گروه بينالملل – علي ودايع:
نگاه رسانههاي دنيا در يکسال گذشته درگير جنگ خونين اوکراين بوده است اما فعاليت گسل قديميبلوکشرق و غرب از ميانههاي سال 2000 آغاز شده است.
به گزارش
مردم سالاری آنلاین،واشنگتن در دهه نود ميلادي و پس از فروپاشي شوروي هرگز گمان نميکند با مصيبت بزرگتري در ويرانههاي بلوک شرق مواجه شود. غرب با انقلابهاي مخملي تلاش کرد مانع احياي امپراتوري شوروي شود اما روسيه با ويترين تزاري و رهبري افسر کاگب توانست آرام آرام خود را احيا کند. ماجراي تصرف کريمه در سال 2014 پس از انقلاب آبياوکراين اولين پيام جدي کرملين به غرب بود.
امروز ايالات متحده با تهديد فزآينده چين و روسيه با پارادايمهاي متنوع و متغيرهاي پيچيده مواجه است. يک روز معادلات درهمتنيده جنگ اوکراين چراغ اطاق بحران واشنگتن را روشن ميکند ، يک روز بحران تايوان و روز ديگر ماجراي بالونهاي سفيد خواب را از کاخ سفيد ميگيرد.
واقعيت غيرقابل کتمان اين است که دکترين جديد جنگ سرد (News Cold War) بر معادلات روابط بينالملل سنگيني ميکند.
سنگيني نشست امنيتي مونيخ
به گزارش سيانان ، ديپلماتهاي غربي منتظر کنفرانس امنيتي مونيخ در چند روز آينده (28 تا 30 بهمن) هستند. انتظار ميرود جنگ اوکراين موضوع اصلي اين کنفرانس را تشکيل دهد. کنفرانس مونيخ همچنين به عرصه اي براي رقابت بين آمريکا و چين تبديل شده است. وزارت خارجه آمريکا با توجه به انتشار جزيياتي درباره برنامه جهاني بالون جاسوسي چين اعلام کرده قرار نيست ديداري بين آنتوني بلينيکن وزير خارجه آمريکا و وانگ يي همتاي چيني او رخ دهد.
رفتار اعضاي کلوپ قدرتمندان به وضوح نشان ميدهد که جهان روابط بينالملل به بيسابقهترين شکل ممکن پس از پايان جنگ سرد ، دوقطبي شدهاست. در اين ميان «جو بايدن» رئيسجمهوري آمريکا در کنترل سطح تنش جنگ اوکراين و مواجهه با بالون چيني در عمل ناکام ماندهاست ؛ جمهوريخواهان از همين موضوع براي منازعات داخلي با دموکراتها استفاده ميکنند. فراتر از همه اينها ، واشنگتن نگران پارامترهاي قدرت آمريکا در عرصه بينالمللي است.
براساس اين گزارش به نظر ميرسد اين فشار در واشنگتن، فضاي سياسي را که دولت بايدن در مواجهه با تهديدات جهاني در اختيار دارد، محدود ميکند. به عنوان مثال، با توجه به اين که نشانه اي دال بر پشيماني چينيها درخصوص تنش بر سر بالون چيني وجود ندارد، برنامهريزي مجدد سفر به پکن، که براي سرپوش گذاشتن بر تنشهاي بين دو کشور مهم خواهد بود، خطر سياسي بزرگي براي بلينکين خواهد بود.
ديپلماتها در استفاده از عنوان جنگ سرد جديد در معادلات روابط بينالملل و فضاي دوقطبي اکراه دارند اما همه ميدانند اين جدال سالهاست که آغاز شدهاست و آنچه که امروزميبينيم پيش نمايش اتفاقات بزرگتر است.
سيانان با خوشبيني ميگويد که ايالات متحده اکنون درگير کشمکش اقتصادي، سياسي و ايدئولوژيک با اتحاد جماهير شوروي (سابق) -که از اواخر دهه 1940 تا پايان 1980 طول کشيد- نيست. همچنين براي جلوگيري از درگيري بين آمريکا و چين که ميتواند جهان را به جنگ بکشاند، هنوز فرصت هست. ضمن آن که اقتصادهاي چين و آمريکا در هم تنيده شده اند ؛ آمريکا و چين، انگيزههاي زيادي براي جلوگيري از تشديد اختلافات شان دارند که ميتواند در هر گونه درگيري مسلحانه، هزينه اقتصادي هنگفتي براي دو طرف داشته باشد.
