چنانچه به ساحت سیاست و اجتماع جامعه خود از منظر تحولات شگرف روی داده در قرون اخیر نیک بنگریم، در خواهیم یافت که مناسبات میان جامعه و حاکمیت در کلیت آن دستخوش تحولات عدیدهای شده که لازمه آن به شکلی گریزناپذیر شناخت ضروریات عصر کنونی و تغییر در نوع نگرش و برخورد حاکمیت در کلانترین سطح خود با جامعه پیرامونی است. همچنین شایسته توجه است که اذهان جمعی را متوجه این نکته گردانیم که امروز در برههای حساس و سرنوشت ساز از تاریخ تحولات سیاسی- اجتماعی قرار گرفتهایم. موج متلاطم اعتراضات، خشم شکل گرفته در بستر خیابان و عرصه تقابلی که میان ساحت قدرت و بطن جامعه، زیست اجتماعی شئون مختلف جامعه را دستخوش دگرگونی ساخته، نویدبخش موج جدید تحولاتی است که کارشناسان و نخبگان امر پیرامون آن از دهههای پیشین سخنها گفتهاند، مقالهها نوشتهاند و کارگزاران عرصه قدرت را نسبت به تبعات آن آگاه ساختهاند.
ظهور نسل جوانی که به نسل Z مشهور است، نشان دهنده این امر مهم است که هم جامعه و هم ساختار قدرت، با جمعیتی جوان، پویا و خوشفکر روبرو است که نه تنها به لحاظ مواضع فکری و اندیشهای، بلکه حتی در قیاس با خواست و نیازهای روزآمد خود متفاوت از نسلهای پیشین است. ویژگیهای بدیع این نسل که هرچه بیشتر از آرمانگرایی و فضای رمانتیسیسم نسلهای دهههای سی، چهل و پنجاه شمسی فاصله گرفته و خود را با واقعیات جامعه داخلی و عرصه نظام بینالملل عجین ساخته، نشان میدهد که چنانچه فضای دیالوگی قابل فهم و بستر گفتمانی چشمنوازی در مواجهه با آنها تدارک دیده نشود، بحرانها، از دل گسست نسلی ظهور خواهد کرد و موجبات زحمات بسیاری را فراهم خواهد آورد و خسارات جبران ناپذیر بسیاری را پدید خواهد آورد.
در واقع ما امروز با نسل جوانی روبرو هستیم که متاثر از انقلاب عرصه ارتباطات و بسط و گسترش فضاهای مجازی، به شناخت، باورها و خواستهایی متفاوت دست یافتهاند. نزدیکی زیست اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی انسانها در یک دهکده جهانی و جهان شمول، به برکت شبکههای مجازی، زیستی دوگانه (حقیقی و مجازی) را رقم زده است. طبیعی است تکثر راههای ارتباطی در دنیای امروز که وجه تمایزی قابل اعتناء نسبت به راههای ارتباطی در دوران گذشته (عموما چهره به چهره و مستقیم) را نشان میدهد که امروزه نه تنها با انفجار اخبار و اطلاعات روبرو گشتهایم؛ بلکه شاهد و ناظر تکثر نظامهای معرفتی و ایدئولوژیهای فکری نو در بستر اجتماع و سیاست هستیم.
طبیعی است که امروز در بستری از تکثرگرایی نظامهای معرفتی در فضاهای حقیقی و مجازی روبرو شدهایم و هر روز شاهد ظهور و بروز گفتمانهای بدیعی هستیم که هر کدام مجموعهای از باورها را در دل خود متولد ساخته و خواهد ساخت. حال مسئله مهم و اصلی این است که شیوه مواجهه با تمامی این گفتمانها چگونه و در قالب چه چارچوبی معنا و صورتبندی خواهد شد؟
طبیعی است که چنانچه بخواهیم در روزگار کنونی، مواجههای تکبعدی و تک گفتمانی با جامعه اندیشهای متکثر داشته باشیم، این فضای تضارب آراء شکل گرفته، به جهت عدم امکان بروز هویت گفتمانی خود، هرچه بیشتر تنشآمیز خواهد شد و منجر به بازتولید خشونت خواهد گردید. پذیرش تکثر نظام معنایی و فراهم نمودن بستری مناسب در جهت ابراز وجود و خودنمایی گفتمانهای گوناگون، خود عاملی است که نه تنها از رادیکال شدن عرصه سیاست و اجتماع پیشگیری خواهد کرد بلکه توان و پتانسیل این امر مهم را فراهم خواهد ساخت که با بهرهگیری از بدیهیات زیست فرهنگی و اجتماعی امروز، کل ساختار حاکمیت و عاملیتها، بخوبی در امر سیاستورزی و حکمرانی بتوانند بر مدار صحیح و اصولی به پیش روند و سایه شوم خطرات احتمالی را از سپهر نیلگون این مرز و بوم دور کنند.
نتیجه آنکه تغییرات صورت گرفته در زیست اجتماعی جوامع در عصر کنونی، مواجههای متفاوت نسبت به گذشته را مطالبه مینماید. در چنین فضای مجازی رسانهای، شکلگیری گفتمانهای متکثر، عرصهای از تضارب آراء و نظام اندیشگی را فراهم ساخته که هم فرصت و هم تهدید محسوب میگردد. فرصت خواهد بود در صورتی که بدنبال هژمونیک ساختن یک گفتمان خاص نبوده و نباشیم و نسبت به غیریتسازی گفتمانهای رقیب اقدام ننمایم و از ظرفیتهای گفتمانی به بهترین شکل ممکن بهره ببریم. اما تهدید خواهد بود چنانچه با نگاهی سراسر امنیت محور، بدنبال برخوردهای سلبی و هزینه ساز نسبت به گفتمانهای بدیع امروزین باشیم که هرچه بیشتر فضای جامعه را بسوی رادیکالیسم سوق خواهد داد و به بازتولید خشونت و دوری از عقلانیت نهادی منجر خواهد گردید.