گروه سياسي- رحمان زين العابدين: سيد ابراهيم رئيسي شامگاه چهارشنبه گذشته براي سفري آفريقايي ايران را ترک ميکند و براي پيگيري سفر خردادماه حسين اميرعبداللهيان وزير امورخارجه و علي اکبراحمديان دبيرشوراي عالي امنيت ملي به آفريقاي جنوبي ميرود.
به گزارش
مردم سالاری آنلاین ،از چند روز قبل از سفر، رسانههاي دولتي و يا همسو اقدام هماهنگي در تبليغات بر روي سفر وي را آغاز ميکنند تا اينگونه بگويند که سفري مهم که ميتواند در آينده تاثيرگذار باشد و درهاي اقتصادي کشور را بگشايد، انجام خواهد شد. علي رغم اينکه خود دولتيها نيز خبر نداشتند که آيا اين سفر دستاورد مهميدارد يا خير، به دليل اينکه هند مخالف پيوستن ايران به بريکس بود، ولي صبح پنجشنبه دبيرکل اين پيمان اعلام ميکند که ايران و به همراه چند کشور ديگر عضو قطعي و رسميبريکس شدند.
اما در اين موضوع ابهامات بسياري وجود دارد. اينکه براي دولت چه دستاوردي دارد و ايران از پيوستن به پيمانهاي منطقه اي چه ميخواهد، را بررسي ميکنيم.
در ابتداي دولت رييسي پس از چندين سال تلاش ايران در دولتهاي اول و دوم روحاني، درنهايت ايران به عضويت پيمان شانگهاي درآمد، سوال اينجاست چرا اينقدر طول کشيد؟ و چرا پس از پيوستن ايران به اين پيمانها، آمريکا بزرگترين دشمن جمهوري اسلامي، از آن استقبال ميکند؟
خوب ميدانيم که هر کدام از پيمانهاي منطقه اي و جهاني اساسنامه و مرامنامه اي دارند که بايد اعضا به آن متعهد شوند. مهمترين موضوعي که باعث شد پيوستن به پيمان شانگهاي به طول انجامد تحقق شروط اين پيمان براي ايران بود. طبق يکي از بندهاي اساسنامه اين سازمان، هيچ يک از اعضاي اين سازمان نبايد تحت تحريم شوراي امنيت سازمان ملل باشند. بر همين اساس اعضاي اين سازمان نبايد کاري کنند که پرونده آنها به شوراي امنيت سازمان ملل برود و در خطر تحريم قرار گيرند. با اينکه چين و روسيه عضو دائم شوراي امنيت هستند و داراي حق وتو ميباشنداما اين دليل بر ريسکهاي خطرپذير نميشود. براين اساس ايران بايد پس از عضويت در اين سازمان قواعد بينالمللي خود را چارچوبمند سازد و ريسک پذيري را در موضوعات مختلف از بين ببرد.
دومين نکته را در سايت سازمان همکاريهاي شانگهاي ميتوان يافت، که اين سازمان بيش از 10 توافقنامه با سازمان ملل دارد که خود را متعهد ميداند که با جرائم بينالمللي از جمله کمک به تروريسم بينالمللي اعم از کمک مالي يا پولي مقابله کند و به تعهدات ضدپولشويي که منجر به کمک به جرائم بينالمللي مثل تروريسم يا مواد مخدر ميشود، پايبند باشد.
اين موارد يعني اينکه ايران بايد پول ملي خود را قوي کرده و اين مهم تنها زماني رخ ميدهد که دلار از نوسان در امان باشد و همه ميدانيم که چه زماني اين اتفاق خواهد افتاد. بله، تنها با رفع تحريمها و بازگشت به برجام و مذاکره مستقيم با آمريکا. اين يعني پايان بخشي از سياستهاي ايران که غرب با آن مخالف است. غير از اين مشت بر سندان کوبيدن است. پس طبيعي است که کشورهاي عضو 1+5 از پيوستن ايران به پيمانهاي منطقه اي استقبال کنند و مخالفتي با آن نداشته باشند. حتي اصلاح طلبان نيز از آن استقبال ميکنند و اينکه دبير شوراي اطلاع رساني دولت توييت ميزند که «مخالفان دولت نگران نباشند»، تنها برد تبليغاتي براي همفکران و آن پايگاه راي 20 ميليوني خود دارد وگرنه در اردوگاه اصلاح طلبان هيچ کس مخالف پيوستن ايران به اين گونه پيمانها نيست و برعکس از آن استقبال ميشود و کسي هم نگران نخواهد شد.
