در شرایطی که کمتر از یک سال به انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 زمان باقی مانده، انتظار این است که جریانها و گروههای سیاسی رفته رفته فعالیتهای انتخاباتی خود را کلید زده و ایدهها و راهبردهای خود برای مقابله با چالشهای پیش روی کشور را در صورت پیروزی در انتخابات تشریح کنند. از سوی دیگر، شرایط ویژه کرونایی در کنار چالشهای اقتصادی دست به دست هم داده تا گروههای سیاسی در فاصلهی زمانی مانده به انتخابات، شور و اشتیاق دورههای قبلی انتخابات ریاست جمهوری را حداقل در ظاهر نداشته باشند.
خبرگزاری تسنیم در سلسله مصاحبههایی با چهرههای سیاسی از هر همه جناحها،نقطه نظرات آنها درباره چالشهای روز کشور و گزینههای مطرح برای کاندیداتوری در انتخابات 1400 و همچنین ویژگیهای کاندیداهای ریاست جمهوری را مورد بررسی قرار میدهد. در همین راستا با مصطفی کواکبیان دبیرکل حزب مردمسالاری و نماینده مردم تهران در مجلس دهم گفتگو گرده است. کواکبیان در این گفت وگو ضمن بیان مهمترین چالشهای پیش روی کشور، معتقد بود باید برنامهریزی برای رفع تحریمهای آمریکا اولویت اول سیاست خارجی ما باشد. کواکبیان درباره حمایت اصلاح طلبان از کاندیدای نیابتی معتقد بود،فکر نمیکنم هیچ حزب اصلاح طلبی طرفدار نامزد نیابتی باشد. متن کامل گفتوگو را بخوانید:
* ممنون که وقتی را در اختیار ما قرار دادید، کمتر از 8 ماه به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 1400 زمان باقی است، اما به نظر میرسد هنوز اصلاحطلبان، استراتژی واحدی برای انتخابات ندارند. آیا به لحاظ سازمانی، در میان این طیف چند دستگی وجود دارد؟ و یا هنوز راجع به انتخابات اساسا بحثی در میان آنان صورت نگرفته است؟
سلام عرض میکنم خدمت مخاطبان محترم و آرزو دارم این بیماری منحوس کرونا از سر همه مردم دنیا به ویژه مردم ایران کوتاه شود و روزهای خوشی را مردم پیشرو داشته باشند چون شرایط نامطلوبی است و ما هر روز اخبار ناگواری از فوتیها و مبتلایان میشنویم، در 10 روز گذشته شاهد بودیم بیش از 2 هزار نفر از هموطنانمان فوت شدهاند و باید مسئولان بیشتر تدبیر کنند و مردم هم پروتکلهای بهداشتی را بیشتر رعایت کنند.
درباره سوال شما 3 نظر در جریان اصلاحات وجود دارد، یکی اینکه مثلا به مانند انتخابات مجلس یازدهم اساسا خیلی مشارکت فعالی نداشته باشیم و دلیل این عده هم این است که کاندیداهای ما تایید نمیشوند و به همین دلیل نباید در انتخابات شرکت کنیم، یک نظر دیگر نیز عکس این نظریه است و معتقد هستند باید در هر شرایطی در انتخابات شرکت کنیم و حتی با کاندیدای نیابتی حضور پیدا کنیم و اگر فضا به سمتی دیگر رفت حتی از کاندیدای جریانهای دیگر حمایت کنیم مثلا فردی به مانند آقای لاریجانی که به اعتقاد بنده این نظر ضعیف است و طرفدار کمی در بین 30 حزب اصلاحطلب دارد، اما نظر سوم هم وجود دارد که نظر ما است و معتقدیم که باید نگاه کنیم که شرایط چگونه است و شرایط به چه سمتی پیش میرود؛ الان نباید مطلق بگوییم که شرکت میکنیم یا اینکه مطلق