گروهبينالملل – علي ودايع: افسار اژدهاي زرد در دستان «شيجينپينگ» است. او در قامت «مائو» قدرت بلامنازع حاکم بر چين محسوب ميشود. به گزارش يورونيوز، پارلمان چين تاييد کرده که آقاي شي براي سومين دور پياپي به عنوان رئيسجمهوري اين کشور انتخاب شود. حالا او به طولانيترين رئيس دولت چين کمونيست از زمان تاسيس اين نظام از سال 1949 به بعد تبديل شدهاست.
به گزارش
مردم سالاری آنلاین ،در سيستم سياسي حاکميتي چين رئيس جمهوري نقشي نسبتا تشريفاتي دارد و اين بيشتر رهبر حزب کمونيست است که نقش اصلي را ايفا ميکند؛ هر دو سمت در مشت آقاي شي است. در رايگيري پارلمان چين، رئيسجمهوري توانست با کسب 2952 راي يعني به اتفاق آرا، براي يک دوره 5 ساله ديگر در سمت خود باقي بماند.
جالب اينجاست که بسياري از متون و اسناد مربوط به آموزههاي سياسي و عقيدتي در چين اصلا به زبان ديگري ترجمه نميشوند بنابراين غربي ها بسياري اوقات متوجه رخدادهاي جاري در عالي ترين سطوح حاکميتي در چين نميشوند.
رشد در سلسله مراتب حاکميت
«شيجينپينگ» متولد سال 1953 ، فرزند يکي از قهرمانان انقلاب مائو به نام «شي چونگ شون» است که تا مقام معاونت نخست وزيري نيز رفت، اما مغضوب مائو و انقلاب فرهنگي او قرار گرفت و حذف شد و به تبع آن خانواده او نيز قرباني اين سياست مائويي شده و مورد ستم قرار گرفتند؛ تا جايي که گفته ميشود يکي از خواهران ناتني او ناچار به خودکشي شد.
او در نوجواني از دوستانش طرد ميشد و کارگري در شرايط سخت را تجربه کرد.برخي ميگويند که او در آن سالها در يک غار زندگي ميکردهاست. فارغ از شخصيتي که امروز در قامت قدرتمندترين فرد پکن مشاهده ميکنيم ؛ او شخصيتي درونگرا، کم حرف، و در عين حال عنيد، اقتدارگرا و بلندپرواز دارد. از همان دوران جواني بارها داوطلب عضويت در حزب کمونيست شد، اما به خاطر پرونده پدري در گزينش رد ميشد؛ تا اين که گويا در جلسات جذب ناچار به موضع گيري عليه پدر ميشود و زبان به هجو او ميگشايد، تا اين که در سال 1974، به اتحاديه جوانان کمونيست چين پيوست . بعداً چندين سمت حزبي در سطح استان فوجيان داشت. وي از سال 1999 تا 2002 فرماندار استان فوجيان شرقي بود، در سال 2007 به عنوان عضو کميته دائمي (PC) دفتر سياسي کميته مرکزي حزب کمونيست چين انتخاب شد و در مارس 2008 به عنوان نايب رئيس جمهوري خلق چين انتخاب شد.
شي جين پينگ در نوامبر 2012 رياست کميته مرکزي حزب کمونيست چين و شوراي نظامي کميته مرکزي حزب کمونيست چين را بر عهده داشت و در مارس 2013 سمت رئيس دولت و رئيس شوراي نظامي مرکزي جمهوري خلق چين را بر عهده گرفت. او در سال 2018 دومين دور رياستجمهوري خود را آغاز کرد و حالا وارد سومين دور شدهاست.
شايد بتوان گفت که نوع ديالکتيک و رفتار کاريزماتيک آقاي شي برگرفته از شرايط خانوادگي و وضعيتي است که او در آن رشد کرده است. روند برخورد حذفي آقاي شي با رقبايش پيش از رسيدن به رئيسجمهوري آغاز شد. «بو شيلاي» دبير حزب در چانگکينگ، و «ژو يونگکانگ» رئيس امنيت داخلي چين اصليترين رقباي او بودند که به اتهام فساد و سوء استفاده از قدرت سرنگون شدند. اخراج تحقيرآميز «هو جينتائو» رئيسجمهوري سابق چين از جلسه پيشين حزب کمونيست آخرين نمونه برخورد بيرحمانه آقاي شي با مخالفان در حزب کمونيست است.