اما نکته اينجاست که سطح تضاد منافع طرفين آنچنان زياد است که امکان برخوردهايي از جنس کوران جنگ سرد را محتمل ميکند. در اين ميان ، اعضاي اروپايي ناتو که تلاش ميکردند تا پيش از جنگ اوکراين با نيروهاي واکنش سريع به استقلال نظامياز آمريکا دست پيدا کنند؛ همانند گذشته ناچار به تمکين از فرامين پيمان آتلانتيک شمالي هستند.
جدال حيثيتي درهارتلند
«ولاديمير پوتين» رئيس جمهوري روسيه، جنگ اوکراين را تلاشي براي بازگرداندن نفوذ اين کشور بر اوکراين و ناکام گذاشتن آرزوهايش براي پيوستن به اتحاديه اروپا و ناتو قلمداد ميکند. حمله او به اوکراين، رفع مناقشه ارضي پس از جنگ سرد در اروپا را در هم شکست.
اين در حالياست که بايدن از افزايش خطرات بزرگي که در دوران جنگ سرد حاکم بود، ابايي ندارد. او ميلياردها دلار تسليحات آمريکايي را به يک درگيري نيابتي فرستاده است که آن را «آزموني براي اعصار» تعريف کرده است. وي در نطق اخير خود در کنگره آن را آزموني براي آمريکا و جهان توصيف کرد. برخي از همان ابتداي جنگ اوکراين ميگفتند که ماجراي تقسيم آلمان و ديوار برلين در کييف تکرار خواهد شد اما طرفين دچار نوعي سرگيجه هستند. «هنري کيسينجر» وزيرخارجه نيکسون و پدرخوانده سياست خارجي آمريکا از زمان ابتداي عمليات نظاميدر اوکراين تا کنون چهار اظهار نظر انجام داده که در هر کدام از آنها ديدگاه خود نسبت به اين بحران و راه حل مورد نظرش را ارائه داده است. ويژگي اين اظهارات اين بوده که هر کدام با ديگري نه تنها بسيار متفاوت بوده است بلکه از برخي جنبهها شديدا متناقض بوده اند.
کيسينجر در اظهار نظر نخست خود رهبران ايالات متحده آمريکا و ساير کشورهاي غربي را به دو مسئله نصيحت کرد؛ يکي اينکه روسيه را شکست ندهند و ديگر اين که اوکراين از برخي بخشهاي سرزمين خود به نفع روسيه چشمپوشي کند.
آقاي سياست خارجي واشنگتن در اظهار نظر دوم از اظهارات نخست خود عقب نشيني کرد، بر اين اساس که روسيه در جنگ شکست خورده است و نبايد از هيچ بخشي از اوکراين به نفع روسيه چشم پوشي کرد. اين سخنان او شبيه انکار اظهارات نخستش بود، اگرچه خودش هيچ چيزي به رويش نياورد.
وي در اظهار نظر سوم برگزاري همه پرسي تحت نظارت سازمان ملل در سرزمينهايي را خواستار شد که روسيه به خاک خود ملحق کرده است و اين که اوکراين بي طرف بماند.
وزيرخارجه نيکسون در اظهار نظر چهارم به نظر نخست خود بازگشت مبني بر اين که اوکراين از برخي بخشهاي خاک خود چشم پوشي کند و همچنين اين ضرورت را مطرح کرد که اوکراين به ناتو بپيوندد.
در ظاهر کاخ سفيد ميگويد که از نظريات کيسينجر اطاعت نميکند اما همه ميدانند که واشنگتن واو به واو ديکته او را در سياست خارجي مينويسد.
جدال عقاب و اژدها
به نوشته سي ان ان، رويارويي آمريکا با چين به شکل فزاينده اي بر سر ارزشها و سايه جنگ بين دو کشوري است که ميخواهند نقش اصلي را در منطقه آسيا اقيانوسيه ايفا کنند. در حالي که آمريکا از تضمين پايبندي پکن به مقررات تجاري، اقتصادي، ادعاهاي ارضي، تردد آزاد کشتيها و مسائل نظاميصحبت ميکند، سران چين آن را تلاشي براي محدود کردن افزايش قدرت برحق خود بر اساس قوانين بين المللي قلمداد ميکنند که در رابطه با غرب سوگيرانه عمل ميکند.
بايدن، که بيشتر سياست خارجي خود را بر اساس اين فرضيه ترسيم کرده که مساله استراتژيک اصلي در قرن حاضر، چالش پکن خواهد بود، بارها تاکيد کرده است که خواهان «رقابت، نه درگيري» با چين است. اما او همچنين قاطعانه گفته است که ايالات متحده آنچه را که آرزوهاي چين ميداند به چالش خواهد کشيد.
