انتخابات هیات رئیسه مجلس در روز چهارشنبه، اگر چه در نهایت به
انتخاب مجدد علی لاریجانی به ریاست مجلس منجر شد اما دو مرحلهای شدن رایگیری و میزان رایها نشان داد که چطور عملکرد او در طول دو سال گذشته به کاهش محبوبیت یا اعتبار او منجر شده است.
در طول این مدت انتقاداتی که به ریاست علی لاریجانی شکل گرفته و وجود داشته، جناحی یا سیاسی نبوده است بلکه نحوه اعمال ریاست او به مجلس به گونهای بوده که تقریبا به طور مساوی، اصلاحطلبان و اصولگرایان را رنجانده است؛ و در این بین اعمال نظر شخصی و کم توجهی به مر قانون، چیزی بوده که بیشترین میزان انتقادات را بر انگیخته است. شاید در وهله اول به نظر برسد که این موارد ریشه در خاستگاه سیاسی و جناحی لاریجانی دارد ولی واقعیت این است که این رفتارها بیشتر در خلق و خوی لاریجانی ریشه دارد و متاسفانه هر چه سالهای ریاست او بر مجلس بیشتر میشود، ثمرات این خلق و خو بیشتر نمایان میشود. به این ترتیب در انتخابات امسال هیات رئیسه، نه فراکسیون ولایی مجلس و نه فراکسیون امید، حاضر نشدند او را به عنوان کاندیدای ریاست مجلس برگزینند و نتیجه اولین رایگیری، چیزی شد که شاید لاریجانی آن را باور نمیکرد. نتیجه نهایی اما با کنار کشیدن حاجی بابایی کاندیدای فراکسیون ولایی تغییر کرد. بهر حال در هر انتخابات، تقابلها گاهی بیش از شخصیت کاندیداها تاثیرگذاری دارد. در تقابل میان
عارف و لاریجانی، اصولگرایان ناگزیر شدند طرف لاریجانی را بگیرند، شاید از نظر تاریخی، بتوان این انتخاب ناگزیر را مشابه انتخاب ناگزیرمحمود احمدینژاد از طرف اصولگرایان در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری 1384 دانست؛ انتخابی که فقط و فقط برای فرار از رئیسجمهور شدن مرحوم هاشمی رفسنجانی صورت گرفت و نتیجه آن انتخاب ناگزیر تاریخی، سالها است که آنها را میآزارد. البته واضح است که این انتخاب دوم، هرگز آثار مخرب انتخاب احمدینژاد را ندارد و یک سال بعد، اصولگرایان یکبار دیگر خود را در مقابل این آزمون میبینند و آن وقت ممکن است تصمیم دیگری بگیرند، اما پروسه انتخاب هیات رئیسه امسال حتی میتواند آثار مثبتی هم داشته باشد، آرای امسال میتواند به رئیس مجلس این درس را بدهد که در رفتار خود و نحوه اداره مجلس بازنگری کند و به این ترتیب راه دیگری را پیش روی خویش بگشاید.
صرف نظر از این نکته، دقت در روند رای گیری و تعداد آرای این انتخابات، آموزههای دیگری هم دارد. اصولگرایان، برخلاف نامشان و ادعایشان، در این انتخابات باز هم نتوانستند بر سر پیمان خویش بایستند و سیاسی کاری را بر پاسداشت اصول اخلاقی ترجیح دادند. ضمن اینکه این انتخابات بار دیگر تشتت آرای اعضای این جناح را در مجلس نشان داد؛ اینکه کاندیدای فراکسیون ولایی 20 رای کمتر از تعداد اعضای این فراکسیون بیاورد، نشان دهنده این است که پایبندی چندانی به تصمیم جمعی فراکسیون وجود نداشته است؛ اما از آن بدتر، عدم پایبندی کاندیدای این فراکسیون به رقابت است.
نکته دیگر این که این انتخابات یکبار دیگر نشان داد که پافشاری بر هویت اصلاحطلبی همواره نتیجهای بهتر و ارزشمندتر از مصلحتاندیشیهایی دارد که از طرف عدهای خاص به عموم اصلاحطلبان دیکته میشود. اصلاحطلبان چه در مجلس، و چه خارج از مجلس، هر گاه بر مبنای شفافیت رفتار کردند، نتیجه نسبتا خوبی گرفتند. حفظ هویت اصلاحطلبان و پرهیز از بازیهای سیاسی و مصلحتسنجیهایی که از طرف دیگران تحمیل میشود، وظیفهای است که بر عهده همه کسانی است که با رای امیدوارانه مردم به صحنه سیاست بازگشتهاند و وظیفه دارند به خواستههای مردم احترام بگذارند.