۰
شنبه ۵ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۲۲:۱۴
گزارش‌های «مردم سالاری» از روند برگزاری انتخابات رياست جمهوری

نقشه جناح‌های سياسی براي حضور در انتخابات

انتخابات چهاردهمين دوره رياست جمهوري از روز گذشته و با اتمام 5 روز از عزاي عمومي که رهبر معظم انقلاب براي شهادت رئيس جمهوري دولت سيزدهم، وزير امور خارجه، نماينده ولي فقيه و استاندار آذربايجان شرقي و ساير همراهان اعلام کره بودند، وارد فضاي رقابتي شد.
نقشه جناح‌های سياسی براي حضور در انتخابات
گروه سياسي- رحمان زين الدين: انتخابات چهاردهمين دوره رياست جمهوري از روز گذشته و با اتمام 5 روز از عزاي عمومي که رهبر معظم انقلاب براي شهادت رئيس جمهوري دولت سيزدهم، وزير امور خارجه، نماينده ولي فقيه و استاندار آذربايجان شرقي و ساير همراهان اعلام کره بودند، وارد فضاي رقابتي شد.
به گزارش مردم سالاری آنلاین ،گروه‌هاي سياسي تقريبا تصميم خود را براي حضور در انتخابات گرفته‌اند اما اينکه چه کساني از اين گروه‌ها و با چه سياستي پا به عرصه آوردگاه انتخابات بگذارند، محل بحث است. اما آنچه مشخص است اين است که قطعا تمامي گروه‌هاي سياسي کشور اعم از اصلاح طلبان، معتدلين، اصولگرايان و حتي احمدي نژاد و حاميانش (پوپوليست‌ها) نيز براي حضور در انتخابات اعلام آمادگي کرده‌اند.
اصولگرايان
اينکه اصولگرايان دولت کنوني را در دست دارند و در طي سه سال گذشته با هماهنگي مجلسي کاملا همسو تمامي اقدامات صورت گرفته در کشور را بر مسير و خواسته خود داشته اند، حرفي نيست و حتي در انتخابات اخير مجلس به لطف عدم حضور مردم در پاي صندوق راي، مجلسي تشکيل شد که اين بار نيز مانند مجلس پيشين، حداقلي و کم اثر است.
اما اينکه با شهادت رئيس دولت سيزدهم شوک عظيمي به اردوگاه اصولگرايي وارد شده است، جاي تعجب ندارد؛ ولي اينکه چه کساني با چه کيفتي بخواهند وارد عرصه انتخابات شوند نيز جاي تامل فراواني در ميان اصوگرايان سنتي که به تعبير حدادعادل چنار هستند و نواصولگرايان که پاجوش‌ها لقب گرفته اند، خواهد بود.
در انتخابات اخير مجلس ديديم که اصولگرايان قديمي با نواصولگرايان جديد که تقريبا همان تيم قديمي احمدي‌نژاد هستند، دچار تشتت شده و راه خود را از چنارها جدا کردند، اما در اين ميان شکاف و رقابت ميان دو طيف از يک جريان را مشاهده کرديم.
ولي اين بار تفاوت دارد و قطعا با حضور طيف‌هاي ديگر سياسي کشور، اين جناح سعي مي‌کند که تا جاي ممکن ديدگاه‌هاي درون جرياني را به هم نزديک کند تا بتواند از ميان آنها به کمترين تعداد ممکن نامزد برسد.
اينکه جناح اصولگرا قطعا چند کانديدا خواهد داشت جاي هيچ شکي نيست اما اينکه چه تعدادي از آنها تا پايان رقابت بر سر نظر خود مي‌ايستند و به عنوان کانديداي پوششي کنار نمي‌روند، جاي سوال دارد.
همچنين اين بار اصولگرايان سعي مي‌کنند با تمامي توان وارد عرصه انتخابات شوند زيرا بايد دو کار اساسي انجام دهند، يکي دفاع از سياست‌هاي سه سال گذشته دولت و ديگري مجاب کردن مردمي که نشان دادند حاضر نيستند در انتخاباتي شرکت کنند که از جانب مسئولان اصولگراي برگزاري انتخابات مهندسي شده باشد.
حال به اين مطلب اين موضوع را نيز اضافه کنيد که حاميان دولت سيزدهم که پاشنه آشيل آن قطعا عملکرد ناموفق و بسيار ضعيف اقتصادي دولت سيزدهم است، بخواهد در انتخابات از عملکرد سه ساله گذشته آن دفاع کنند! کار بسيار سختي است و تقريبا ناممکن است زيرا مردم در طي سه سال گذشته هيچ، و به يقين «هيچ» عملکرد مثبتي از دولت کنوني در عرصه‌هاي مهم و اصلي نديدند که بخواهند حداقل براي 4 سال و حداکثر براي 8 سال ديگر سکان قوه مجريه را به همان حاميان دولت کنوني بدهند.
اين موضوع تقريبا غيرممکن است مگر اينکه مانند آن مسئول استان يزد که در برنامه زنده صدا وسيما از ردصلاحيت نامزدها توسط شوراي نگهبان تشکر کرد تا شهيد رئيسي، رئيس جمهور شود، اتفاق افتد و اين جريان راضي به اين باشد که دولت سيزدهم به هرشکلي تکرار شود، حتي اگر زير 10 درصد مردم در انتخابات شرکت کنند که البته با منويات و سخناني که پيش از اين رهبر معظم انقلاب درباره حضور مردم در پاي صندوق‌هاي راي و اتکاي نظام به پشتوانه مردم ايراد کردند، منافات دارد.