بگوییم شرکت نمیکنیم، باید در این 8 ماه اوضاع را رصد کنیم تا به یک جمعبندی برسیم البته در این بین نیز سه نکته اساسی وجود دارد، یکی اینکه اگر واقعا قرار باشد که حضور مردم کم فروغ باشد و مثل انتخابات مجلس شاهد غیبت 60 درصدی باشیم دیگر فایدهای ندارد که در انتخابات حضور داشته باشیم زیرا عملا حرفی برای گفتن نخواهیم داشت، مثلا اگر حدود 30 درصد مشارکت داشته باشیم یک فردی بالاخره رئیس جمهور میشود و در این شرایط خیلی فعال شدن ما فایدهای ندارد و اثر بخشی هم نمیتوانیم داشته باشیم، نکته دیگر این است که اگر قرار باشد که شورای نگهبان به جای اینکه بخواهد بسط خودش را بیشتر کند قبضش بیشتر شود باز هم حضور ما فایدهای ندارد، مثلا اخیرا نمایندگان مجلس یازدهم طرحی را ارائه کردند برای اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری که قفل بیشتری به شرایط فعلی میزند، در چنین شرایطی حتی اگر مردم هم بیایند ما نمیتوانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم و کاندیدایی معرفی کنیم، هر جریان دوست دارد اگر فعالیت سیاسی میکند کاندیدای خودش را هم مطرح کند، البته در حزب مردمسالاری تاکید بر این است که خالصسازی در جریان اصلاحات انجام شود، اگر قرار باشد کاندیدایی معرفی کنیم حتما آن فرد باید اصلاحطلب باشد و اینکه بخواهیم از کاندیدای نیابتی حمایت کنیم ما این را قبول نداریم و خط قرمز ما این موضوع است، نظر ما این است که حتما از دل جریان اصلاح طلبی باید کاندیدا داشته باشیم.
* در این موضوع حزب مردمسالاری با کارگزارانیها که احتمالا از یک کاندیدای نیابتی حمایت کنند مشکل دارد، کارگزارانیها شاید بخواهند به سمت علی لاریجانی بروند؟
نه اینگونه نیست که کارگزارانیها هم بخواهند به سمت لاریجانی بروند، دوستان اعتدال و توسعه که در جریان اصلاح طلبان نیستند به آن سمت میخواهند بروند، اکثریت اصلاحطلبان بر این عقیده هستند که نباید از کاندیدای نیابتی حمایت کنیم.
اما نکته سوم و مهمتر از دو نکته قبل این است اصلا به فرض اینکه مردم در انتخابات شرکت کردند و به فرض اینکه یک کاندیدای اصلاح طلب هم تایید شد، میخواهیم با مشکلاتی که ساختار حقوقی قانون اساسی دارد چه کار کنیم؟ این چه معنایی دارد که رئیسجمهور بیاید و به مردم بگوید و آدرس بدهد که همه مشکلات در واشنگتن دی سی است. چرا میگوید؟ به این دلیل است که میگویند این دولت ناکارآمد است و نمیتواند اقدامی انجام دهد. البته آقای رئیس جمهور هم شاید نمیخواهد و یا نمیتواند برخی از مباحث را بیان کند.
مثلا FATF الان دو سال است در مجمع تشخیص مصلحت نظام گرد و خاک میخورد که باید تعیین تکلیف شود یا فرض کنید که در همین مسائل اقتصادی واقعا باید مشخص شود که دولت چهکاره است و دیگر نهادهای موجود چه کاره هستند؟ اینکه عنوان میکنند دولت پنهان داریم یا نداریم؟ و اگر داریم چرا باید داشته باشیم؟ چرا شفاف نمیشود؟ اینها دیگر نه دست شورای نگهبان و نه دست مردم است. به همین دلیل ما در حزب مردم سالاری طرح جمهوریت سوم را مطرح کردیم.
