گروه سیاسی- رحمان زین الدین: فردا مرحله دوم چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشود و از صندوقهای رای نام نهمین رئیس جمهوری اسلامی ایران خارج خواهد شد.
به گزارش مردم سالاری آنلاین ،بُنیانی که رهبر فقید انقلاب اسلامی آنرا بنانهاد هر روز تنومندتر و پرثمرتر در مسیر رشد و بالندگی درحال حرکت است. هرکشور دیگری که بود، بعد از وقایع رخ داده در سه سال گذشته از تحریمهای فلج کننده، موج عظیم گرانی و بیکاری، ماجراهای پس از مهسا امینی، عدم مشارکت مردم در چند دوره انتخابات و درنهایت سقوط بالگرد رئیس جمهوری اسلامی در ارتفاعات ارسباران؛ با قفل شدگی و موج عظیمی از نارضایتی دست به گریبان بوده و روبه اضمحلال و سقوط میرفت، اما ملت رشید ایران که خاک وطن عنصر همبستگی آنها محسوب میشود، در برابر تمامی این مشکلات ایستاد و کمر خم نکرد.
نقش رئیس جمهوری در کشور
شاید با خواندن این مطالب در ذهن خود اینگونه برداشت کنید که «شعار میدهد» اما اینبار اینگونه نیست و شعاری هم در کار نیست چون کشور فردا باید فردی را انتخاب کند که سکان اجرایی کشور را به دستش بسپارد.این فرد همان کسی است که در قانون اساسی به عنوان رئیس دولت یعنی رئیس تمامی وزرا و معاونان، مسئول اداری و استخدامی کشور یعنی تمامی افرادی که در دستگاههای دولتی کار میکنند و یا مسئول تنظیم گری بخش خصوصی هستند، مسئول دریافت استوارنامههای سفرای کشورهای دیگر، یعنی مسئولیت برقراری روابط با جهان و درنهایت رئیس شورای عالی امنیت ملی است که مصوباتش به تایید رهبر انقلاب میرسد و در آن تمامی ارکان اطلاعاتی، نظامی و امنیتی حضور دارند و رئیس جمهوری وظیفه تنظیم روابط میان آنها را برعهده دارد.
درست است که براساس قانون اساسی باید رهبر انقلاب رای مردم را تنفیذ کند و وی را به سمت ریاست جمهوری نصب کند، اما در عین حال در قانون اساسی تصریح شده که برای عزل رئیس جمهوری اول باید مجلس رای به عدم کفایت رئیس دولت بدهند و بعد از آن رهبری میتواند تنفیذ خود را بردارد، همان اتفاقی که برای بنی صدر رخ داد زیرا رئیس جمهوری همان فردی است که بطور مستقیم از مردم رای میگیرد و یکی از مهمترین ارکان جمهوریت و مردمی بودن نظام است.
مردم ایران دیده اند که در طی سالهای متمادی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روسای دولتهای تشکیل شده هرکدام برای خود دغدغههایی داشته اند و هرگز این موضوع قابل کتمان نیست. دولت اول دغدغه آغاز جنگ را داشت، دولت دوم حضور تروریستها در کشور را تجربه کرد که رئیس جمهور را همان افراد به شهادت رساندند، دولت سوم و چهارم دغدغه دفاع مقدس را داشت، دولت پنجم و ششم بازسازی کشور بعد از جنگ را در دستور کار قرار داد، دولت هفتم و هشتم به دنبال توسعه سیاسی و همه جانبه کشور بود، دولت نهم و دهم آغاز تحریمها را تجربه کرد، دولت یازدهم و دوازدهم به دنبال رفع تحریمها بود و دولت سیزدهم به دنبال زدودن غبار تحریمها از چهره مردم بود.
شنیدن صدای مردم وظیفه دولت چهاردهم
اما دولت چهاردهم دولتی خواهد بود که صدای ایرانیان خسته از درد و غم را باید بشنود، خسته از تلاش بی حاصل و درجازدنهای بدون پیشرفت. مردم نگرانند، نگران آینده فرزندان خود. نسلی که انقلاب کرده نمیتواند در چهره فرزندان خود نگاه کند و نسلی که متولد انقلاب است و خود را سوخته میداند، نگران آینده فرزندانش است. این صدای ملت است که میآید. نسل (Z) در دنیای جدید که بدون حد و مرز است میخواهد جزیی از جامعه جهانی باشد، میخواهد مانند دیگر مردم جهان زندگی کند، میخواهد هرآنچه آنها دارند او داشته باشد. میخواهد کشوری داشته باشد که آرامش در آن موج زند، میخواهد بدون دغدغه به فردای روشن ایران فکر کند و از جان و دل برای وطنش مایه بگذارد.
