امروزه بر همگان واضح و مُبرهن است که در سایه بسط و گسترش روزافزون وسایل ارتباطی و اطلاعاتی و فناوریهای عصر دیجیتالی، اَشکال نوینی از تعاملات و ارتباطات سازنده شکل گرفته که علاوه بر جذابیتهای خاص سمعی و بصری خود، وضعیتی را برای آحاد جامعه فراهم نموده که در کسری از ثانیه، اخبار، اطلاعات و دانستنیهای مفید را به دست بیاورند و همچنین تحلیلهای گوناگونی را پیرامون رویدادهای رخ داده در جهان پیرامونی را شاهد و ناظر باشند.
در همین راستا و با این مقدمه باید اشاره کرد که دغدغه پیش آمده برای بخشی از نخبگان عرصه سیاست و اجتماع و تلاش در جهت محدود سازی فضای دسترسی به این شبکهها، دقیقا از همین قابلیت و پتانسیل شبکههای اطلاع رسانی نشات میگیرد که با ارائه تصاویر، ویدیوها و تحلیلهای آزادانه، ذهن جمعی جامعه را نشانه میگیرد و بستری از تکثرگرایی نظام اندیشه را موجب میگردد.
به همین منظور آنچه که در روزهای اخیر (برای چندمین بار) شاهد و ناظر آن بودهایم موضوع برخوردهای قهرآمیز گشت ارشاد و مقابله با امر بدحجابی و بی حجابی بانوان بوده که به اخبار روز و دغدغه آمیز مُبدّل گشته است؛ به گونهای که در هر دو سوی میدان، طرفداران و مخالفان چنین برخوردهایی به اظهار نظر پرداختهاند.
پس از مواجهه نه چندان دوستانه و برخورد فیزیکی هفتههای پیش که میان دو بانوی محجبه و بی حجاب در یکی از اتوبوسهای شهری رخ داد و در نهایت به بیرون انداختن بانوی محجبه ختم شد، و البته بعد از آن به برخورد قضایی با بانوی غیرمحجبه نیز منجر گردید، یکبار دیگر در روزهای گذشته شاهد آن بودیم که گشت ارشاد با فردی که متهم به بیحجابی بود برخورد نموده و قرار گرفتن مادر این فرد در برابر ون نیروی انتظامی، و اعلام بیمار بودن فرزندش، باز موجی از اظهارنظرها، جریحهدار شدن احساسات بخشی از جامعه و حتی خشم بسیاری را موجب گردیده است.
اما به نظر میرسد که حتی ضابطین قضایی و سیاستگذاران امر هم پیرامون موضوع حجاب به نوعی دچار سردرگمی شدهاند. به همین منظور گاها با این وضعیت روبرو میشویم که برخوردی قهرآمیز و ضربتی با زنان بدحجاب صورت میگیرد و در ادامه، این روند برخوردها به محاق فراموشی سپرده میشود یا از شدت آن کاسته میگردد. اما هدف این یادداشت بحث پیرامون ضرورت برخورد و یا تساهل پیرامون این موضوع نیست؛ بلکه هدف نگارنده از ضرورت انطباق قانون با وضعیت روز جامعه داخلی و عرصه بینالمللی حکایت میکند.
با توجه به واقعیت عصر کنونی و تعاملات عرصه بین المللی، ضرورت تعامل سازنده حاکمیت با جامعه، امری است که تاثیرات مستقیم خود را بر کیفیت مدل حکمرانی مطلوب خواهد گذاشت. در همین راستا، آزادیهای اجتماعی و توجه به زیست اجتماعی فرد فرد جامعه از اهمیت بسیاری برخوردار است. چنانچه تعاملی سازنده میان عرصه قدرت حاکم و بدنه جامعه به شکلی منطقی و مطلوب ایجاد نگردد، شکل گیری گسستهای بحرانزا قریب الوقوع خواهد بود؛ گسستهایی که نهایتا بستری از بحرانها را ایجاد خواهد کرد که زمینه ساز نارضایتیهای گسترده خواهد شد. به همین منظور، بازتاب آنچه که این روزها یکبار دیگر شاهد آن هستیم و حکایت از برخوردهای قهرآمیز با بخش قابل توجهی از جامعه میدهد، قطعا هم در اذهان جمعی جامعه و هم در فراتر از مرزهای سرزمینی و در عرصه نظام بینالمللی صورت چندان خوشی نخواهد داشت و میتواند حتی اهرمی جهت فشارهای بیشتر بر حاکمیت ایران در آینده نزدیک باشد.
لذا با توجه به آنکه امروزه با انواع و اقسام فشارهای اقتصادی، بینالمللی و... روبرو هستیم، و حجم مسائل حل نشده مان رو به فزونی گذاشته است، چنانچه نتوانیم رویکردی منطقی و واقع بینانه با مسائلِ حل نشدهِ از گذشته تا به امروز (مانند موضوع حجاب) داشته باشیم و یکبار برای همیشه با رویکردی اصولی تکلیف خود را در قبال این موضوعات اجتماعی مشخص کنیم، آیندهای سراسر بحرانی تر از امروز را شاهد خواهیم بود که طلیعه دار تباهی و سیاهی در سپهر اجتماع و سیاست خواهد بود.
بنابراین بعنوان نتیجه بحث باید عنوان نمود که شکل گیری بستری از تعاملات سازنده میان حاکمیت و جامعه، تلاش در جهت حل بحرانهای اجتماعی و مسئلههای بر روی زمین مانده (از گذشته تا به امروز)، لزوم بازنگری نسبت به نحوه مواجهه با برخی مسائل اجتماعی با توجه به تغییرات صورت گرفته در عرصه اجتماع (داخلی و بینالمللی)، بسط و گسترش فرهنگ گفتوگویی، دوری از رفتارهای قهرآمیز، لزوم بازنگری در برخی مواد قانونی با توجه به واقعیتهای روز جامعه، و دهها مسئله دیگر میتواند بخشی از بحرانهای امروز ما را حل نموده و زمینهساز صلحی ابدی را فراهم نماید.