مفهوم این طرح این است که ما بهصورت کاملا شفاف و با تقسیم وظایف دقیق، مسائل را مشخص کنیم؛ نگاه کنید سال 58 قانون اساسی تصویب شده و در سال 68 بازنگری در آن انجام شده است؛ از سال 68 تا سال 1400، 32 سال طول کشیده و هیچ تغییری نیز در آن انجام نشده است که این جمهوریت دوم بود و ما پیشنهاد دادهایم که اگر کسی هم میخواهد کاندیدای ریاستجمهوری سال آینده هم شود باید برنامهای برای رفراندوم داشته باشد و این امر بر اساس اصل 177 قانون اساسی انجام شود. البته نظر ما این است اگر این اتفاق به انتخابات 1400 نرسید، حداقل وعده بازنگری در قانون اساسی داده شود. البته ما در طرح جمهوریت سوم، پانزده محور نیز مطرح کردهایم و متأسفانه مجلس در چند دوره گذشته یعنی از سال 68 تاکنون بهیاد این نیفتاده که براساس اصل 177، قانون مربوط به بازنگری در قانون اساسی را مصوب نماید.
درباره حضور خودم در انتخابات نیز تکلیف را گذاشتهایم به برگزاری کنگره خودمان که در اواخر بهمنماه برگزار خواهد شد و تا آن موقع نیز وضعیت مشارکت نیز مشخص خواهد شد و وضعیت اختلافات نیز مشخص خواهد شد. ما معتقدیم اگر این اختلافات باقی بماند، برای ما شرایط زجرآوری خواهد بود. مردم میگویند ما کرونا، وضعیت بداقتصادی و مشکلات معیشتی را تحمل میکنیم اما دیگر تحمل اختلاف سران قوا را نداریم. تا آن زمان ما جمعبندیهای خودمان را انجام خواهیم داد و در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات بحثهای خود را دنبال خواهیم کرد. پس فعلا هیچ استراتژی مشخصی به صورت مصوب در اصلاحطلبان وجود ندارد؛ نه شرکت مطلق و نه عدم مشارکت مطلق. اساسا حزب سیاسی درست شده است که بهدنبال کسب قدرت سیاسی باشد و اصلا معنا ندارد احزاب برای امر مهمی مانند انتخابات بیتفاوت باشند ولی اینکه چه نوع تاثیرگذاری داشته باشند، مهم است. اینکه بیایند و بگویند تحریم نمیکنیم و کاندیدایی هم معرفی نمیکنیم، خودش یک موضع است. این نیست که بروند در خانه بخوابند و بگویند دنیا را آب برده است و ما کاری نمیکنیم. به اعتقاد بنده، اینکه چه رویکردی خواهند داشت بستگی به زمان دارد.
* بحثی که یکی دو سال است در میان اصلاح طلبان جدیتر شده، موضوع محوریت فردی مانند جناب آقای سیدمحمد خاتمی در میان اصلاح طلبان است. برخی نظیر کارگزاران مشخصا آقای خاتمی را فاقد ویژگیهای لازم برای محوریت اصلاحات معرفی میکند اما در این میان بعضی نیز با دیدگاه کارگزاران مخالفند. این مناقشه را چطور تحلیل میکنید؟
ببینید در اینجا دو بحث وجود دارد، یکی بحث انتخابات است و یکی بحث رویکرد جریان اصلاحات است؛ ما در بهمن 97 بحث پارلمان اصلاحات را مطرح کردیم و در شورای هماهنگی اصلاحات نیز این موضوع تصویب شد ولی این موضوع به انتخابات اسفد 98 نرسید و دلیل هم این بود که برخی از اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات معتقد بودند که باید با همان سازوکار شورای سیاستگذاری وارد انتخابات شویم. البته ما مخالف بودیم و معتقد بودیم که باید پارلمان اصلاحات تشکیل شود و الان هم در استراتژیهایی که بنده بیان کردم، استراتژی که میگوید باید در انتخابات شرکت کنیم معتقد است که پارلمان اصلاحات باید فعال شود. اگر نخواهیم در انتخابات شرکت کنیم لزومی ندارد که پارلمان اصلاحات تشکیل شود. ما در حزب مردم سالاری تاکیدمان بر استفاده از عقل جمعی است. ما هم احترام آقای موسویخوئینیها و هم آقای خاتمی را داریم. ولی معتقدیم که نباید فردمحوری کرد و عقل جمعی باید حاکم باشد. اصلا بحث پارلمان اصلاحات هم همین است ما پیشنهاد دادیم مثلا 4000 نفر از کل کشور بیایند و در آنجا شورایی شکل بگیرد و کاندیداها را برای انتخابات مجلس شوراها و خبرگان معرفی کند و برای ریاستجمهوری در مجمع عمومی پارلمان، تصمیمگیری شود.
