; ?>; ?>
محمدرضا عارف: حوزه فرهنگ و هنر و مسائل اجتماعی جزو اولویتهای پیشرفت و توسعه ماست. انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی و مردمی بود، لذا فرهنگ و هنر جزو اولویتهای ماست. من پیش فرضها و ضرورتها را مطرح میکنم و پس از آن پیشنهاداتم را ارائه خواهم داد. اولین آنها تغییر نگاه به حوزه فرهنگ و هنر با توجه به قانون اساسی و سند چشمانداز است.
تصدیگری دولت در حوزه فرهنگ و هنر باید به حداقل برسد و در جهت کم کردن این تصدیگری باید حرکت کنیم. امور فرهنگی باید به اهل فرهنگ سپرده شود و باید مبتنی بر اعتماد باشد. ما باید به خبرگان و برجستگان حوزه فرهنگ و هنر اعتماد کنیم و امور را به خودشان بسپاریم.
اهالی فرهنگ و هنر، کارمندان دولت نیستند نباید آنان را کارمند دولت تلقی کنیم و فکر کنیم که با بخشنامه و بودجه به تولید کارهای فرهنگی به صورت دستوری میتوان آنها را واداشت. فرهنگ و هنر بومیترین صنعت ماست. باید از این ظرفیت استفاده کنیم ما در تولید فیلم در رتبه اول منطقه قرار داریم، اما در زیرساختها وضعیت خوبی نداریم.
اگر پیشرفت متوازن مد نظر ما باشد فرهنگ و هنر باید جایگاه ویژهای داشته باشد. نگاه ما به فرهنگ و هنر این است که تلاش در حوزه فرهنگ و هنر یک حق است، امتیاز نیست. اگر نگاه، امتیازی باشد هر لحظه لازم باشد آن را میگیریم مانند حذف روزنامهها و جلوگیری از انتشار یک کتاب یا یک فیلم که برای آنها زحمت بسیاری کشیده شده است. تعطیلی خانه سینما را در همین راستا تلقی میکنیم به جای کنار گذاشتن برجستگان حوزه فرهنگ و هنر بر حسب سلیقه به آنان به عنوان سفرای فرهنگی نگاه کنیم.
رضایی: میخواهم از وقت استفاده کنم و به همین دلیل یک سوال طرح میکنم در دولت اصلاحات طرح خوبی تحت عنوان طرح جامع ورزش تهیه شد، چرا تصویب و عملیاتی نشد؟
غرضی: آقای دکتر دولتهای گذشته با اعمال نظریات خود آیا توانستهاند تغییری در فرهنگ جامعه ایجاد کنند؟
ولایتی: اگر بخواهم پیشنهادی در تکمیل فرمایشات دکتر عارف داشته باشم، این است که ما باید محوریت را در فرهنگ خودی بگذاریم و هرچه را در مغایرت با آن است، اصلاح کنیم و فرهنگ مقاومتی را در کشور شکل دهیم مبتنی بر ارزشهای اسلامی و ملی.
حدادعادل: در اینکه کار فرهنگی باید در دست مردم باشد تردیدی نیست اما دولتها نیز وظایف فرهنگی دارند و در همهجای جهان دولتها کارهای بزرگ فرهنگی میکنند و آثار فاخر به وجود میآورند. دولت اسلامی ماهیتاً فرهنگی است و من از جناب آقای دکتر عارف سوال میکنم چه وظایف حاکمیتی در حوزه فرهنگ دارید و بالاخره مرز وظایفی که حتما دولت باید بر عهده بگیرد کجاست و آیا میشود همهچیز را از دولت گرفت و اینکه دولت اسلامی وظیفه فرهنگی دارد؟
روحانی: من فکر میکنم بحث تصدیگری که آقای عارف اشاره کردند موضوع مهمی است که باید به حداقل و در حد قانون اساسی برسد و بقیه باید واگذار شوند. مثلا مراسم 13 بدر، عاشورا و مراسم دینی را مردم برگزار میکنند و به خوبی هم آن را برگزار میکنند بنابراین بگذاریم دست مردم باز شود. این قدر مداخله در امور زندگی مردم و خصوصا در زندگی خصوصی مردم نداشته باشیم. اگر مواردی هست اولویت چیست؟ اولویت همان است که ما امروز در خیابانها میبینیم چهار تا جوان اگر کوچکترین تخلفی کردند، با آنها برخورد میشود؟ فسادهای بزرگ و مسائل بسیار کلان را فراموش کردیم و چسبیدیم به مسائل جزئی که قابل گذشت است و میشود از طریق فرهنگی آن را حل و فصل کرد.
مسائل فرهنگی باید از طریق فرهنگی حل و فصل شود. پلیس آخرین مرحلهای است که در مسائل فرهنگی باید وارد عمل شود. نکته دیگری که آقای عارف گفتند و من آن را کاملا میپسندم این است که هنر بهترین سفیر ما در جهان است. از حافظ سفیر بهتری داریم که به اروپا و آمریکا بفرستیم؟ از هنر فرشچیان و میرخانی و احصایی غرورآفرینتر داریم؟ از صدای شجریان بهتر داریم. از خط و خوشنویسی که ما در ایران داریم در دنیا سراغ دارید؟ از بناهای عظیم و بزرگی که در اصفهان وشیراز میبینیم بهتر داریم؟ همه اینها به عنوان سفیران ما هستند که میتوانند در سطح جهان افکار عمومی جهان را به مفاخر و میراث عظیم فرهنگی ما جذب و جلب کنند.
قالیباف: توقع من این بود که آقای عارف در این 4 دقیقه وقت رویکرد فرهنگی، نگاه و نقش فرهنگ را در دولت آینده مطرح میکردند. من فکر میکنم بحثها و سوالها بیشتر به حوزه انتقادات و بحثهای رفتاری، موردی و مصداقی سوق پیدا میکند. به صراحت بگویم ما اینجا در حوزه فرهنگ متکی به رای حرف نزنیم. متکی به اصلاح جامعه حرف بزنیم که بفهمیم دوای دردی که در جامعه وجود دارد از درد فقر گرفته تا دردهای فرهنگی مثل بیاعتمادی چیست. حتما بیاعتمادی در جامعه و دروغ گفتن در جامعه مسلمان ما و هر جامعهی غیر اسلامی بدتر از فقر است. اصلا همین دروغ فقر را درست کرده است. تصدیگری حتما کار غلطی است. حتما دولت باید هم در فرهنگ و هم در اقتصاد در کار مردم دخالت نکند و دست و پایش را از زندگی خصوصی مردم جمع کند. حتما باید تولی گری و تصدیگری تفکیک شود. چه نگاهی بناست بر فرهنگ حاکم باشد؟ حالا کسی حرف دروغی زده، امروز بحث ما یک فرد و یک رفتار غلط نیست. چه کنیم که این رفتار تکرار نشود؟ ما معطوف به اصلاح جامعه حرف بزنیم نه معطوف به یک رای درست است که رقابت است و باید بحث کنیم اما مردم دوست دارند که نامزدها در این حوزه بیشتر بحث کنند تا مشخص و روشن شود و آنها به تصمیم برسند.
عارف در دفاع از خود: نگاه من این است که دولتها باید تامین کننده زیربناها باشند. فرهنگ را باید به خود مردم محول کرد و امکانات زیربنایی و ابزار کار را برایشان فراهم کنیم در این صورت قطعا می توانیم بهتر عمل کنیم. به طرح جامع ورزش اشاره شد که باید بگویم این طرح در اواخر سال 82 گامهای اولیه را برداشتیم متاسفانه در دولت بعد به آن توجه نشد و اقدامی برای آن صورت نگرفت.
در رابطه با رویکرد فرهنگی که مطرح کردم، نقشه مهندسی فرهنگی کشور اخیرا به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده است که علیالوصول هر دولتی که بیاید باید آن را عملی کند، اما رویکرد ما برای اجرایی کردن آن سند نقش مردم با محوریت مردم است که من باید اینجا یک اشارهای بکنم به ذهنیتی که ما داریم که خوشبختانه در قانون برنامه چهارم هم آمد که اجرایی نشد و آن اتکا به نظامهای صنفی است. ما در پزشکی موفق شدیم؛ پزشک پروانه میگیرد و خود نظام پزشکی حاکم بر عملکرد پزشک است و وقتی که پزشک خطا میکند خودش رسیدگی میکند، یعنی بعد از اینکه پروانه دادیم دیگر نیازی ندارد برای یک عمل جراحی مجددا پروانه بگیرد.
همین رویکرد را باید در بخش فرهنگ و هنر هم بیاوریم. اگر پروانه دادیم به یک نویسنده و یک هنرمند باید بتواند خلق اثر کند. این طور نباید باشد که یک مولف برای چاپ کتاب خود از هفت خان رستم بگذرد به چه دلیل تعداد عناوین کتابها در کشور پایین است چرا تعداد فیلمهایی که ساخته میشود در حد ظرفیت کشور نیست. ترس ودلهرهای که یک نویسنده و یک کارگردان دارد از تولید و خلق اثر هنری.
ما میگوییم باید همچین نگاهی باشد. باید توسط خود خبرگان این بخش و در قالب نظام مهندسی و صنفی خودشان مسائل را حل و فصل کنند. اگر تخلفی کردند باید بر طبق قانون رسیدگی شود. پزشک هم خطا میکند و هم نظامپزشکی رسیدگی میکند و هم خود بیمار حق دارد پیگیری کند. با این رویکرد جدید ما احساس میکنیم که میتوانیم در عرصه فرهنگ خلق آثار کنیم.
الان ما باید ببینیم روی پیشخوان فرهنگی کشور تولیدات داخلی چه سهمی دارد؟ ما یک فیلم را به خاطر پنج یا 10 درصد اختلاف نظر اجازه اکران نمیدهیم. باید ببینیم مخاطب ما چه فیلمهای خارجی را تماشا میکند. ببینیم صدا و سیمای ما به خاطر برخی از محدودیتها متاسفانه می بینیم که یک شبکه خارج از کشور با استقبال بیشتری روبرو میشود تا شبکههای صدا و سیما. ما میخواهیم این مسائل اصلاح شود تا انشاءالله با رویکرد فرهنگی بتوانیم در راستای انقلاب فرهنگی گام برداریم.