به نظر می رسد تحلیل و شناخت از وضع موجود ورزش ما بسیار ناچیز است. مسئولین کار طبیعی خود را انجام می دهند و این کار عمدتاً تبلغات است. در چنین شرایطی، وظیفه کانونی روشنفکران ورزشی ، تفکیک تحلیل از تبلغات است. روی آوردن به نبض جامعه ورزش و واقعیت ها، بهترین روش علمی برای شناخت است. ۳ دلیل برای فهم وضع موجود ورزش قابل تصور است:
اول اینکه ورزش ما، ورزش افراد است نه سیستم ها. الفاظی مانند فدراسیون ، ساختار، باشگاه ، قانون حرفه ای و سیستم در توسعه یافتگی ورزش ها مهم هستند. اصولاً، سیستم ها هستند که توسعه ورزشها را هدایت می کنند. اما در پیشبرد بسیاری از امور در ورزش ما، در نهایت باید رضایت افراد را جلب کنیم تا آنکه طبق مقررات عمل کنیم. ما نتوانسته ایم مهم ترین فرآورده مدرنیته که سیستم سازی در همه عرصه ها است را ایجاد کنیم. تقریباً حل هر مسئله ای تابع رأی، سلیقه، خواسته ها، منافع افراد است. این وضعیت به صورت طبیعی فراز و نشیب دارد. چون انسان ها همیشه حالات ثابتی ندارند و افکار و تمایلات روحی آنها ممکن است در شرایط مختلف متفاوت باشد و تحت الشعاع منافع آنی باشد. متکی بودن به افراد در هر نهاد و سازمانی، بی ثباتی می آورد. در حالی که سیستم ها ثبات دارند و انسان ها می توانند خروجی آنها را پیش بینی کنند. امروز در جهان، سیستم ها، خطاها را تشخیص می دهند نه افراد. بنابراین، بی ثبات هستیم چون با درصد بالا، تحت تأثیر قضاوت افراد هستیم نه سیستم ها...
دوم ، پیچیدگی و ابهام در سیاستگذاری ها. به طور فراوانی، علاقه داریم در فدراسیونها، در باشگاهها، در همه جا تقریباً، افراد را کنترل کنیم. کنترل را بر روابط قاعده مند ترجیح می دهیم. ورزشکار و مدیر ورزشی کشورهای پیشرفته در ورزش به ثبات اندیشه ها و سیاست گذاری ها در مدیریت ورزش، اطمینان ذهنی، روانی دارند و می تواند برنامه ریزی کنند و به ثبات در سال های آینده اعتماد داشته باشند. ما به ابهام علاقه داریم چون می خواهیم کنترل کنیم. ابهام و کنترل کردن، نقش فرد را افزایش می دهد و سیستم سازی را مختل می کند.
سوم تأثیر روابط بین المللی بر ورزش و ورزشکار. امروز عصر شبکه سازی است. شبکه سازی با فدراسیونها، باشگاهها، مراکز تحقیقاتی ورزشی شبکه ها کارها را پیش می برند. اکثر موسسات ورزشی ، ارتباط این شبکه ها را تسهیل می کنند. روابط بین الملل ورزشی یعنی شبکه سازی با جهان ورزش، یعنی روان کردن ارتباطات میان شبکه های داخلی با همراهان بین المللی خود. آن هایی که تلاش می کنند می خواهند بیاموزند از هر فردی، از هر ملیتی، از هر قومی. توانایی مهم است و نه ملیت و محل تولد. در جهان شبکه ها، مهارت مهم است و نه جغرافیا. کاری که در همین نزدیکی خودمان کشور قطر دارد روی فوتبال خود انجام می دهد... به عنوان مثال ژاپنی ها اهمیت نمی دهند چه فردی و با چه روحیه ای در فیفا یا ای اف سی است؛ آنها با هزاران شبکه علمی و آموزشی، در آنجا کار می کنند. این نوع روش ، ثبات می آورد، منافع مشترک تعریف می کند و از خصلت های منفی افراد مانند عصبانیت، پیش داوری و سوء برداشت فاصله می گیرد.
برای آنکه ثبات ایجاد کنیم باید در نوع تصمیم گرفتن و تصمیم سازی تجدید نظر کنیم و در جلسات مهم ورزشی ، دیدگاه ها مختلف را گرد هم آوریم تا از همه زوایا، موضوعات را ببینیم. پیرامون یک موضوع، از درون ورزش و از بیرون ورزش، مخالف و موافق موضوع را گرد یک میز بزرگ جمع کنیم و بعد تصمیم بگیریم و برنامه ریزی کنیم .... اگر از این روش و این گونه روش ها برای تصمیم سازی بهره نبریم، از ورزش جهانی که با سرعت قابل توجهی در حال حرکت است عقب می مانیم...
*جامعه شناس و بازیکن سابق فوتبال