اگر به این نتیجه برسیم که در انتخابات شرکت کنیم باز هم تاکیدمان استفاده از پارلمان اصلاحات است اینکه هر فردی بیاید و بگوید من کاندیدا هستم و طرفدار اصلاحطلبان هستم که نمیشود، باید استراتژی اصلاح طلبان مشخص شود تا بعد ببینیم میخواهیم از پارلمان اصلاحات استفاده کنیم یا نه؟ چون استراتژی خیلی مشخص نیست، این موضوع نیز تاکید نمیشود، اگر استراتژی مشخص شود طرح شورای هماهنگی اصلاحات استفاده از ظرفیت پارلمان اصلاحات است.
* پس آقای خاتمی چه میشود؟
عرض کردم باید از بزرگان مشورت بگیریم ولی اینکه بگوییم 30 حزب هیچ نظری ندهند و تابع یک شخص باشند اینگونه نیست، احزاب باید نظرشان را بگویند و از بزرگان نیز مشورت بگیرند. به اعتقاد بنده باید یک جایگاه مشورتی برای آقای خاتمی در نظر بگیریم، حزب برای خودش استقلال دارد و خودش باید تصمیم بگیرد، البته در ایران برعکس کشورهای اروپایی این اتفاق رخ میدهد، آنجا اول رقابتها انجام میشود و بعد ائتلاف شکل میگیرد، در ایران اول میخواهند ائتلاف شکل بگیرد و بعد کارهای انتخاباتی کنند که این گونه درست نیست، حتی اگر الان هم شورای هماهنگی اصلاحات داریم از روی ناچاری است زیرا صاحبان قدرت با حزب مخالفند. چون در کشور ما حزب به خوبی جا نیفتاده است و جایگاه خود را پیدا نکرده است در همه نظامهای سیاسی دنیا این احزاب هستند که تصمیمگیرنده اصلی هستند، شما نگاه کنید الان در افغانستان و عراق هم دیگر مردم به افراد رای نمیدهند به حزب رای میدهند متاسفانه چون در ایران اینگونه نیست ما راههای فرعی را میرویم و مثلا جبهه تشکیل میدهیم.
* آیا بحثی هست که چون شورای سیاستگذاری نیست، ساز و کار جدیدی تعریف شود؟
عرض کردم اگر بخواهیم در انتخابات باشیم حتما یک ساز و کاری میخواهد، اصلیترین کار هم استفاده از شورای هماهنگی است و تصمیم گیرنده شورا خواهد بود، اصلا شورای سیاستگذاری هم با مجوز شورای هماهنگی ایجاد شده بود، البته در انتخابات اسفند 98 شورای سیاستگذاری کارکرد اصلی خودش را نداشت و اعلام کرد که لیست برای انتخابات داده نمیشود و هر حزبی برای خودش لیست ارائه کند.
* شورای هماهنگی تاکنون جلساتی داشته است؟
جلساتی که وجود داشته است یکی دو جلسه به صورت حضوری بوده و بیشتر جلسات به صورت مجازی برگزار شده است.