درباره بريکس هم به همين شکل است. هند به دليل روابط گسترده سياسي و اقتصادي که با آمريکا دارد کشوري است که مخالف پيوستن ايران به بريکس بود، حالا ايران چه تعهداتي به هند داده و حاضر شده چه شرايطي را بپذيرد بايد منتظر ماند و ديد. اما چرا ايران خواستارحضور فعال در اين پيمان است. هند و آفريقاي جنوبي کشورهايي هستند که اقتصادي به شدت وابسته به آمريکا دارند، البته چين نيز اقتصادش بطورکامل وابسته به شرکتهاي آمريکايي است و اينکه ما تصور کنيم که اين کشور با دنياي پيرامون ما تفاوت دارد، و با ايران هم پيمان است، سخت در اشتباه هستيم.
بزرگترين شرکتهاي آمريکايي در چين سرمايه گذاري دارند و حتي براي اينکه چين بتواند گوي سبقت را از ديگر کشورها براي حضور در بازار آمريکا بربايد همواره قدرت پول ملي خود را پايين نگه ميدارد تا بتواند محصولات خود را به آمريکا و اروپا صادر کند و حتي در زمان ترامپ بر سر ميزان بسيار کمياز افزايش ماليات برمحصولات فلزي خود دعوا و چانه زني کرد ودرنهايت تسليم شد. حتي در موضوع تايوان، چين درباره سفر نانسي پلوسي به اين سرزمين اخطار نظاميداده بود اما بعد از سفر وي تنها به چند پرواز هواپيماهاي خود بر فراز تايوان و شکستن ديوار صوتي بسنده کرد.
اينکه دولت رييسي از اين بابت که وارد پيماني شده که فکر توليد ارز متفاوتي از دلار دارد، براي دولت جاي خوشحال دارد، اما کارشناسان پولي بانکي - جهاني در اين زمينه چه فکر ميکنند؟ الجزيره درگزارشي مينويسد: دلار از پايان جنگ جهاني دوم ارز ذخيره اصلي جهان بوده و تخمين زده ميشود که در بيش از 80 درصد تجارت بين المللي مورد استفاده باشد. درخواستها براي پايان دادن به سلطه دلار موضوع تازهاي و صرفا مختص اعضاي بريکس نيست. با اين وجود، کارشناسان معتقدند تغييرات ژئوپوليتيک اخير و تنشهاي فزاينده بين غرب و روسيه و چين به اين موضوع دامن زده است.
تحريمهاي غرب به دليل تهاجم روسيه به اوکراين در اوايل سال 2022 ميلادي باعث مسدود شدن تقريبا نيمياز ذخاير ارز خارجي روسيه شد. همچنين، اين تحريمها باعث حذف بانکهاي بزرگ روسيه از سوئيفت (شبکه پيام رساني براي تسهيل پرداختهاي بين المللي بانکها) شدند.
با در نظر گرفتن گزينههاي ارزي احتمالي برخي کارشناسان ترديد دارند که بسياري بخواهند به استاندارد طلا بازگردند و ارزهاي ديجيتال نيز گزينه اي بعيد و حتي خطرناک هستند. اين دسته از کارشناسان ميگويند: از کدام ارز ديجيتال استفاده ميکنيد؟ کدام ارز باثبات. هيچ کدام از آن ارزها در تجارت بينالمللي مفيد نبودهاند. در مورد ايجاد واحد پولي بريکس جداگانه، کارشناسان ترديد دارند و ميگويند: ايجاد ارز بريکس به مجموعهاي از نهادها نياز دارد. ايجاد نهاد، مستلزم مجموعهاي مشترک از استانداردها و ارزشهاي زيربنايي است. دستيابي به اين اهداف بسيار دشوار است، اگرچه غيرممکن نيست.
کريس ويفر يک تحليلگر سرمايهگذاري در شرکت مشاوره استراتژيک «ماکرو ادوايزري» که بر روي روسيه و اوراسيا متمرکز است ايده ارز بريکس را «غيرقابل تحقق» ميداند. ويفر ميگويد: حتي مردم در کشورهاي مختلف ميدانند که اين اتفاق رخ نميدهد يا براي مدت بسيار طولاني رخ نخواهد داد.
