مهمترین مساله امروز ایران که میتوان آن را مهمترین مساله خاورمیانه نیز دانست، مذاکرات ایران و آمریکا در مسقط است. همه مراکز تصمیمگیری منطقه همچنین نگاه بسیاری از سیاستمداران ایرانی، مدیران جمهوری اسلامی و کارشناسان به این مذاکرات دوخته شده است. در این گفتوگو، هر دو طرف باید به این واقعیت توجه داشته باشند تنها راهی که میتواند منافع ملت ایران، کشورهای خاورمیانه و حتی منافع آمریکا را تأمین کند، رسیدن به توافق است. هر گزینهای غیر از توافق میتواند پیامدهای منفی برای ایران، منطقه و جهان به همراه داشته باشد.
وقتی مذاکراتی با این سطح از اهمیت در شرف آغاز است نباید چنین تصور شود که یک طرف باید تمام خواستههایش محقق شود و طرف دیگر همه مطالباتش را نادیده بگیرد. مذاکرهای در این سطح باید بهدور از یکجانبهگرایی، یک گفتوگوی برد- برد باشد. لازمه چنین توافقی این است که دو طرف از مواضع سرسختانهای که تا امروز داشتهاند به نفع [رسیدن به توافق] کوتاه بیایند.
ترامپ وعده داده بود که بحران اوکراین و روسیه را حل کند اما در عمل با موانع جدی مواجه شده است. روسها در برابر او سرسختی نشان میدهند و اروپاییها نیز حاضر نیستند، کوچکترین امتیازی به روسیه بدهند زیرا نگران امنیت مرزهای شرقی خود هستند.
آنها بر این باورند که هرگونه امتیازدهی به روسیه، میتواند تهدیدی پایدار برای امنیت اروپا تلقی شود. بنابراین مواضع اروپاییها با موضع ترامپ تفاوت جدی دارد. از سوی دیگر، روسها نیز نمیخواهند بعد از آغاز یک جنگ پرهزینه بدون دستاورد صحنه را ترک کنند.
در حوزه اقتصاد نیز ترامپ در جنگ تجاری با کشورهای مختلف به نقطهای رسیده که مجبور شده تعرفهها را- جز در مورد چین- برای ۹۰ روز تعلیق کند. او اکنون نیاز دارد که حداقل با ایران به توافقی دست یابد تا بتواند آن را نخستین دستاورد مهم دوره دوم ریاستجمهوریاش معرفی کند.
ایران نیز در موقعیتی قرار گرفته که علاقهمند است از فضای مجادله و کشمکش به سمت یک دیپلماسی اقتصادی برد- برد حرکت کند. ظرفیتهای ایران میتواند موتور محرکه اقتصاد جهانی باشد و در عین حال به رشد اقتصادی خود و حتی آمریکا کمک کند. ترامپ باید اهمیت دیپلماسی اقتصادی را درک کند و آن را به عنوان یکی از محورهای مهم گفتوگوهای روز شنبه بپذیرد.
ایران در قبال تعدیل برنامه هستهایاش، میتواند مقصد سرمایهگذاریهای گسترده بینالمللی، از جمله سرمایهگذاران آمریکایی، باشد؛ سرمایهگذاریهایی که ظاهرا در بالاترین سطوح با آنها موافقت شده است. ترامپ باید این موقعیت جدید اقتصادی را به رسمیت بشناسد. توافقی که هم به سود ایران و هم به سود آمریکا باشد. چراکه تمامی گزینههای جایگزین که تاکنون مورد بحث قرار گرفتهاند، گزینههایی پرهزینه و خسارتبار بودهاند. امیدواریم که دو طرف با نگاهی واقعبینانه و احترام متقابل، چشماندازی سازنده به آینده داشته باشند.
ایران برگهای مهمی برای بازی در اختیار دارد و میتواند در واکنش به تهدیداتی که از سوی ترامپ مطرح شده از توان هستهای خود بهره بگیرد. با این حال هر راهی غیر از توافق سیاسی و تکیه بر یک دیپلماسی اقتصادی فعال، تنها بحرانهای تازهای در خاورمیانه ایجاد خواهد کرد و گرههای جدیدی بر گرههای پیشین خواهد افزود.
نمایندگان ایران و آمریکا که پای میز مذاکره مینشینند باید با درک دقیق از واقعیتهای امروز منطقه و شرایط داخلی کشورشان، گامهایی شجاعانه و مؤثر برای حل و فصل مسائل بردارند. دیپلماسی تنها راهحلی است که میتواند، در پیوند با دیپلماسی اقتصادی به نتیجه مطلوب برسد. بسیار امیدوارم که این روند به نتایجی ارزشمند و سازنده در روزهای آینده منجر شود.