خبر تاسفبار مرگ کیومرث پوراحمد، فیلمساز شهیر ایرانی در ویلایی در بندرانزلی موجب بهت و رنجش جامعه شده است. رسانهها و شبکههای اجتماعی به این خودکشی و پایان دادن نابهنگام یک نخبه فرهنگی به زندگی خود واکنشهای متفاوتی نشان دادهاند و تحلیلهای متفاوتی از سوی روانشناسان اجتماعی از افزایش آنومی و ناهنجاریهای اجتماعی ارائه شده است. افزایش مشکلات اقتصادی و تداوم یک دهه بحرانهای متفاوت و سیل اخبار اعتراض، کشتار، دستگیری، زندان و اعدام سبب کاهش امید و خستگی و افسردگی است که هر روز بر جامعه آوار میشود. با این شرایط افزایش خودکشی در بین اقشار عادی مردم با این حجم از فشار روحی روانی و افقهای مبهم زندگی، طبیعی جلوه میکند ولی در این اوضاع پر رنج از بین رفتن نخبگان فکری و فرهنگی با مرگ طبیعی یا خودکشی فیلمساز شهیر در سن 73 سالگی زنگ خطر فروپاشی نخبگی و مرگ روشنفکری را به صدا درآورده است. خودکشی نیرویی که اهل کشف و معرفت است بسیار تلخ و هولناک است. پرسشی بزرگ به ذهن متبادر میشود که قافله فرهنگ و هنر ایران به کجا رسیده است که نخبگان ملی، برخی به دور از وطن و در انزوا به سر میبرند و برخی دیگر اینگونه به افسردگی و پوچی رسیدهاند؟
کیومرث پوراحمد کارگردان، فیلمنامهنویس، تدوینگر، تهیهکننده و یکی از مهمترین فیلمسازان نسل بعد از انقلاب است که در دهههای 60 تا ۸۰ فیلمها و سریالهای موفق و بهیادماندنی همچون قصههای مجید، خواهران غریب، شب یلدا و اتوبوس شب را در کارنامهاش ثبت کرده است. در بطن آثار او ویژگی اعتراض به وضع موجود و جستجوی عدالت و حقیقت و دگرخواهی نمایان است. در مراسم وداع با پوراحمد نماینده کانون کارگردانان خانه سینما با اشاره به نحوه مرگ وی میگوید: او سینماگر مطالبهگر و معترضی بود. او معترض بود ولی افسرده و ناامید نبود. او با کنشها و در آخر با مرگش اعتراض خود را نشان داد. اعتراض او به شرایط فعلی هم بود و آقای پوراحمد خود را قربانی کرد تا به جوانترها امید دهد. اندوه بزرگ این است که فیلم ساز برجستهای که روزی با قصههای مجید میلیونها تن از آدمها را پای تلوزیون مینشاند و قصه گویی میکرد و اکنون باید در اوج روایتگری باشد و تجربه چند دهه از کشف و شهود و حقیت جویی وی در اختیار جامعه قرار گیرد امروز از زمان و زمانه بریده است و پایان بندی کار خود را با خودکشی و مرگ به اتمام میرساند.
فضای روشنفکری و اهالی معرفت و اندیشه بخش اجتنابپذیر جامعه هستند. روشنفکران در قالب اهل قلم یا اهل هنر و سینما با خلق آثاری تلاش دارند با تاباندن نوری در تاریکیها یا کشف و خلق زوایایی مبهم از زندگی، دریچه ای دیگر به روی خلق بگشایند و جامعه را از رنج و خرافه و سنتهای منفی برهانند. روشنفکران به سبب فهمی عمیقتر از مناسبات جامعه همیشه آینده و افقی دورتر از شرایط کنونی را درک میکنند و رسالتشان ایستادن در میانه اکنون و آینده است و پیشرو و پیشتاز ساحتهای مختلف زندگی هستند. در ایران نیز روشنفکری با عناوینی چون منورالفکری، تجددگرایی، نواندیشی یا روشنفکری دینی در صد ساله گذشته فراز و فرودهایی داشته است و در ساحتهای مختلف معرفت همانند فلسفه و عرفان و فقه توانسته خودنمایی کند. اکنون به سبب یکتا انگاری و انسداد و ایدئولوژیکی شدن همه حوزهها مرگ روشنفکری آغاز شده و در آینده نه تنها افرادی همچون پوراحمد ظهور نمیکنند بلکه تضارب آرا و خلق ایده و روایتگری جایگاه واقعی خود را از دست خواهد داد.