چيدمان مطلوب امپراتور
انتظار ميرود «لي کيانگ» که يکي از مورد اعتمادترين افراد به شي جين پينگ است نيز روز شنبه به عنوان نخستوزير چين معرفي شود. نخستوزير بصورت سنتي نقشي تاثيرگذار در اقتصاد اين کشور دارد؛ هرچند طي سالهاي گذشته بخش قابل توجهي از وظايف او را نيز آقاي شي برعهده گرفته و به اين ترتيب قدرت نخستوزير تضعيف شده است. شي جين پينگ در سال 2018 ميلادي موفق شد با ايجاد اصلاحاتي در قانون اساسي، محدوديت حضور خود در قدرت را بردارد و اکنون ميتواند به صورت نامحدود پست رياست دولت را در اختيار داشته باشد.
او حالا خود را به يکي از مهمترين شخصيتهاي سياسي معاصر چين تبديل کرده است؛ چراکه هيچ يک از رهبران چين حتي مائو تسه بيش از 10 سال عنوان رياست دولت اين کشور را در اختيار نداشته است.
دنگ شيائوپنگ، رهبر چين در سال 1982ميلادي محدوديتهايي را براي تعداد دورههاي رياست جمهوري وضع کرد و به اين ترتيب قانون اساسي اين کشور اصلاح شد. او اميدوار بود که با اين کار، هرج و مرج و اتفاقاتي که تحت حکومت مادامالعمر مائو روي داده بود، تکرار نشود.
دنگ همچنين اصلاحات نهادي را براي ايجاد تفکيک بيشتر قدرت و وظايف، بين حزب کمونيست و دولت رهبري کرد. با اين حال تمام اين تلاشها در سالهاي اخير توسط شي تضعيف شده و قدرت حزب به شدت گسترش يافته به نحوي که تسلط شي جين پينگ بر حزب و ساختار قدرت در چين به شکل بيسابقهاي افزايش يافته است.
تغييرات در سلطه امپراتور
از زماني که شي جينپينگ به رياست جمهوري چين انتخاب شد، اين کشور شاهد خروج بيش از 100 ميليون نفر، به ويژه از جامعه روستايي اين کشور از فقر بوده است. اين رئيس جمهور چين در سالهاي اخير، اتحاد مجدد چين و تايوان را اولويت اصلي دولت خود اعلام کرده است. او سال گذشته ميلادي گفت که قصد دارد اين هدف را تا سال 2050 محقق کند.
شي جينپينگ همچنين به عنوان رئيس جمهوري که توانست فساد را در چين تا ميزان چشمگيري کاهش دهد اعتبار کسب کرده است. در سال 2018 او کارزاري براي مبارزه با فساد با شعار «Saohei chu›e» اجرا کرد؛ شعاري که تقريباً به معناي «حذف سياهي و از بين بردن شرارت» ترجمه ميشود. اين کارزار سال گذشته به پايان رسيد در حالي که طبق آمار رسمي دولت پکن، نزديک به 40000 گروهک مجرم و شرکت فاسد در اثر اجراي آن برچيده شدند و 50000 مقام حزب کمونيست و دولتي نيز به دليل کمک به آنها مجازات شدند. آقاي شي باور دارد که تنها فردي است که ميتواند هژموني چين و ابرقدرتي اين کشور را حفظ و توسعه دهد.
منظومه فکري رهبر چين
فارن افرز مينويسد که رصد صحبتهاي خاص آقاي شي در ميان افراد خاص در چين (از سال هاي طولاني گذشته تاکنون) حاکي از تعهد عميق وي به مارکسيسم – کمونيسم، آموزه هاي مائو و دشمني عميق او با ايالات متحده آمريکا و غرب است. او در جايي علت اصلي فروپاشي کمونيسم در شوروي را تضعيف آرمان و اعتقاد به کمونيسم در ميان مسئولين شوروي و مقصر اصلي اين فروپاشي را شخص ميخائيل گورباچوف دانسته است. به دستور شي جينپينگ پين فيلمي که درباره علل فروپاشي کمونيسم در شوروي در ارکان حزبي چين ساخته شده بارها براي اعضاي حزب کمونيست و افراد ارتش خلق چين به نمايش در آمده است. در اين فيلم آشکارا انواع نفوذ سياسي، فکري، عقيدتي و اقتصادي آمريکا در حزب حاکم شوروي به عنوان علت فروپاشي کمونيسم معرفي شده است.