* باید در چند وقت اخیر بحث برنامه محوری برای کاندیدا شدن افراد برای انتخابات ریاست جمهوری بسیار مطرح شده است به اعتقاد شما کاندیداهایی چه برنامههایی برای ورود به انتخابات داشته باشند؟
ما در حزب مردم سالاری یک آسیبشناسی درباره غیبت مردم در انتخابات اسفند 98 داشتیم، بنده معتقدم برای همه بحثها باید راه حل داشته باشیم یکی از راهحلها باید برای تقویت اعتماد عمومی باشد، باید برای فاصلهای که بین مردم و حکومت در بحث انتخابات ایجاد شده برنامه داشته باشیم و بدانیم که برای برطرف کردن آن میخواهیم چه کار کنیم، یک بحث مهم دیگر تامین حداقل معیشت مردم است، امروز مردم از لحاظ اقتصادی تحت فشار هستند و مشکلات عدیدهای دارند، مسئله دیگر کاهش ارزش پول ملی است، شما حساب کنید از ابتدای سال تا امروز چند درصد از ارزش پول ملی کاهش پیدا کرده است، هیچ جای دنیا اینگونه نیست که در عرض چند روز به میزان قابل توجهی از ارزش پول ملی کم شده باشد، مسئله مسکن، سکه و خودرو هم تابع همین کاهش ارزش پول ملی است، اگر ارزش پول ملی را تقویت کنیم قطعا بر موضوعاتی مثل مسکن و خودرو نیز تاثیراتی خواهد داشت، یک مسئله دیگر تغییر ساختار حقوقی قانون اساسی است، بنده معتقدم اگر همه اینها حل شود، مشکل بزرگ وجود مشکلات ساختاری در قانون اساسی است، اصلا مهم نیست که مجلس الان اصولگراست و دولت اعتدالگرا است این مهم است که این ترکیبی که وجود دارد خیلی نمیتوانند با یکدیگر هماهنگ باشند، باید فکری به حال ساختار کرد، ما معتقدیم که آلترناتیو جمهوری اسلامی مثلا سلطنتطلبان یا گروه منافقین نیستند، اما معتقدیم اگر نظام میخواهد به شکل اولیه خود خوب اداره شود باید یک اصلاحاتی در آن انجام شود، مهم نیست که چه کسی میخواهد این اصلاحات را انجام دهد این فرد میخواهد اصولگرا باشد یا اصلاح طلب، نکته چهارم این است که باید تحولی در عرصه بینالملل ایجاد شود.
در نکته چهارم، غیر از بحث تقویت اعتماد عمومی و بحث معیشت مردم وضع اقتصادی و غیر از بحث ساختارهای عمومی که اشاره کردم، نوعی تحول در عرصه روابط بینالمللی و دیپلماسی و سیاست خارجی مد نظر است. ما وقتی میگوییم تحول، عدهای سریع میگویند برویم با آمریکا بسازیم؛ ما این را نمیگوییم و من بهعنوان معلم سیاست خارجی و روابط بینالملل اینجا صحبت میکنم، بنده فعال سیاسی بودم، رئیس فراکسیون دیپلماسی و منافع ملی مجلس بودهام و سالها در کمیسیون امنیت ملی مجلس حضور داشتهام و رشتهام این است. من میگویم اگر با این روند پیش برویم، وضع همین است و علت العلل چیست؟ یک بحث فرعی است. اگر با این روند بخواهیم پیش برویم، باید هزینهاش را هم تحمل کرد و وضع اقتصاد همین است. مقام معظم رهبری بارها فرمودند ریشه مشکلات در خارج است ولی حل مشکلات داخل است. یکی از مباحث حل مشکلات این است که ریشه مشکلات را خشک کنیم.
اگر قبول داریم حل مشکلات در داخل است و یک اصل هم این است که ریشه آن را که در خارج است خشک کنیم و اگر بخواهد درخت تنومندی شود، هرچقدر در داخل بخواهیم روی پای خود باییستم، مشکلات داریم. من معتقدم برخلاف چیزی که برخی معتقدند که مثلا علمای اسلامی اگر اینقدر دعا میکنند، بایدن بیاید، اگر دعا کنند، امام زمان(عج) میآید، نباید ترامپ و بایدن فرق کنند البته باید انتخابات 13 آبان ریاستجمهوری آمریکا را پیگیری کنیم. به هرحال نتیجه آن در کشورمان، منطقه و دنیا تاثیر دارد. اگر بایدن بیاید در کوتاهمدت حتما به نفع ایران و منافع ملی ماست یعنی حداقل این حرفهایی که زده به برجام برمیگردم و تحریمهای ثانویه را نقض میکنم، به نفع ماست. اما اگر ما باز بخواهیم هیچ تحولی در کار خودمان انجام ندهیم، همین بایدن هم برای ما مشکلساز میشود. به برجام میآید و میگوید میخواهم مکانیزم ماشه را فعال کنم و وقتی به برجام برگردد میتواند آن را فعال کند. به برجام میآید و با قدرت اجماعسازی اروپاییها را با خود همراه میکند و اگر الان 13 رأی منفی آوردهاند، این دفعه 13 رای مثبت میآورند. ریشه همه مشکلات در خارج است ولی حل مشکلات در داخل است.
