مهمترین مشکل در عدم توسعه ورزش در ایران عدم گردش نخبگان و جوانان نخبه در راس قدرت و مدیریت ورزش و فقدان سیستم و ساختار قانونگذاری و تصمیم گیری است. در این 4 دهه حدود 30 نفری هستند که همیشه تقریبا در مدیریت ها ثابت هستند و هر هشت سال تعریف مان از سیستم و عدالت و آزادی و بخش خصوصی فقط بر روی کاغذ عوض می شود.
پارتو معتقد است: «اگر در چرخش نخبگان اختلال به وجود آید، رژیم یا به دیوانسالاری فسیل شدهای تبدیل خواهد شد که از هرگونه ابتکار عاجز است یا به رژیم ضعیفی مرکب از حقوقدانان جنجالی و پُرگو تغییر شکل خواهد داد که از هرگونه عمل قدرتمندانه ناتوان است.» این اخطار و دهها اخطار دیگر از سوی اندیشمندان علوم سیاسی و اجتماعی به ما هشدار میدهد که اگر نخبگان نیز همچون آب سالها در مکانی بمانند کمکم گندیده میشوند و بوی تهوعشان فضا را غیرقابل تحمل میکند. با این وجود، اما احساس میشود، گردش نخبگان در کشورمان با اخلال مواجه شده است و فقط در دست عده ای خاص در ورزش کشور است.
یکسری عادتها و سنتهای بدی در کشور وجود دارد که مانع گردش مدیران و نیروهای جوان و با استعداد شده است. مثلاً میبینیم که همه رؤسای جمهور و وزیران وابسته و مدیران ارشد در هر نهادی بلافاصله بعد از اتمام دورهشان دفتری تاسیس می کنند و باز شروع میکنند به نقشه کشیدن برای بازگشت به قدرت و این را ما در ورزش بخاطر همان رسانه ای بودن و تبلیغات سیاسی که چه در داخل و خارج مرزها دارد بیشتر مشاهده می کنیم. حتی گاهی بعضی از نهادها با جمع کردن بازنشستگان در کنار یکدیگر مانع گردش افراد با استعداد میشوند.
در ساختار ورزش ایران طی چندین سال اخیر جامعه ورزش بزرگتر از آن بخش ورزش دولتی نشده است. اتفاق مهمی که چند دهه است در ورزش دنیا افتاده، این است که آن ساختار سنتی وکاریزما از بین رفته اما این امر هنوز وارد ورزش ایران نشده و ورزش ما هنوز ورزش افراد است نه تخصص، ساختار و سیستم.
در دنیای امروز تواناییها و مهارتهای فرد مهم است و اسم افراد در سیستم و ساختار کشورهای توسعه یافته در ورزش هیچ جایگاهی ندارد. مثلا ایران و ژاپن دو کشوری هستند که از ۱۶۰ سال قبل از خارج از جهان غرب وارد دوره مدرنیته شدند اما انتخاب و گزینش ما از متون توسعه و مدرنیته بسیار متفاوت است. مثلا در همین ورزش، ژاپنی ها اول سراغ سیستم و ساختار رفتند ولی ما نرفتیم و هنوز با اسم افراد و رابطه و اینکه به قدرت مرکزی وصل باشند ورزش خود را اداره می کنیم. مثال بعدی در همین فوتبال در کشور کوچکی مثل قطر است که با درست کردن یک کمپ فوتبال با الگو گرفتن از سیستم و تفکر اسپانیا و اوردن مربی و بازیکنی مثل ژاوی از آن کشور برای توسعه فوتبال برنامه ریزی بلند مدت دارد . ولی ما مربیان صاحب سبک دنیا را می آوریم و با آنها قراردادهای می بندیم که مهترین بند قرارداد فقط دادن پول است که این جور قرارداد را با پول دولت یک بچه هم می تواند منعقد کند.
ورزشی که به فکر تولید و ساختن سیستم نرم افزاری و سخت ازاری از پایه نباشد نمیتواند دنبال پیشرفت در سطح بین المللی باشد . مسئولینی در چندین دهه گذشته داشتیم که غالبا به گردش نخبگان و تخصص اعتقادی نداشتند و فرهنگ بها دادن به تخصص و جوانان در ساختار ورزش ما ضعیف بوده است. اگر بخواهیم در ساختار ورزش به سمت توسعه حرفه ای حرکت کنیم، باید مدیران سیاسی و نظامی از مدیران متخصص و ورزشی و اقتصادی جدا شوند. در دنیای امروز پیشرفت ورزشی اصول دارد که باید در دست متخصصین آن باشد.
برای سالمسازی هر نظام و سیستمی، حاکمیت در ورزش نه تنها نباید صاحب قدرت اقتصادی باشد، بلکه باید میانجی باشد. تمرکززدایی از مسوولیتها، ایجاد توازن میان جریان ها و وجود رسانه های نقاد و مستقل در زمینه سالم سازی هر نظامی نیاز است و بهترین روش مبارزه با فساد مالی در دنیا، آزادی رسانههاست.
در ایران طی یک قرن اخیر جامعه بزرگتر از دولت نشده و دولت و حاکمیت خیلی بزرگتر از جامعه است و جامعه ورزش و متخصصین جوان نقش کلیدی در تصمیمسازی و تصمیمگیری ندارد. باید به سیستم وفادار بود و قائل شدن به فکر و تخصص، جلوگیری از یکسان سازی، ایجاد و فرآیند اجماع سازی، پذیرفتن تغییر، مسوولیت پذیری، تعاملات بین المللی از جمله راهکارهاست. باید به سمت تشکل و شبکهسازی حرکت کرده و از خودمحوری و خودخواهیها خارج شویم.