نسل جدید میگوید چرا باید دیگران داشته باشند و من که در کشوری زندگی میکنم که حتی خاک آن طلاست و دیگر مردم جهان چنین سرزمینی ندارند، اما باید حسرت آنها را بخورم.
نسل جدید میخواهد پرواز کند، نسل جدید اما نمیخواهد همچنان راه گذشته طی شود، نمیخواهد ایران همچنان درگیر جنگ چه فیزیک و چه اقتصادی باشد و میگوید که برای رسیدن به اهداف خود به اندازه کافی هزینه داده است. نسل جدید نمیخواهد دختران و مادرانش در کوچه و خیابان همچنان درگیر باشند. نسل جدید نمیخواهد شعار دهد که میتوانیم اما در عمل هر روز سفره آنها کوچک تر شده و شرمنده خانواده خود باشد.
نسل جدید نمیخواهد از خانواده خود جدا شود و به سرزمینهای سرد و یخ زده شمال آمریکا و یا اروپا مهاجرت کند و توان و استعداد خود را برای آنها مصرف کند. نسل جدید نمیخواهد حسرت مردمانی را بخورد که تا چند دهه قبل شغلشان بیابان گردی و شتربانی بود.
نسل جدید میخواهد فردا برای فرزندانش این را بگوید که ایرانیان در منطقه همیشه بحران زده خاورمیانه توانسته اند دنیای جدیدی بسازند.
میخواهند بگویند ایرانیان دوباره بر قله شکوه و عظمت جهانی ایستاده اند و ما تنظیم گر روابط جهانی هستیم. این ما هستیم که متفکران جهان مقصد آنها است. این ما هستیم که مقصد سرمایههای عظیم جهانی هستیم. این ما هستیم که آرامش را برای فرزندانمان به ارمغان اورده ایم و دیگران حسرتمان را میخورند.
باید طرحی نو درانداخت
حال برای رسیدن به این نقطه راه درازی در پیش است، راهی بسیار طولانی اما حداقل میتوانیم جلوی پس رفت را بگیریم و اجازه ندهیم که چنین اتفاقات بدی که طی چند سال گذشته بر سر ایران و مردم ایران آمد همچنان ادامه داشته باشد. باید این خط را پاره کرد. باید راه جدیدی گشود. باید دنیای جدیدی را ترسیم کرد.
اینکه در تمامی دنیا مرسوم است که مردم افرادی را نخواهند و به دیگری رای دهند مانند انتخابات چهارسال گذشته آمریکا که میان بد و بدتر یعنی ترامپ و بایدن مجبور به انتخاب بایدن شدند، ایرانیان نیز امروز میدانند که چه نمیخواهند. دولت درهای بسته، شعاری، غمزده و متوهم را نمیخواهند. این همان چیزی است که مردم باید برای رساندن صدای بلند خود پای صندوقهای رای بیایند و آنرا اعلام کنند. دور اول صدای اعتراض خود را رساندند و تا اعماق زیرین و پوسته سخت حکومت این صدا شنیده شد، حالا باید عزم خود را جزم کنند و بگویند که چه نمیخواهند و چه میخواهند.
حتی رهبر انقلاب سال گذشته در دیدار با همین مردم آذربایجان شرقی و پیش از برگزاری انتخابات مجلس، انتخابات را رکن اصلی نظام جمهوری اسلامی و راه اصلاح کشور خواندند و گفتند که «همه باید در انتخابات شرکت کنیم. کسانی هم که به دنبال ترمیم و حل مشکلات هستند، راه درست آن، انتخابات است و باید به انتخابات رو کنند.»
این گوی و این میدان مردم فردا در پای صندوقهای رای باید یکی از دو تفکر را انتخاب کنند که قطعا زمینه ساز آینده ای برای فرزندانمان و برای ایران است.