۰
دوشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۱۷

رسانه ستیز و رسانه گریز نباشیم اما...

مهدیه ملک شیخی*
رسانه ستیز و رسانه گریز نباشیم اما...
امروزه کودک تحت تاثیر سیطره تربیت چهار ضلع خانواده، مدرسه، اجتماع و رسانه قرار دارد؛ این در حالیست که ضلع رسانه از بقیه اضلاع بزرگتر است و در نقش رقیب قدری در برابر تربیت خانواده، مدرسه و جامعه خودنمایی می کند. به بیان بهتر می توان گفت رسانه ها به عنوان معمار شخصیت کودکان میدان داری می کنند.
در میان انواع مخاطب رسانه ها، کودکان و نوجوانان بیش از سایرین تحت تاثیر فضای موجود قرار می گیرند؛ چراکه جهان واقعی و روزمره با دنیای مجازی از نگاه آنها تفاوتی نمی کند. پر واضح است که نقش رسانه در جامعه پذیر کردن کودکان و نوجوانان را نمی توان نادیده گرفت. گاه کودکانی که بایستی تجربه اولیه جامعه پذیری، دوست یابی، موفقیت، شکست، غم، شادی و بسیاری دیگر از احوالات انسانی را از طریق تعاملات واقعی و غیردستکاری شده تجربه کنند، بسیار زودتر از حد انتظار وارد دنیای مجازی می شوند.
والدینی که تمایل دارند رفتار رسانه ای یا هر رفتار اجتماعی فرزند خود را اصلاح کنند، در وهله نخست  باید آن را در خود اصلاح کرده باشند. پدر و مادری که روزانه ساعات متمادی را در فضای انواع رسانه ها صرف می کنند، نمی توانند از فرزندانشان انتظار داشته باشند مصرف رسانه ای خود را  مدیریت کنند. باز آفرینی فضای مشارکتی و همدلانه به همراه تقویت مهارت هایی مانند گفت و گو، تعامل، همدلی، شاد بودن و مهارت شنیدن، وقت گذاشتن برای فرزندان و قرارگیری والدین در مقام یاددهنده و یادگیرنده از ویژگی های والدگری رسانه ای است.
 اما سواد رسانه چیست؟ زمانی که از سواد صحبت می شود، دانش و مهارت خواندن و نوشتن به ذهن می آید. اما امروز وضعیت تغییر کرده است؛ در چنین فضایی، مخاطب رسانه ها باید بداند که چه رسانه ای محتوای مطلوب وی را ارائه می دهد، اصولاً چه محتوایی نیاز دارد و چگونه می تواند به آن دسترسی داشته باشد. به بیانی دیگر هدف سواد رسانه ای پرورش مشارکت کنندگانی آزاد و کنش گر و نه افراد کنش پذیر و پیرو تصاویر و ارزش های منتقل شده در جریان یک طرفه منابع رسانه ای است.
در حقیقت سواد رسانه ای محصول یک نگرانی است، این دانش در بستر دغدغه و نگرانی به وجود آمد؛ زمانی که دهکده جهانی تحقق یافت، انسان ها به سوادی متفاوت از دیگر دانش ها که سواد رسانه ای است، نیاز پیدا کردند. بیش از نیم قرن گذشته به دنبال عمومی شدن رادیو و تلویزیون و اختلال در تمرکز فکری مخاطبان صحبت از سواد رسانه ای به میان آمد تا در دنیای مملو از اطلاعات و پوشش شبانه روزی و همه جانبه رسانه ها، کاربران بتوانند آگاهانه  و با نگاهی باز و تفکری همراه با تجزیه و تحلیل دست به انتخاب بزنند.
 میزان سواد رسانه ای در میان کودکان و نوجوانان و نیز والدین در سطح قابل قبولی قرار ندارد و جای خالی طراحی مدل بومی آموزش سواد رسانه ای به مخاطبان این عرصه به طور کامل احساس می شود. متاسفانه در کشورمان موضوع سواد رسانه ای به عنوان یک مسئله مطرح نیست؛ در حالیکه سنین ۳ تا ۱۴ سالگی فرصت مناسبی است تا کودکان و نوجوانان را برای بهره گیری بهتر از رسانه ها رشد دهیم.
از آنجا که رسانه ها همه گیر شده اند و زندگی افراد در دستان رسانه است و از سویی راه هرگونه ارتباط رسانه ای مستلزم برخورداری از سواد رسانه ای متناسب با آن است؛ لذا یک نهضت سواد آموزی جدید حق شهروندان است.  سواد رسانه ای در قالب مواد درسی در نظام آموزشی بسیاری از کشورها مطرح و به سرعت توسعه یافته و به ابزاری برای حمایت مردم در مقابل آثار منفی رسانه های جمعی درآمده است. در ایران نیز با توجه به آموزش سواد رسانه ای در قالب کتاب درسی در پایه دهم و با نگاه به نظر نه چندان مطلوب دانش آموزانی که این واحد درسی را آموزش دیده اند، نیازمند ارزیابی ها و اصلاحاتی است تا به سطح مطلوب برسد .
افزون بر آموزش کودکان در مهدهای کودک و نوجوانان در مدارس، طراحی واحد‌های درسی و رشته های آکادمیک مرتبط در مراکز آموزش عالی ، نیاز به تأسیس مراکز آموزش سواد رسانه های نوپدید برای عموم شهروندان اجتناب ناپذیر می نماید.
در نگاهی واقع بینانه فضای پیرامون ما سرشار از اطلاعات است و در میان حکمرانی اشباع رسانه ای به نوعی رژیم مصرف نیاز داریم، درست مانند غذایی که مراقب کلسترول و ویتامین و مواد مغذی موجود در آن هستیم، در فضای رسانه نیز دانستن این نکته که چه مقدار باید در معرض رسانه های مختلف بود؟ از چه رسانه هایی استفاده کرد؟ و چه محتوایی از آن طلب کنیم؟ الزامی است . خلاصه اینکه رسانه ستیز و رسانه گریز نباشیم ؛ فضای رسانه ها فرصت مغتنمی است؛ حیف که به بیراهه رود.
*پژوهشگر و تحلیلگر اجتماعی
 
 
کد مطلب: 160740
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *