پس از سالها و دههها همواره دکتر شریعتی نامی زنده و پویاست که یادی گرانبها از شعارهای انقلابی پنجاه و هفت و نشانی راهگشا از حماسهسازان پاکبازی را دارد که برای عرفان و برابری و آزادی گام در راه قیام گذاشتند.
دکتر شریعتی این فرزند اصیل عرفان خراسانی با بهرهگیری از گنجینه ارزشمند فرهنگ ایرانی ما را به کویر میهمان میکند و از کاریز معرفت سیراب فضیلت. شریعتی در زندگی خود تفکر و زیستی همچون عرفای بزرگ خراسانی همانند بایزید، حلاج و خرقانی داشت و در طریق سلوک با توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل و رضا آشنا و همراه شد و سرمشقی همیشگی برای همگان آفرید.
شریعتی با تاکید بر عرفان و برابری و آزادی در آثارش از آن نامهای یکتایی است که از خصوصی شدن و اختصاصی شدن حزبی و جریانی میگریزد و در بند گروهها و افراد نمیماند و در مسیر عمل به وظیفه از جایگاه معلم انقلاب عمل میکند و هدایت. شریعتی همیشه با انقلاب بوده و هست و خواهد بود و البته با همان ویژگی عرفان، برابری و آزادی. شریعتی و پیام جاودانه او همواره رویاروی هر اشرافیت و هر بورژوازی خواهد ایستاد و از ژرفای کویر ترانه زیبای برابری را خواهد خواند.
در روزگاری که نسلی سودازده و بسیاران دلخسته خوشبختی را در برهوت کانادا میجویند و قیمت دلار تعیین کننده بقا شده است، متن و نوشتار شریعتی و سلوک معلم شهید انقلاب یک سرمشق پیشرو و بازگشتی باشکوه به خویشتن است. بازگشتی به سلوک معنوی بزرگان عرفان خراسان، به معنویتی دلانگیز که از برابری میگوید و به کویری که از سادگی و زیبایی تا ابد برایمان ستاره میآورد.
«کویر نه تنها نیستان من و ما است که نیستان ملت ما است و روح و اندیشه و مذهب و عرفان و ادب و بینش و زندگی و سرشت و سرگذشت و سرنوشت ما همه است. کویر! «این تاریخی که در صورت جغرافیا ظاهر شده است».... کویر که انتهای زمین است؛ پایان سرزمین حیات است؛ در کویر گویی به مرز عالم دیگر نزدیکیم و از آن است كه ماوراءالطبيعه ـ كه همواره فلسفه از آن سخن ميگويد و مذهب بدان میخواند ـ در کویر به چشم میتوان دید، میتوان احساس کرد. و از آنست که پیامبران همه از اینجا برخاستهاند و بسوی شهرها و آبادیها آمدهاند... »
دکتر شریعتی آن نام زیبایی است که دعوت به برابری میکند و برادری و از معیشتی دفاع میکند که پشتوانه معنویت باشد و دلار بر آن حاکم نباشد و همگان را گرامی بدارد و سفره را برای همگان بگسترد و عرفان و نان برای همگان بخشد. او نامی است که با سادگی و فضیلت اسطورهای ابدی شده و در زمانه بازار مکاره بلیط کنسرت اوباش دلخوش به پیروزی در قمار دنیا کارت دعوتی فراموشنشدنی به مقصد معنویت و برادری به دست میدهد و تعالی میبخشد.
«عرفان تجلي فطرت انسان است براي رفتن به غيب، كشف و شناخت غيب... آن چه مشترك است اين است كه نوع انسان اصولاً غيبجو است و اساساً عامل حركت و تكاملش هم، همين غيب جويي او است. اگر آن چه مشهود و محسوس است براي انسان بس باشد وي متوقف ميماند، اما چون بس نيست به حركت ميآيد و اين حركت تكامل او را تضمين ميكند.... بنابراين درست برخلاف آن چه ماديون ميگويند كه گرايش انسان به غيب او را منحط ميكند، گرايش انسان به آن چه وجود دارد او را منحط ميكند... رفتن به سوي ارزشهايي كه در طبيعت وجود ندارد، انسان را از حد محدود طبيعت فراتر ميبرد و تكامل معنوي و نوعي و ذاتي او را تضمين ميكند. بنابراين عرفان چراغي است كه در درون آدم روشن ميشود.
رابطهاي است كه انسان مادي را به يك موجود غيرمادييي تبديل ميكند كه از تمام فضاي طبيعت فراتر رفته و از سطح طبيعت بيشتر اوج گرفته است. رابطهاي است كه او را به سوي آن چه كه اين جا نيست، ميراند. و اين تكامل معنوي اوست.»