طرفداران نظريه تنش کنترل شده بين آمريکا و چين مدام تاکيد ميکنند که درهم آميختگي اقتصادي اين دو کشور مانع برخورد جدي در تايوان ميشود اما ماجراي بالنها ، جنگ ريزتراشهها و رزمايشهاي جنگي آمريکا با متحدين در درياي چين جنوبي همگي نشان دهنده سطح نگرانيهاي آمريکا در شرق آسيا است. علاوه بر همه اينها ، کرهشمالي يک معضل لاينحل است که دگمه شليک موشکهايش در مسکو و پکن است. افزايش سطح پرتاب موشکهاي غولپيکر پيونگپانگ يادآور خاطرات دوران جنگسرد است.
نمايش اصلي در نيوهارتلند
به موازات کانونهاي تنش در اوکراين و تايوان ، سالهاست که قطب شمال در سکوت خبري ذهن انديشکدههاي غربي را به خود مشغول کردهاست.فرماندهان ارشد نيروي دريايي آمريکا، انگليس، نروژ و يک مقام شوراي امنيت ملي آمريکا به تازگي در نشست انديشکده ويلسون شرکت کرده و توافق کردند که با توجه به تقويت حضور نظاميروسيه و اهداف فراتجاري چين در آبهاي نزديک به قطب شمال، حضور نيروي دريايي کشورهاي غربي در اين منطقه اهميت فزايندهاي دارد.
دوم آگوست سال 2007 بود که روسيه به ناگاه اعلام کرد که پرچم اين کشور توسط دو مينيزيردريايي ژرفنورد زير لايههاي زخيم يخ و کف اقيانوس قطب شمال به عنوان سرزمين روسيه نصب شده است. يعني مسکو خيلي قبل از آن که آمريکا از خواب خوش بيدار شود به فکر آب شيرين ، ذخاير نفت و گاز و ژئوپليتيک اين منطقه بوده است.
درياسالار «دانيل دوير» (Daniel Dwyer)، فرمانده ناوگان دوم نيروي دريايي آمريکا ميگويد که ثبات پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي در اقيانوس اطلس شمالي و قطب شمال از سال 2012 که کرملين دوباره زيردرياييهاي حامل موشکهاي بالستيک را در اين آبها مستقر کرد، دستخوش تغيير شد. دوير که آبهاي مدار راس السرطان تا قطب شمال در حيطه فرماندهي اوست، گفت که حتي قبل از تهاجم سال گذشته به اوکراين، اولويتهاي روسيه براي قطب شمال و زماني که يک فرماندهي راهبردي را براي ناوگان شمالي تعيين کرد، بسيار روشن شد. از آن زمان، کرملين به سرعت تأسيسات دريايي را براي موشکهاي بالستيک، زيردرياييهاي تهاجمي، کشتيهاي جنگي، 14 فرودگاه براي بمب افکنها و جنگندههاي دوربرد و تأسيسات زميني براي سربازان و تفنگداران دريايي در شبه جزيره کولا و اطراف آن ايجاد کرد. روسيه همچنين فرودگاهها، بنادر و پادگانهاي جديدي را در امتداد مسير دريايي شمالي بهسازي و يا احداث کرده است.
درياسالار «داريل کادل» (Daryl Caudle)، فرمانده ناوگانهاي نيروي دريايي آمريکا هم ميگويد که چين به ايجاد جاده ابريشم قطبي براي تجارت خارجي خود علاقه مند بوده، شش کاوشگر را براي مطالعات علميبه منطقه اعزام کرده و سرمايه گذاري در زيرساختهاي روسيه، توليد انرژي و استخراج مواد معدني در امتداد مسير دريايي شمالي را دو برابر کرده است. کشتيهاي چيني 10 ميليون تن محموله را در اين مسير که روز به روز از انجماد آبهاي آن کاسته ميشود، جابجا کرده اند.
نکته حساسيت برانگيز براي واشنگتن اين است که روسيه رسما اعلام کرده هرکشتي براي عبور از منطقه قطب شمال بايد 45روز پيش از عبور بايد برنامه خود را اعلام کنند و در عين حال هزينههاي اسکورت دو يخشکن روسي را بپردازند. در شرايطي که روسيه حاکميت خود را بر قطب شمال تثبيت کردهاست ؛ خبر بد براي متحدين غربي اين است که آنها تا سال 2027 بايد منتظر تحويل يخشکنهاي جديد باشند.