گروه سیاسی- فخری سادات مسچی: این روزها سخنان شیخ پناهیان در منبری گفته که باید جلوی دو قطبی سازی ها را گرفت، سروصدای جدید بلند کرده است.
به گزارش
مردم سالاری آنلاین ،وی در جلسه ای که محمدباقر قالیباف نیز حضور داشته است خطاب به رییس مجلس می گوید: «من واقعا از ریاست محترم مجلس شورای اسلامی تقاضا میکنم برای دوقطبیسازی در فضای رسانهای یک مقرراتی در مجلس شورای اسلامی وضع بشود. اصلاً انگار این موضوع یک منکری است که معروف شده است. روزنامههایی که با خرج دولت ساخته و پرداخته میشوند، از کیهان گرفته تا اطلاعات و جمهوری اسلامی تا هر روزنامه دیگری، این ها حق ندارند بیایند و دوقطبیسازی بکنند. به عنوان مثال روزنامهای بگوید که چون فلانی از جناح مخالف است من فقط انتقاد میکنم، درِ همچین روزنامهای را باید بست!»
سخنان پناهیان و چند نکته
اول اینکه روزنامه ها بازتاب دهنده نگاه و دیدگاه های مردم و جامعه هستند و باید گفت بخصوص در سه سال اخیر جامعه ایران به شدت دو قطبی شده است.
دوم اینکه متاسفانه این روند از سال 88 آغاز شد و در دولت شهید رییسی و حضور همفکران و یاران حجت الاسلام پناهیان هر روز نسبت به روز قبل شکاف بین جامعه بیشتر و بیشتر شده است و فاصله ای عمیق بین مردم و جریان حاکمیت و طرفداران آنها بخصوص وعاظی که در منابر همفکران خود را تشویق به لعن و نفرین غیرهمفکران خود می کنند.
سوم اینکه متاسفانه تا در جامعه موضوعی برای ایجاد اختلاف وجود نداشته باشد، قطعا همفکران شیخ محترم زودتر و سریعتر در پی آن خواهند بود تا موضوع مورد مناقشه را به برگی برنده برای خود تبدیل کنند تا بتوانند حداکثر امتیاز ممکن را از آن بگیرند.
چهارم اینکه در جامعه کنونی ایران دیگر دو قطبی به آن شکل اصلاح طلب و اصولگرا معنی ندارد، یعنی از زمانیکه اتفاقات سال 88، دی 96، آبان 98 و وقایع پس از مرگ مهسا امینی رخ داد، جوانانی که از نسل جدید هستند شعارشان شده بود «اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تموم ماجرا» که این موضوع نشان می دهد دو قطبی در جامعه وجود ندارد، بلکه شکاف بین نسلی ایجاد شده است، آن هم به شکل گسترده و بسیار عمیق که برای اصلاح آن باید تمامی دوستاران انقلاب دست در دست یکدیگر این شکاف ها را ترمیم کنند. از طرف دیگر معلوم نیست منظور آقای پناهیان روزنامه های اعتماد، شرق، مردم سالاری و یا سازندگی هستند و از طرف دیگر تنها روزنامه کیهان مورد توجه وی بوده است دیگر اینکه آیا روزنامه های همشهری که در اختیار رفیق وی است یا وطن امروز و یا جوان نیز در زمره روزنامه هایی هستند که مورد خطاب حجت الاسلام پناهیان قرار گرفتهاند؟
در عین حال «دوقطبیسازی» میتواند مثل برچسبی باشد که ممکن است بر هر نقدی چسبیده شود. در این صورت دیگر هیچ سردبیری جرات نمیکند نقدی را علیه این یا آن جناح در روزنامهاش مطرح کند چراکه ممکن است آن نقد مصداق دوقطبیسازی قلمداد شود و روزنامه به باد برود!
به همین دلیل برای نگارنده و بسیاری از خوانندگان قطعا این سوال در ذهنمان ایجاد شده است که فردی که خود نماد دو قطبی سازی در کشور است و برخی از مواقع حتی کارش به و لعن و عتاب رسیده چگونه می تواند رطب خورده باشد اما منع رطب کند؟
پروژه جدید تندروها برای حمله به دیگران
به نظر می آید شاگران مصباح یزدی بر این اعتقادند که جامعه همیشه به دو گروه تقسیم میشود: کسانی که زعم آنها ولایتپذیرند، کسانیکه نه ذوب در ولایت نیستند که این تفکر نیز در جلسه رای اعتماد دولت چهاردهم فروریخت و همگان دیدند که پزشکیان اوج ولایت پذیری خود را نشان داد و با مشورت و همفکری با رهبر انقلاب آنچه مورد مصلحت و صلاح ایشان بود را به مجلس معرفی کرد که البته نباید این موضوع در ذهن جامعه به خوبی و درستی جا بیافتد زیرا به گروه دوم فقط باید انتقاد کرد؛ فارغ از اینکه چه کسانی در گروه دوم قرار میگیرند. یک روز خاتمی و اصلاحطلبان، روز دیگر هاشمی و اعتدالیون، دیگرروز احمدینژاد و انحرافیون، و الی آخر.
اینکه در دوران تبلیغات انتخاباتی حاج حسین پناهیان بخصوص خانواده وی نه فقط در حال ساخت قطب های مختلف در کشور بودند بلکه همزمان به یاران خود در جناح اصولگرایی نیز می تاختند که از فعالیت پسرانش در فضای مجازی و دیگر موارد کاملا آشکار و مبرهن است. هیچ اصلاح طلبی توقع ندارد که امثالی مانند پناهیان از دولت خاتمی که بهترین دولت دوران پس از انقلاب بود، کلمه در تایید و یا تصدیق و تعریف بشنود که اگر این موضوع رخ دهد، باید در آن شک کرد اما همین مورد نشان می دهد که تفکراتی که بر سر زبان می آورد با اقداماتی که در طی سال های گذشته از وی شاهد بودیم از زمین تا آسمان تفاوت دارد.
در واقع باید از آقای پناهیان پرسید چرا ممنوعیت دوقطبیسازی فقط باید شامل حال مطبوعات شود و شامل حال روحانیان نشود؟ بگذریم که بسیاری از همین نشریات دوقطبیساز، چنین کاری را با انتشار سخنان پناهیان و پناهیانها انجام دادهاند. بنابراین اگر قرار باشد روزنامهها بابت دوقطبیسازی تعطیل شوند، منبرهای سیاسی جناب پناهیان هم باید تعطیل شود. یعنی ایشان از این به بعد باید فقط دربارۀ دین حرف بزنند و کاری به کار سیاست نداشته باشند تا فضای سیاسی کشور را بیش از پیش دوقطبی نکنند. البته باید در این مورد نیز تفکر کرد که چرا در این برهه از زمان شیخ پناهیان در پی سانسور مطبوعات است؟
چرا نمی خواهد پس از استقرار دولتی که در همه کارهای با رهبر انقلاب هماهنگ است، صحبت شود و اقدامات این دولت برجسته شود. آیا می خواهند همچنان از شهید رییسی مظلوم، قدیس بسازند؟ این بزرگترین ظلم به آن شهید برزگوار است که در این رابطه باید گفت دلمان برایش می سوزد. اینکه می خواهیم این روزها در کشور دو قطبی سازی و اقداماتی که در مخالفت با مصالح ملی است صورت نگیرد و انعکاس آن در روزنامه ها که بازتاب دیدگاههای جامعه است، منتشر نشود، باید یک سوزن به خود بزنیم و یک جوالدوز به دیگران تا بدانیم آیا واقعا می توان بدون ایجاد دشمنی فرضی به اهداف خود برسیم یا اینکه بگذاریم دولتی که از ابتدا با هماهنگی رهبرانقلاب تشکیل و در حال کار است، موفق شود.