بخشی از راه حل این است که به ریشه فکر کنیم و برای خشکاندن آن برنامه داشته باشیم، لذا این چهارمین بحث من است؛ کاندیداها باید با برنامه باشند. این مسائل روابط بینالملل و سیاست خارجی با اصول حفظ عزت، مصلحت و حکمت است که مقام معظم رهبری هم بارها فرمودند که با همان بتوانیم کار کنیم. بین سوم نوامبر تا اول ژانویه یعنی از 13 آبان تا 11 دی که مراسم تحلیف رئیسجمهور آمریکاست، فرصت بسیار خوبی است. هر فردی میخواهد رئیسجمهور شود و یا همین ترامپ نامتعادل بیاید و یا بایدن خوابالو بیاید. ما برویم و روابط خارجی خودمان را با حفظ اصولمان تنظیم کنیم. من نمیگویم سازش و تسلیم و اینکه دستهایمان را بالا ببریم ولی اگر با این روند هم پیش برویم، حتی اگر بایدن هم بیاید، بعد از 6 ماه مشکلات جدی خواهیم داشت. برنامهریزی برای رفع تحریمهای آمریکا باید اولویت اول سیاست خارجی ما باشد.
مباحث مربوط به اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و امثال این در داخل مهم است و باید درباره توسعه سیاسی برنامه ارائه دهیم. باید مشخص شود که احزاب میخواهند وضعشان چگونه شود. یک بحث ما درباره مسائل فرهنگی جامعه است؛ اینکه بشنویم مثلا تعداد زیادی از نخبگان دوست دارند از کشور خارج شوند و مهاجرت نخبگان رخ دهد. باید برای این مسئله فکر شود و مسائل اجتماعی ما فهرست مفصلی از آسیبهای اجتماعی است که به مسئله اقتصاد هم مربوط است و مسائل فرهنگی و توسعه سیاسی باید در برنامه دیده شود.
* نظر شما در مورد کاندیداهای مطرح برای انتخابات ریاست جمهوری چیست؟
تا امروز اسامی بیش از 40 نفر مطرح شده و حدود 10 نفر گزینههای اصلاحطلب و 30 نفر از اصولگراها هستند. تا فردی خودش اعلام نظر نکرده و یا جریانی او را مطرح نکرده، خیلی نباید به اشخاص پرداخت. حزب ما تابحال به هیچیک از این 40 نفر نظری ندارد، چه درون جبهه اصلاحطلبان و چه بیرون از این جبهه. البته گفتیم فعلا نمیخواهیم خیلی بحث کنیم اما گذاشتیم کنگره 19 که در اواخر بهمن ماه برگزار میشود.
یکی از مهمترین شاخصهایی که میخواهیم داشته باشیم این است که برنامه فرد چیست؟ بنده 5 برنامه حزب مردم سالاری را مطرح کردم. پایگاه رأی و محبوبیت اجتماعی یک کاندیدا مهم است. خیلیها دوست دارند بیایند ولی ملاکهای دیگری هم مطرح است. بحث برنامه و پایگاه اجتماعی و سابقه عملکرد مطرح است. اینکه واقعا در گذشته چه رفتارهایی از خودش بروز داده و چه عملکردی داشته. پاکدستی در سوابق مورد تاکید حزب ماست و آلودگی مالی نباید داشته باشند. باید در سوابقشان موفق باشند و کارنامه درخشانی داشته باشند و مهم است که صداقت در گفتار و رفتار داشته باشند؛ خیلیها حرفهای قشنگی میزنند ولی در عمل نمیتوانند آنگونه رفتار کنند.
یکبار خدمت آقای روحانی بهصورت فراکسیونی رسیده بودیم، بنده در آذر 96 یعنی قبل از حوادث دی ماه نطقی در مجلس با عنوان «همشهری عزیزم بجنب» داشتم. به آقای روحانی گفتم ما 43 شهر رفتیم و برای شما سخنرانی کردیم و البته پشیمان نیستیم ولی الان نباید خجالت بکشیم که چرا برای شما تبلیغات کردیم و باید طوری عمل کنید که باعث سرافرازی ما باشد. در دیداری که داشتیم، من گفتم شما گفتید که یکی از برنامههای شما رفع حصر از محصورین است؛ ایشان گفت من هنوز بر حرفی که زدم هستم و گفتم من با حصر مخالفم و الان هم با حصر مخالف هستم! نباید اینطور سخن گفت؛ همه با حصر مخالف هستند ولی اینکه چه تلاشی باید شود که این حصر رفع شود مهم است. ایشان رئیس شورای عالی امنیت ملی است و این شورا حصر را گذاشته و اگر قرار است خدمت مقام معظم رهبری بروند، انجام دهند؛ این را گفت و من ساکت شدم. لذا باید حرفهایی بزنند و وعدههایی بدهند که میتوانند انجام بدهند و براساس آن رفتار کنند.
اگر ما سه ملاک مشخص داشته باشیم، برنامه و سوابق و انطباق گفتار و رفتار و پاکدستی و برش کاری و مسئله مهم دیگر مقبولیت عامه است.
* آیا آقای عارف با این عملکردها، که از آقای عارف انتقاد شد و خود اصلاحطلبان از او انتقاد کردند، فکر میکنید جریان اصلاحات میتواند او را بپذیرد که کاندیدای اصلاحطلبان بشود و یا آقای جهانگیری با انتقاداتی که از دولت میشود، میتواند کاندیدای اصلاحات باشد؟
اولا نمیتوان از دل اصلاحطلبان چند کاندیدا مطرح شود؛ نمیشود که همه باهم بیایند. لذا انتقادات زیادی به خیلیها میشود ولی باید پاسخها را هم بنشویم و عملکرد را ببینیم. واقعا بحثی نشده و درباره هیچ شخصی بحث صورت نگرفته است. حزب ما نه روی آقای عارف و نه آقای جهانگیری فعلا نظر ندارد و ما گفتیم در کنگره تصمیم میگیریم و بقیه احزاب هم نمیدانم و بحثی نشده است.
* تجربه انتخاب راست سنتی نشان داده که حداقل شما با گزینهای مانند آقای لاریجانی خیلی موافق نیستید؟
ما در حزب بحث کردیم و گفتیم به اندازه کافی نردبان شدیم تا عدهای از این نردبان ما به قدرت برسند و دیگر بس است و سنی از ما گذشته است.
* یک تجربه در ریاستجمهوری و یک تجربه در مجلس.
بله؛ واقعیت این است که ما در حزبمان معتقدیم اگر کسی از دل جریان اصلاحطلبی هم باشد حتی برای حمایتش هم باید تصمیم نهایی بگیریم. کسی که رأی بگیرد و بعد تلفن ما را هم جواب ندهد، چه فایدهای دارد؟ حداقل این است که میگوییم «ما را بخیر و شما را بسلامت». من در 10 روزی که به 43 شهر رفتم شاید هرشب حدود 4 ساعت میخوابیدم و در آنمدت در 12 دانشگاه سخنرانی کردم و به 15 استان و 43 شهر در 10 روز رفتم.
* در سال 88 در دو روز به 5 استان برای میرحسین موسوی رفتید.
آنجا هم رفتیم و از هواپیما پیاده میشدیم و بهصورت زمینی به جای دیگری میرفتیم. ما واقعا اعتقاد داشتیم ولی وقتی ببینیم قرار است کسی بیاید که فقط ما را در این مقطع دوست دارد و بعد که رفت، حتی تلفن ما را جواب ندهد، مگر بیکاریم؟ این کارها را انجام نمیدهیم.
* از نگاه شما کدام یک از ویژگیهای جوانگرایی، از طبقه محروم بودن، داشتن ایده حل مسائل، مجرب بودن و ... میتواند نظر مردم را به یک کاندیدا و جریان پشتیبان آن کاندیدا جلب و به پیروزی نزدیک کند؟
صادقانه با مردم سخن گفتن خیلی مهم است. وقتی رفته بودم که برای ریاستجمهوری ثبت نام کنم، در وزارت کشور گفتم که دولت ما دولت اخلاق است. این سخن مورد سوال بود که یعنی چه؟ چون احساسم این بود که محمود احمدینژاد مرزهای اخلاقی را درهم نوردید و واقعا مشکل اساسی در بحث اخلاق پیش آمده بود. دولتهای دیگر هم همینطور است و اگر مردم صداقت را ببینند، علاقمندی و هواداری خواهند کرد و این گفتمان باید شکل بگیرد و تاکید نمیکنم که نامش را دولت اخلاق و یا گفتمان صداقت بگذاریم ولی باید برای آن واژهپردازی کنیم که آن گفتمان همه ابعاد عدالتخواهی، سازندگی و توسعه سیاسی را در بر بگیرد ولی کاملتر هم باشد که اگر این گفتمان را گفتیم، به آن عمل کنیم و پایبند آن هستیم. من در هر سه دولت نمونههایی دارم؛ چه در دولت آقای خاتمی، چه دولت آقای احمدینژاد و چه در دولت آقای روحانی که خیلی حرفها زده شد که با عمل جور در نیامد. حتی در دولت آقای خاتمی همان موقع حتی یک اجتماعی مقابل شورای شهر داشتیم که شهرداری بود که میخواست کارهای عجیبی انجام دهد و من گفتم این با مردم سالاری جور در نمیآید و عدهای رفته بودند و میخواستند شورای شهر اول را منحل کنند و ما مخالف بودیم و گفتیم این با مردم سالاری که خاتمی مطرح کرده، جور در نمیآید. الحق و الانصاف معتقدم که میزان انطباق گفتار و رفتار در دولت آقای خاتمی از همه دولتها نسبت به دولت فعلی و دولت احمدینژاد بیشتر بود. این برداشت من است و ممکن است کسی این را قبول نداشته باشد. حتی در پاکدستی مدیران، توسعه سیاسی و مباحث اقتصادی آمارهای آن هم هست که شاخصهای مثبتی در دولت آقای خاتمی از لحاظ اقتصادی، توسعه سیاسی و صداقت در رفتارها خوب بوده ولی بعدها کمتر شد و الان وضعیت مساعدی نیست. باید به این نکته توجه کنیم که چقدر با مردم صادقانه صحبت میکنیم و حتی اگر مشکل داریم که واقعا مشکل داخلی و خارجی داریم، باید صادقانه با مردم صحبت کنیم و اگر مردم ببینند واقعا صادفانه میگوییم، از ما میپذیرند.
مثلا خیلی از چیزهایی که خصوصا در این سالها مشخص شده که برخی دوستان مجلسی فعلی هم با آن موافق نیستند، فضای مجازی است. البته نمیگویم چرندیاتی که در آن میآید درست است ولی مقداری شفافسازی میکند. من الان با خبرگزاری تسنیم صحبت میکنم و اگر فردا بگویند شما فقط با اصلاحطلبان مینشینی، میگویم این نمونه است و من صحبت کردهام. در ماجرای واکسن آنفولانزا گفتم همین باعث شد 1500 واکسن را مجلس پس بدهد و یکی از اعضای هیات رئیسه گفته بود کسانی که مانند آقای کواکبیان صحبت کردند، دوبار در مجلس واکسن آنفولانزا گرفتند و این درحالی بود که من اصلا نمیدانستم آنفولانزا چی هست که واکسن آن چه باشد. من حتی تست کرونا هم در مجلس ندادم و این شفاف است و اگرکسی سندی دارد، شفافسازی کند.
توجه شود که این روزها لاپوشانی و پنهانکاری و اینکه بخواهیم پشت پرده تصمیمات را بگیریم و با مردم جور دیگری باشیم، چندان امکانپذیر نیست و اتفاقا در طرحهای شفافیتی که در مجلس بوده، من به عنوان موافق صحبت و طرفداری کردم. البته زمانی هم است که مسائل خیلی امنیتی و نظامی است که نباید گفته شود ولی بقیه اموری که همه میدانند چه مانعی دارد تا بیان شود.