کارشناسان معتقدند، ايده بريکس براي ايجاد جايگزيني براي دلار کاملا خيالي و غير واقعي به نظر ميرسد. درحاليکه صحبت در مورد ارز احتمالي توجه را به گزينههايي براي جايگزيني دلار معطوف کرده است. آنيل سوکلال، سفير آفريقاي جنوبي در بريکس ميگويد، هدفِ کمتر، ارائه جايگزين براي دلار و بيشتر، ارائه انتخابهاي متنوع تر به جهان است. سوکلال ميگويد: بريکس ضد غرب نيست. ما در برابر دلار نيستيم. ما در رقابت نيستيم. با اين وجود، آنچه با آن مخالف هستيم تداوم تسلط دلار در معاملات مالي جهاني است. ويفر ميگويد، صرفنظر از اصلاحاتي که بريکس قصد اجراي آن را دارد، اگر به عنوان انتخابي بين شرق و غرب يا غرب و سايرين در نظر گرفته شود اين گروه فضاي زيادي براي توسعه نخواهد داشت. از ديد سوکلال و ديگر رهبران، بريکس منطق جايگزيني براي دلار به طور کلي شبيه تغيير ساختار حاکميت جهاني است. او ميگويد: ما دوست داريم در دنياي چند قطبي زندگي کنيم. تجارت ديگر تحت سلطه کشورهايي نيست که در دهههاي 70، 80 و 90 ميلادي بر تجارت مسلط بودند.
دوران آنان به پايان رسيده است. ما هم چنين ميخواهيم شاهد انتخابهاي چند قطبي و دنياي مالي چند قطبي باشيم. ما نميخواهيم به يک يا دو ارز به عنوان ارز انتخابي وابسته باشيم.
سوکلال به سيستم پرداخت و تسويه پان - آفريقايي يک زيرساخت فرامرزي براي تسهيل تراکنشهاي پرداخت مستقيم در سراسر قاره آفريقا به عنوان الگويي که بايد دنبال شود، اشاره کرد. او ميگويد، استفاده از اين سيستم پان آفريقايي در مقايسه با استفاده از سوئيفت باعث صرفه جويي سالانه 5 ميليارد دلار در کارمزد تراکنشهاي تجاري ميشود. با اين وجود، تحليلگران ميگويند که دلار براي آيندهاي قابل پيش بيني پادشاه ارزها باقي خواهد ماند. به گفته ويفر «ما هنوز دههها از هر آن چه واقعا سلطه دلار را به چالش بکشد فاصله داريم».
او ميگويد: حتي اگر بريکس يک ارز مشترک ايجاد کند ممکن است درنهايت مانند يورو عمل کند که به طور جدي سلطه دلار را به چالش نکشيده است. براي نفت و ساير کالاها قيمت مرجع، دلار است و کشورهايي که از ارزهاي جايگزين استفاده ميکنند نيز کماکان براي تعيين ارزش خريد و فروش خود از دلار استفاده ميکنند». توجه کنيد هدف استفاده از ارز بريکس در دهها سال آينده به چالش کشيدن دلار است و نه حذف آن از بازارهاي جهاني که در مطلب بالا بر اين موضوع تاکيد شده است.
کماکان اصلاح طلبان از عضويت ايران در ديگر پيمانهاي منطقه اي که منافع ايران را تامين کند استقبال ميکنند که اين کار نوعي پيروزي براي تفکرات آنها يعني درهاي باز در برابر تفکرات درهاي بسته اصولگرايان است.
اين موضوع هم که رييسي ميگويد «ما کار سياست خارجي را زمينه اي براي رقابتهاي داخلي قرار نداده و نخواهيم داد و اين مسائل را همراه با جنجالهاي سياسي دنبال نميکنيم، بلکه هدف آن است که کار واقعي در زندگي مردم اتفاق بيفتد و تمام ساز و کارهاي اجرايي که اتفاق ميافتد در راستاي اين است که بتواند منافع ملي را تامين و تضمين کند.» براي اين است که براي کشور حداقل تا چندسال آينده دستاورد مهمينخواهد داشت و نميتوان برروي آن حسابي باز کرد.
اميد است که ايران با اجراي مواد اساسنامههاي پيمانهايي که در آن عضو ميشود به کشوري تاثيرگذار در آن پيمان تبديل شود نه اينکه با مسکوت گذاشتن آن و فقط يدک کشيدن نام عضويت به عضوي غيرفعال و بي اثر تبديل شود که اين آفتي بزرگ در سياست خارجي خواهد بود.