدای همه را درآورد. همچنین وعدهی ارزان شدن در سال آینده، همان قدر خیالپردازانه است که استحصال مالیات به آن رقم نجومی لایحهی بودجه. مذاکرات برجامی دولت پیشین که به قولی سراسر مایهی وهن و خیانت بود با نقشنمای واقعیتش ما را بر آن داشت که بر همان مدار پیشین حرکت کنیم. این دولت که با وجود تمامی ادعاها، بهصراحت میگفت که آورد و برد مدیران اتوبوسی نیست در عمل بدان باور کوشید که از دولت گذشته، دیّاری نماند که عینیت آن در وزارت مهم و تخصصی کار، تعاون و رفاه اجتماعی، جای انکار باقی نگذارد.تضییقات در محیط دانشگاهی با عدم تمدید دوران خدمت استادان اهل نقد، کنش دولت نهم و دهم را در عرصهی علم به یاد آورد و…
و اما با نکاتی که عرض شد و خلاصه گونهای بود، بااینحال، برای زندگی خودمان و در ابعادی وسیعتر برای ایران عزیز هم که شده با نقد درست و عالمانه و کارشناسانه و فارغ از هر تعصب کورکورانهای، و لو اینکه به این دولت رای نداده باشیم و دولت هم حدود ۷۰ درصد رای مردم را نداشته باشد، باید به دولت کمک کنیم تا منویات نظام و کشور را به منصهی ظهور بنشاند و عملیاتی کند چون رییسجمهور به استناد اصول مسلم قانون اساسی، رئیسجمهور همهی ملت ایران اعم از درونکشوری و برونمرزی است البته نه برای خاطر فرد بلکه برای احقاق حقوق مردم ایران در عرصههای حقوقی بینالمللی. این حمایت، جانبداری از فرد و مشی و مرام وی نیست بلکه استحکام موقعیت بینالمللی ایران است. دولت رئیسی باید چنین نگاه و حمایتی را معرفتشناسانه پاس بدارد و امری فردی و احساسی تلقی نکند اگر خواهان آن هستیم که رفتار امثال پوتین در مورد رییسجمهوری از هر طیفی دیگر تکرار نشود. و نیز هشدار و پندی است به آن نگاه و حامیانی که با هیجان و احساسات، رئیسجمهوری را در هاله قداست جای میدهند. آن تفکر ویرانگری که یا صفر میبینند و یا صد. همین نگرش است که رئیسجمهور و عوامل اجراییاش را در باورداشتی محدود نگه میدارد و اجازه نمیدهد تا حدیث «مؤمن آینهی مؤمن است.» در عمل نصبالعین این دولت و هر دولتی که در آن هالهی قداست جای میگیرد، باشد.