گرهگشایی دیپلماتیک از روابط پرچالش ایران و عربستان همچنان در کانون توجه است. آنچه که در ویترین خاورمیانه مشاهده میشود؛ تلاشها برای حل و فصل اختلافات تهران و ریاض در رقابتهای نیابتی طرفین است.
قطعا تهران از منافع سنتی ایران در عراق، سوریه، لبنان و یمن دست نخواهد کشید اما عربستان فعلا انعطاف نشان میدهد. ریاض با بیسابقهترین اعتماد به نفس تلاش میکند در خاورمیانه بازی کند. تلطیف قطببندیهای سنتی منطقه منجر به کاهش سطح تنش خواهد شد. فاکتورهای متنوع منطقهای و فرامنطقهای بر نوع نگاه تهران و ریاض تاثیر میگذارد اما بزرگترین اشتباه این است که گمان کنیم عربستان رقابت با ایران را کنار گذاشته است.
شاید بتوان گفت فکر و ذهن «محمدبنسلمان» با هزاران میلیارد دلار هزینه درگیر چشمانداز بلندپروازانه 2030 است. رویاهای پادشاه آینده سعودی در صورت ادامه تخاصم با تهران به چالش کشیده خواهد شد. حضور پر سر و صدای ستارگان فوتبال جهان در لیگ عربستان در چارچوب دیپلماسی عمومی ریاض برای جلب توجه، یک اقدام کاملا هوشمندانه است. ریاض فکر و اندیشه استراتژیک ندارد اما ظرف یک دهه توانسته برخی اندیشکدههای غربی را با کمکهای مالی تحت سلطه خود بگیرد. آنچه که ما میبینیم، ریخت و پاش برای چند ستاره فوتبالی نیست.
سعودیها میدانند که هزینههای جدال با ایرانیها کمرشکنتر از گذشته شده است. ماجرای قطر هم درسهایی داشت؛ ریاض فهمید که نمیتواند با قلدری و نگاه پدرخواندگی با دیگران رفتار کند. ریاض تلاش میکند با توجه به استراتژیهای جمهوری اسلامی در مقابله با تحریمهای آمریکایی، با تهران منافع مشترک اقتصادی تعریف کند.
داستان جالب اینجاست که ظرف یک قرن گذشته آنها از هر ابزاری برای کاهش نفوذ و اقتدار ایران در خاورمیانه استفاده کردهاند اما در جریان انقلاب سال 57 شاهد اثرات پروانهای تحولات تهران در خاورمیانه بودند. خطای راهبردی ریاض در بزرگنمایی و انعکاس حوادث سال 88 ایران سنگبنای نسیم بهارعربی در خاورمیانه شد. نکته ترسناک برای عربستان از آن زمان تا امروز این است که واشنگتن از دیکتاتورهای سنتی خاورمیانه که خدامین حرمین شرفین را پدر خطاب میکردند؛ حمایت لازم را نکرد.
آنچه که امروز در بندبازی عربستان بین غرب و شرق میبینیم ریشه در عطش آنها برای دستیابی به غنیسازی اتمی دارد. واشنگتن طبق قانون 123 (Section 123) از قانون انرژی هستهای آمریکا مصوب 1954 میلادی با اعطای حق غنیسازی به ریاض مخالف است. این مساله در جریان امضای توافق جامع برای اقدام مشترک موسوم به برجام هم دستمایه بگومگوی لفظی سفرای آمریکا و عربستان در ابوظبی شد. در آن برهه زمانی گفته میشد که عربستان تهدید به انتقال بمب اتم اسلام از پاکستان کرده بود؛ موضوعی که هرگز تایید یا تکذیب نشد.
به موازات اختلافات پنهانی در مسائل حقوق بشری که در جریان بهار عربی شکل گرفت، نگاه به شرق عربستان آنچنان آرام پررنگ شد که آمریکا در جریان قراردادهای هنگفت دسامبر با حضور سه روزه شی جین پینگ رئیسجمهور چین از ریاض واشنگتن را شوکه کرد. آقای شی در آن زمان اعلام کرد که او میخواهد «دوران جدیدی» را بین دو کشور آغاز کند که این اصلا برای آمریکا قابل تحمل نیست. ریاض و پکن که رکورد تجاری 5.5 میلیارد دلاری را شکستهاند در چارچوب چشمانداز 2030، با همکاری در ابتکار یک کمربند -یک جاده «BRI» اعلام کردهاند که برای تحقق این اهداف همراه و پیشقدم خواهند بود.
انگیزه دیگر عربستان از مصالحه با تهران تلاش برای ایجاد فاصله با اسرائیل است. تلآویو به شکلجنونانگیزی درحال بازی با آرامش رفتاری ایران در سوریه و لبنان است. همه میدانند که «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر صهیونیستی برای کنترل تنشهای فزآینده سرزمین اشغالی نیازمند تنشخارجی است. اقدامات اسرائیل میتواند رویاهای بنسلمان را با چالش مواجه کند. جالبتر اینجاست که ریاض در ماجرای حرکت چراغ خاموش صلح ابراهیم با بندبازی دنبال کسب امتیازات بیشتر از طرفین است.
واشنگتن در تقابل با پکن در خاورمیانه تلاش میکند ذیل صلح ابراهیم، ائتلاف آی2یو2 (I2U2) با سرمایهگذاری مشترک و راهزمینی بین امارات متحده عربی، هند و اسرائیل ایجاد کند که اتفاقا عربستان به این راهبرد هم روی خوش نشان داده است.
واقعیت این است که عربستان میخواهد در خاورمیانه بازی خود را مستقل از دیکته آمریکا داشته باشد. نوع رفتار آنها در اوپکپلاس و توازن روابط بین واشنگتن و مسکو در مخمصه اوکراین هم چیزی نیست که مطلوب کاخ سفید باشد. «دیوید آرون میلر» David Aron Miller در نشریه فارین پالیسی مینویسد که «عربستان متحد آمریکا» نیست. شاید بتوان گفت که معادله تاین امنیت عربستان در مقابل تضمین امنیت انرژی آمریکا با آینده مبهمی مواجه شده اما نکته اینجاست که بنسلمان دنبال پاک کردن این معادله نیست؛ بلکه میخواهد کفه ترازو به سمت ریاض سنگینتر شود. عربستان به خوبی درک کرده که تعهد به یک جبهه خاص شرق یا غرب برای آنها دردسری شبیه ماجرای اوکراین ایجاد خواهد کرد.
عربستان در تراکنشهای آشکار و پنهان دیپلماتیک با تهران، مسکو، پکن، واشنگتن و تلآویو به دنبال مدیریت هوشمند فرصتها و تهدیدها است. بنسلمان با بیاعتنایی به خواستههای آمریکا راهبرد 2030 را مبتنی بر منافع عربستان با دیدگاه رئالیستی دنبال میکند. او فعلا سیاست تنشصفر را در روابط بینالملل دنبال میکند.