همه کشورها به فکر توسعه و افزایش توانمندی در ورزش بین المللی هستند حتی قطر با جمعیت معادل یک منطقه تهران بهتدریج در حال توسعه ورزش مخصوصا ورزشهایی که برد جهانی دارد با وجود نداشتن نیروهای انسانی بومی است.
آیا میتوان به جز افزایش توانمندیهای اقتصادی، تولیدی، مالی و فنآوری هدف دیگری برای یک کشور در این منظومه موجود جهانی تصور کرد؟ هر هدف ورزشی و هر افق فرهنگی که یک کشور برای خود درنظر بگیرد، تابع تولید امکانات و ثروت است. وقتی روزنامهها و رسانهها را مطالعه میکنیم، هر فردی، هر نهادی و هر جمعیتی، اشکالات ورزش کشور را از زاویه دید و منافع خود میبیند: یکی میگوید مهمترین مشکل، سخت افزاری است. دیگری اظهار میدارد نداشتن مدیریت صحیح و...... مسئله اصلی ماست. دیگری تصور میکند که مسئله اصلی ما ایرانیان، تحولات و تحریم های سیاسی است.
آیا با وجود صدها مؤسسه تحقیقاتی و هزاران محقق در کشور، تا بحال "درخت مسائل و مشکلات ورزش کشور" را ترسیم کردهایم؟ آیا نباید تقدم و تأخر مشکلات را طراحی کنیم؟ اگر افزایش توانمندی را بهعنوان کلیدیترین هدف ورزش کشور بپذیریم، مشکلات و موانع تحقق چنین هدف کانونی کدام است؟
در کشور ما، تعداد همایشهای ورزشی بسیار فراوان است. معمولاً، مسئولان در دو ـ سه ساعت اول حضور دارند. همایشها بعضاً دو روز و حتی سه روز برگزار میشوند. اگر بخاطر بیاوریم در اواخر دهه ۶۰ و اوایل ۷۰، تنها به تعداد شاید یک یا دو فصلنامه تخصصی در کشور وجود داشت. اما امروز چندین فصلنامه در این موضوعات در کشور تولید و منتشر میشود. علی رغم رشد کمی در اینگونه ادبیات و متون، آیا ما هرم علت و معلولی مشکلات ورزش کشور را توانستهایم طراحی کنیم؟
مشکل ۱ و ۲ و ۳ ورزش کشور کدامند؟ طبعاً نمیتوان گفت ورزش ۵۰ مشکل دارد زیرا که مجموعه مشکلات در یک شبکه علت و معلولی معنا پیدا میکنند. نمیتوان در هر سخنرانی، مشکل ورزش یک کشور را تغییر داد و یا به تناسب مخاطبان، اولویتهای جامعه را تنظیم نمود. منطقی نخواهد بود که بعضی معلولها را مشکلات اصلی بدانیم و یا ۱۰ اولویت مساوی داشته باشیم. کشورداری و حکمرانی مطلوب به یک نظام فهم دقیق مسایل، علتها و معلولها، هرم مشکلات و طراحی اولویتها در مشکلات ورزش نیاز دارد. اتاق فکر بررسی مسایل ورزش کشور کجاست؟ بخشی دیدن مسایل ورزش کشور، غرق شدن در حل و فصل مسایل یک فدراسیون و نادیدهگرفتن کل سیستم ورزش ، ما را همچنان مشغول بحثهای بدیهی، کلی با حواشی فراوان کرده و خواهد کرد. اگر با نگاه سیستمی به کل مسایل ورزش ایران ننگریم، نمیتوانیم مشکلات را و ۱ و ۲ و ۳ ورزش کشور را تشخیص دهیم.
اگر مجموعه مشکلات ورزش کشور را یکجا ببینیم، بنظر میرسد کانون این مسایل در ناکارآمدی است، از ورشکستگی باشگاهها، پرونده ها در فدراسیون بین المللی و مهاجرت نخبگان ورزشی و نداشتن حامی و محدودیت برای بانوان و ..... نشان از این ناکارآمدی است .
اتاق فکر بررسی مسایل ورزش کشور کجاست؟ آیا ما در مدیریت ورزش کشور به تئوری سیستمها معتقد هستیم؟ بر اساس همین منطق، اگر ریشه مشکلات ورزش را در ناکارآمدی بدانیم که صدها مصداق میتوانیم برای آن مطرح کنیم، پس باید بپرسیم علتالعلل ناکارآمدی ورزش ایران در کدام عنصر و عامل قابل جستجوست؟ علمی و منطقی است که در اتاق فکر کانونی ورزش کشور، پاسخهای متعددی به این سئوال داده شود. طی چندین سال گذشته، به یک پاسخ در رابطه با این سئوال، علتالعلل ناکارآمدی در ورزش ایران، فقدان سیستم درست و ارتباطات بینالمللی است.
اگر ما در حد ژاپن و برخی از کشورهای همسایه مثل قطر و ترکیه با جهان ارتباط داشتیم، تخصص را گرامی میداشتیم و به یک نفر، بیش از ده حکم اجرایی و غیرتخصصی نمیدادیم.
اگر ارتباطات جدی بینالمللی داشتیم، سریع مشکلات ورزش را در سطح بین الملل و فدراسیون های جهانی ، استاندارد کردن ورزشگاهها و .....دهها مورد را مجبور میشدیم حل و فصل کنیم.
اگر ارتباطات وسیع بینالمللی داشتیم، در باشگاهها و فدراسیون ها و تربیت مربیان از اساتید تا محققان صاحب سبک ورزشی در کشور خود استفاده می کردیم و به داخل کشور می آمدند ، آموزش میدادند و میآموختند .
اگر بینالمللی بودیم، قبول نمیکردیم درصد قابل توجهی از مردم ایران ورزش همگانی نکنند .
منظور از بین المللی شدن چیست ؟ سه اصل است: رقابت ، کیفیت و استاندارد تصور نکنید که مقصود تعامل صرفا با غرب است .
یکی از بهترین مصادیق برای فهم بین المللی ورزش کشور کره جنوبی و ژاپن است که پیشرفت خارق العاده ای کرده اند با سیستمی رقابتی و جهانی که به پا کرده اند .آیا من و شما می توانیم سه نفر از مقامات ورزش ژاپن وکره جنوبی را نام ببریم. احتمالاً خیر. چون آنجا سیستم است نه فرد.
اولین شرط توسعهیافتگی در ورزش و هر کاری این است که همه بپذیرند، سیستمسازی مبنای تحول است و افراد صرفاً سیستم را مدیریت میکنند. مبانی پیشرفت و فرآیندهای تحول کیفی در حد عمومی و کاملا در دسترس است و مصادیق آن در آسیا شرقی و اروپا پیدا میشود که میشود آنها را در گوگل جستجو کرد و نیازی به این همه جلسه، همایش، سخنرانی، میزگرد، صدها سایت و جدولهای نافرجام نیست.
اعتقاد به ورزش کشور و آینده آن باعث خواهد شد تا از مباحث نظری عبور کرده و به راهبردها و سیاستهای جهانشمول و محکخورده جهانی روی آوریم و مانع از بروز بحرانهای جدید شویم. اگر اینگونه تصمیمگیریها و چرخشها صورت نپذیرد، متأسفانه با قواعد علمی میتوان نتیجه گرفت ایران با یک فرآیند افول پایدار در ساختار ورزش چه در حوزه قهرمانی مخصوصا همگانی روبرو خواهدشد. مسئله ما ناکارآمدی است و راهحل آن بینالمللیشدن است. سیستم، تخصص، کیفیت، رقابت و استاندارد منحصراً در سایه روابط گسترده بینالمللی قابل تحقق است.
در کشور ما بیش از صدها سایت و چنیدین روزنامه به اطلاعرسانی، تحلیل وتبلیغ درحوزه ورزش مشغولند. در این آشفته بازارخبر و تحلیل و تبلیغ، فهم دقیق، علمی، سیستماتیک و منصفانه مسایل ورزش ایران کار سهلی نیست. در بسیاری از مواقع، مزاج، تعصب، احساس، حسادت، کینهتوزی، تحریف، بزرگنمایی، سیاهنمایی در خبر و تحلیل و تبلیغ و ترویج همه در هم مطرح میشوند. تمیز صواب از ناصواب بسیار مشکل است. تمیز تواضع از تزویر که بعضا با هم آمیخته می شوند، کار هر کسی نیست. بدون تردید هستند روزنامهها و سایتهایی که دغدغه کشور و مردم ایران را دارند و به جامعه معیار و آگاهی میدهند. در عین حال، خلأ تحلیل علمی، بیطرف، سیستموار و آیندهنگرانه مشاهده میشود.
در متدلوژی علوم انسانی، کارآمدترین و دقیقترین روش فهم یک پدیده، مقایسه آن با پدیدههای مشابه است. شاید برای دستیابی به یک تحلیل علمی، سیستماتیک، واقعبینانه و منصفانه از مسایل ورزش کشور، مقایسه آن با شاخصهای کشورهایی مانند ژاپن ، کره جنوبی، و...... مناسبترین روش باشد.