در آخرین روزهای سال، انتشار خبر توافق بین ایران و عربستان برای برقراری روابط و وساطت چین همانند بمب خبری بازتاب گستردهای در رسانههای داخلی و خارجی داشته است. در این دور از مذاکرات، ایران و عربستان توافق کردند تا دو ماه آینده روابط دیپلماتیک خود را از سرگرفته و سفارتخانهها و نمایندگیها را بازگشایی کنند. این پدیده شگفت انگیز در روابط بینالملل بدین سبب خبرساز شده که این بار یک کشور غیر اسلامی و شبه کمونیستی با مهارت تمام برای امنیت و حفظ منابع تامین انرژی خود تلاش میکند دو کشور اسلامی همسایه را در کنار یک میز گرد آورد و رابطه دوستی و مفاهمه بین آنان برقرار کند. از سوی دیگر شکل گیری اتحادهای جدید و روابط چندجانبه نوین بین کشورهای آسیایی و احتمال گسترش این روابط و تبدیل شدن به پیمانهای نظامی - اقتصادی بدون دخالت غرب و نقشآفرینی چین در معادلات خاورمیانه، برخی کشورهای منطقهای همسو با غرب را نگران کرده است ولی کاخ سفید اعلام کرده از مذاکرات فیمابین این دو کشور مطلع است و از هرگونه تلاش برای پایان دادن جنگ در یمن و کاهش تنش در خاورمیانه استقبال میکند.
در درون نیز شگفتی این رخداد بدین جهت است که شکل گیری چنین رخدادی در دولت سیزدهم و هنگامی که هژمونی اصولگرایان بر همه ارکان نظام تسری یافته و نیروهای تندرو اقتدارگرا مجددا به مراکز قدرت دست یافتهاند جای تامل دارد. کسانی که در دولت روحانی با سازماندهی نیروهای آتش به اختیار از دیوار سفارت عربستان بالا رفتند و در جراید تیتر زدند که ننگ رابطه با آل سعود از دامان ایران اسلامی پاک شد، اکنون با استقبال از این رخداد، توافق ایران و عربستان را ضربه کاری به آمریکا و رژیم صهیونیستی میدانند. مهمتر اینکه جامعه و جهانیان این گروه را چندان اهل مذاکره و گفتوگو نمیداند و سیاست خارجی انزوا، منطق تهدید و تکیه بر توان نظامی، ابزار مواجهه با دیگران و برخی دولتهای حاشیه خلیج فارس است. اکنون چه فشار اقتصادی و چه مقابله با غرب یا هر علتی دیگر موجب شده تن به گفتوگو دادهاند باید به فال نیک گرفت. به هر جهت توافق و مذاکره بر هر روش خشونت آمیزی دیگری ارجحیت دارد و نخبگان و مردم در هر دو طرف از توافق و دوستی دولتهای همسایه با یکدیگر استقبال میکنند.
نکته دیگر در این توافق همگرایی طرفین و تاکید بر این جمله طلایی در سیاست خارجی است که میگوید: در سیاست خارجی دوست و دشمن دائمی وجود ندارد و باب گفتگو و توافق برای همیشه باز است. در این راستا چنانچه حاکمان در سیاست خارجی حداقل تغییر تاکتیک دهند و از اندیشه اقتدارگرایی و نظامی به سوی توسعه اقتصادی و گفتگو و ارتباط بیشتر با دیگران روی آورند قطعا در کوتاه مدت اثر این تغییر را در اقتصاد و افزایش اعتماد جامعه خواهند دید و مردم ایران از روند پیشرو که افقی جز فقر و فلاکت و تباهی ندارد تغییر مسیر خواهند داد.
ملتها اهل دوستی و گفتوگو و ارتباط با دیگر جوامع هستند. جنگ و فقر و فلاکت را دولتها میآفرینند. رها شدن از تعصب و دشمن انگاری همگان و ایجاد مفاهمه با دیگران نیاز ضروری و اساسی ایران امروز است. به قول حضرت حافظ: درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد، نهال دشمنی بر کن که رنج بیشمار آرد.