رهبر چين در جلسات دربسته حزب صراحتا به ليبرال دموکراسي در غرب تاخته است و نسبت به وقوع انقلاب رنگي در چين هشدار ميدهد. آقاي شي در پس کلماتش نگران زوال ايدئولوژي حاکم بر چين است. در همين چارچوب ، سوء استفاده از قدرت و آزادي عمل شخصي رهبران حزب در شرکت هاي خصوصي و دولتي خط قرمز رئيسجمهوري چين است. او به خوبي ميداند که تبعات يک انقلاب رنگي يا حتي فکر اين اقدام براي پکن گران تمام ميشود.
همواره يکي از جديترين موارد هشدار دهنده براي شي فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و ترس ناشي از تماشاي نابودي يک شبه حزب کمونيست شوروي به شمار ميرود. او يک مرتبه در جريان يک سخنراني در سال 2012 گفت: «يک حزب بزرگ ناپديد شد؛ به همين سادگي. از نظر شمار اعضا، حزب کمونيست شوروي خيلي بزرگ تر از ما بود، اما هيچ کسي آنقدر مردانگي نداشت که بايستد و مقاومت کند.» جالب اينجاست که چين به دستور آقاي شي مطالعات بسياري درباره فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و اتفاقات بعدي آن انجام داده است. نزديک به يک چهارم قرن از فروپاشي شوروي گذشته بود و شي که هنوز از وضعيت حزب آسوده خاطر نشده بود ميخواست همه اعضاي حزب از رهبران ارشد تا اعضاي رده پايين را به بازگشت به مدرسه و آموختن درس هاي فروپاشي شوروي وادار کند. او در يک سخنراني ديگر در سال 2012 گفت: «ناديده گرفتن تاريخچه اتحاد جماهير شوروي و حزب کمونيست شوروي، ناديده گرفتن لنين و استالين و ناديده گرفتن هر اتفاق ديگري به مثابه نهيليسم تاريخي است. چنين کاري افکار ما را بر هم ميزند و بر نهادهاي حزب در همه سطوح تاثير منفي ميگذارد.
از نظر رهبر چين، نظمِ غربيِ تحت زعامت آمريکا رو به زوال و چين در حال صعود به قدرتي جهاني است. آقاي شي اسم دوره گذار فعلي در نظم جهاني را دوره آشوب گذارده و معتقد است دوره آشوب در نظام بينالمللي فعلا دوام دار است. او بر اين باور است که چين بايد براي ارتقاي موقعيت جهاني خويش، در وقت مناسب ريسک و قاطعانه عمل کند. رهبر چين گفته ارزش هاي کشورش با غرب آشتي ناپذير است و چين بايد براي خشونت در دوره آشوب آماده باشد زيرا رويارويي با غرب اجتناب ناپذير است و توسل به جنگ براي حفظ منافع ملي چين منافاتي با توسعه صلح آميز ندارد! استفاده از کلمه «مبارزه» در منشور حزب، در غرب به اشتباه «کار و کوشش سخت و مداوم» ترجمه شده است در حالي که منظور واقعي شي از اين کلمه رويارويي و مقابله با دشمنان داخلي و خارجي است. در برخي متون آموزشي براي اعضاي حزب حاکم و ارتش خلق به نقل از شي جينپينگ پين آمده که نظم وستفاليايي در حال فروريختن است و چين بايد براي مشارکت فعالانه در شکل گيري و ايجاد نظم نوين پس از وستفاليايي آماده شود. تغييرات جديد در عالي ترين سطوح حزبي و اداره کشور حاکي از اهميت نظاميگري در رهيافت هاي نوين حزبي و مملکتي است. به قول شي جينپينگ پين، هيأت حاکمه جديد چين طوري گزينش شده است که براي وضعيت «روح مبارزه»، «بادها و امواج بلند» و «شرايط طوفاني» آماده باشند.
آقاي شي ضمن تمجيد از مائو و ارج نهادن به تمامي آراء و سياست هاي او همواره ضرب المثل مشهور مائو را تکرار ميکند که «بايد با زدن يک مشت از صد مشت جلوگيري شود»! شي جينپينگ پين اقدام مائو در ورود به جنگ در کره همچنين تصميم او در تنش زدايي با آمريکا همگي را از مصاديق رهنمودها و سياستهاي حکيمانه مائو در حفظ و حراست از چين ميداند.