حتي رهبر انقلاب سال کنوني را سال «جهش توليد با مشارکت مردم» ناميده اند که نشان مي‌دهد ايشان درباره حضور مردم در اداره کشور که لازمه آن حضور در پاي صندوق‌هاي راي است،  بصورت مسلم و مسجل تاکيد دارند.
اصلاح طلبان
اين ديگر بال نظام جمهوري اسلامي به تعبير رهبر معظم انقلاب، در انتخابات اخير چه سياستي را درپيش خواهد گرفت، قطعا براي حاکميت بسيار مهم است. براي جريان اصلاح طلب که در تمامي سه قوه خارج از مدار حضور است و به تعبيري غيرخودي محسوب مي‌شود، مهم اين است که فرد مورد نظر خود که در ميان مردم نيز چهره‌اي محبوب محسوب شود، تاييد صلاحيت شده تا بتواند براي حضور در انتخابات اخير روي آن سرمايه‌گذاري کند.
اينکه از عمر دولت حسن روحاني زمان زيادي نگذشته و مردم ايران همچنان براي تصميم‌گيري درباره برخي موارد به حافظه تاريخي شخصي خود مراجعه مي‌کنند، جاي ابهام ندارد.
اما اينکه اگر اصولگرايان بخواهند همچنان بر موج تبليغات سوار باشند که از هر دو جناح و تمامي تفکرات سياسي، نامزد در انتخابات حضور دارد، بايد حداقل چند نفر از اصلاح طلبان را تاييد صلاحيت کنند.
البته اصولگرايان مجري انتخابات براي اينکه رشته امور از دستشان آنگونه که در انتخابات سال 76 خارج شد(به گفته خودشان)، خارج نشود، اصلاح طلباني را تاييد صلاحيت مي‌کنند که در ميان مردم چندان محبوبيتي ندارند و کاريزما نيستند و نمي‌توانند موجي عظيم براي حضور مردم در پاي صندوق‌هاي راي ايجاد کنند. يعني به شکلي فقط براي رفع تکليف است که مي‌خواهند افراد کم تجربه و بي اثري را در انتخابات شرکت دهند تا جريان همچنان به نفع اصولگرايان جاري باشد.
از اين ميان اصلاح‌طلبان نيز دقيقا بر همين موضوع تمرکز دارند، يعني مي‌خواهند که ژنرال‌هاي آنها تاييد صلاحيت شوند تا بتوانند بيشترين ميزان استفاده از پايگاه راي خود در ميان مردم را داشته باشند.
اينکه بعد از اتفاقات شهريور سال 1401 اصلاح طلبان سياست خود را تغيير دادند و حتي حجت الاسلام خاتمي مانند بيشتر مردم در انتخابات اخير شرکت نکرد، در مسير همان نگرش و سياستي بود که اخيرا احزاب اصلاح‌طلب درباره آن به جمع بندي و تصميم‌گيري رسيده‌اند.
حال بايد ديد اصلاح طلبان در انتخابات پيش رو مي‌توانند از فيلتر شوراي نگهبان رد شوند و بطور اختصاصي نامزد خود را داشته باشند يا اينکه بايد مانند سال 92 نامزد مورد حمايت آنها با فداکاري از عرصه انتخابات کنار مي‌رود تا نامزد ميانه روها بتواند فضاي سياسي را در دست بگيرد.
ميانه روها و اعتداليون
در ميان دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا، جريان سومي وجود دارد که رسما در سپهر سياست ايران به عنوان جرياني مستقل شناخته نمي‌شود، بلکه بخشي از جريان‌هاي اصلي هستند که يا از طيف خود جدا شده و يا نزديک به بخش ديگري از طيف رقيب تعريف مي‌شوند. مانند فراکسيوني که در مجالس هشتم، نهم و دهم در حمايت از علي لاريجاني تشکيل شد و در دولت‌هاي يازدهم و دوازدهم در امور اجرايي دولت بودند.
حتي محمدباقر نوبخت به عنوان رئيس حزب اعتدال و توسعه خود را اصلاح طلب يا اصولگرا نمي‌داند اما اين را چندين بار گفته است که دولت‌هاي روحاني مديون اصلاح طلبان براي راي به آنها هستند.
يعني اين بخش از جريان اعتدال در سمت چپ و نزديک به اصلاح‌طلبان قرار مي گيرد که درباره موضوعات سياست خارجي و اقتصادي با نظرات اصلاح طلبان تکنوکرات از جمله کارگزاران قرابتي نزديک دارد. از سوي ديگر علي لاريجاني ايستاده که طرفداران وي بخش راست تفکر اعتدالي هستند که به جامعه اسلامي مهندسين و ياران باهنر بيشتر نزديکند.
اين جريان اخيرا با ردصلاحيت حسن روحاني در انتخابات ششمين دوره مجلس خبرگان رهبري دوباره بر سر زبان‌ها افتاد و امروز نيز بار ديگر براي انتخابات اخير رياست جمهوري قطعا برنامه خواهد داشت.
به هر روي اينکه رئيس جمهوري بعدي ملبس به لباس روحانيت نيست، قطعي است اما اينکه در اين فاصله کم تا انتخابات رياست جمهوري کدام گروه و جناح بتواند اجماع‌سازي کند و قدرت راي خود را به رخ ديگران بکشد، بايد منتظر بود و ديد که حکومت چگونه مي‌خواهد جريان انتخابات را برگزار کند. به نظر مي‌رسد براي قضاوت همچنان زود است
کد مطلب: 216713
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *