۱
۰
دوشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۷:۲۸

شش گزارۀ تاثیر گذار در ایجاد روابط ایران و آمریکا

حسین ثابتی عبدلیان
شش گزارۀ تاثیر گذار در ایجاد روابط ایران و آمریکا

چند گاهی است که بحث مذاکره میان دولت های ایران و آمریکا در محافل سیاسی دو کشور بار دیگر اما این بار در نمایی جدی تر مطرح می شود . این که نگارنده از واژۀ نما برای توصیف این خبر بهره می برد از آن روست که بحث مذاکره یا ایجاد رابطه با آمریکا چنان از پیچیدگی ها و زوایای پنهانی برخوردار است که آن را به سان کوه یخی نموده است که تنها بخش کوچکی از آن می تواند توسط تحلیل گران مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد ! در آغاز سخن این نکتۀ مهم را نباید از یاد برد که برقراری هرگونه تماس و یا مذاکره ای نمی تواند لزوماً به معنای ایجاد یک رابطۀ پایدار باشد . اما چنین مذاکراتی در صورت شکل گیری می تواند گشایش بابی باشد برای ایجاد یک رایطۀ پایدار احتمالی در آینده ای نامعلوم . گزاره های فراوانی هستند که می توانند در برقراری رابطه میان دولت های ایران و آمریکا تاثیر خود را هویدا سازند، اما از میان این گزاره های تاثیر گذار برخی نقش کلیدی تری را ویژۀ خود نموده اند . در این جستار شش گزارۀ تاثیر گزار و کلیدی را که هر یک به تنهایی ویا در مجموع می توانند بر برقراری یک تماس مستقیم یا ایجاد یک رابطۀ پایدارمیان دو دولت تاثیرات مثبت یا منفی خود را نمودار سازند به ترتیب اهمیت مورد بررسی قرار می دهیم .
۱- نخستین گزارۀ تاثیرگذار در موفقیت یا عدم موفقیت ایجاد یک رابطۀ پایدار میان دولت های ایران و آمریکا را می توان نفوذ و تاثیر لابی های درونی و بیرونی در ساختار سیاست خارجۀ دو کشور دانست . این لابی ها در دو ریخت آشکار و پنهان و در دو راستای مثبت و منفی بر بر دستگاه تصمیم گیری دو کشور فشار وارد می کنند . برای نمونه بی گمان می توان گفت که تصمیم گیرندگان اصلی در دستگاه تصمیم گیری ایالات متحده آمریکا در شرایط کنونی تمایل چندانی به برقراری یک را بطۀ عادی از خود نشان نمی دهند ؛ اما این فشار لابی های ایرانی و لابی های ضد جنگ است که دولت آمریکا را وادار می سازد تا هر از چندگاهی در راستای سیاست معروف به چماغ و هویج سخن از مذاکره یا ایجاد رابطه را به میان کشد ، اما سرانجام ، این دست برتر لابی هایی همچون لابی اعراب ، لابی آیپک و حتا لابی پنهان چینی هاست که در اعمال فشار بر ضد از سر گیری مذاکرات، پیروزمندانه تر عمل می کند . وارون همین موضوع در طرف ایرانی نیز نگریسته می شود یعنی نیروهای بسیاری اگرچه نه لزوماً در ریخت لابی گری آن گونه که در آمریکا نگریسته می شود ، می کوشند در راستای منافع خود بر بسته ماندن باب مذاکرات یا گشودن آن نیروی خود را به کار گیرند . اما فرق بنیادینی که لابی گری ایرانی را از لابی گری آمریکایی جدا می سازد، همانا تصمیم گیری نهایی عالی ترین مقام کشور در ایران یعنی جایگاه فراز رهبری است، که فراتر از هر جریان و لابی با بصیرت خویش سرنوشت این مذاکرات یا حتا رابطه را با در نظر گرفتن منافع ملت ایران تعیین می کند .
۲- تسخیر سفارت آمریکا در آبان ۱۳۵۸ زخمی بود که به پیوست خود کینه ای دیرین را نیز بر دل طرف آمریکایی نشانید، کینه ای که این روزها همزمان با بحث مذاکرات به وسیلۀ فیلم پر هزینه و پر مخاطب آرگو پس از سه دهه داغ و تازگی خود را به زبان هنر هفتم بیان کرد . بی گمان آمریکایی ها می دانند که طرف های ایرانی به سبب آن که عمل تسخیر سفارت را عملی انقلابی و حق خود می شناسند ، هرگز تن به عذر خواهی های مرسوم دیپلماتیک نخواهند داد و همین مسئله خود می تواند برای ایجاد یک رابطۀ پایدار سدی دیپلماتیک ایجاد کند .
۳- بی گمان تحریم هایی که به رهبری ایالات متحده و به اجماع کشورهای غربی علیه ایران شکل گرفته اند دستاورد هزاران ساعت سفر و کاردیپلماتیک میان کشورهای محور غربی است . وضع این تحریم ها هزینۀ بسیاری را برای طرف آمریکایی در پی داشته است . تردیدی نیست که هرگونه مذاکره ای بدون دادن امتیازات به طرف مقابل از کوچکترین دستاوردی برخوردار نخواهد بود و این امتیازات نیز می تواند امتیازاتی باشد که خطوط قرمز سیاست های طرفین را نشانه رود . تحریم های گسترده ای که به گونه ای پلکانی وضع شده اند نه به یک باره بلکه در روندی وارونه و تنها به گونه ای پلکانی می توانند برداشته شوند و این نیازمند پیمودن روندی درازمدت در مذاکرات احتمالی است. بنابراین بر فرض شکل گیری چنین مذاکراتی هرگز نمی توان به پیشرفت های سریع در امور خوش بین بود .
۴- اختلاف در ماهیت ایدئولوژیک نظام های سیاسی دو کشور را می توان از موارد مهمی دانست که بر روند شکل گیری روابط میان دو کشور تاثیر فراوانی می گذارد. هنگامی که جورج بوش در سال ۲۰۰۲ ایران را یکی از محورهای شرارت خواند ، در حقیقت به بیان تقابل شدید ایدئولوژیک میان دو کشور به زبانی غیر دیپلماتیک دست زد. چندین دهه پیش از این نیز بنیان گذار و معمار اعظم جمهوری اسلامی، امام خمینی حکومت آمریکا را شیطان بزرگ خوانده بودند و این ها همه نشان از تقابل دو جریان اسلام شیعی به پرچم داری جمهوری اسلامی و لیبرال دموکراسی غربی به پرچم داری ایالات متحده در پهنۀ جهان است که از کوچک ترین وجه اشتراکی برخوردار نیستند . بدین سان بسیار طبیعی می نماید که چنین اختلاف ژرفی در شیوۀ جهان بینی دو کشور به یکی از بنیادی ترین چالش های پیش رو در برقراری روابط میان دو کشور تبدیل شود.
۵- شاید پی بردن به این موضوع چندان دشوار نباشد که وجود یک ایران ضعیف که تنها در شعار و نه در عمل بر ضد منافع غرب و بویژه آمریکا خودی چند بنماید در راستای پروژۀ ایران هراسی و فروش میلیاردی جنگ افزار به اعراب منطقه چندان هم ناخوش آیند آمریکا نیست . اما مشکل برای آمریکایی ها آن جا نمود می یابد که جمهوری اسلامی در عمل نیز با پشتیبانی از نهضت ها و جنبش های منطقه ای و فرا منطقه ای ثابت کرده است که می تواند در تقابل با سیاست های آمریکا دردسرهای فراوانی را برای این کشور ایجاد کند . از این روست که در اندرون ناپیدای کاخ سپید ، وزارت امور خارجه و حتی شورای روابط امورخارجی (CFR)نیز اختلافات و تضادها بر سر شیوۀ ارتباط با ایران نمودی آشکار می یابد.
۶- یکی دیگر از مهم ترین عوامل تاثیرگذار در شکل گیری روابط میان دولت های ایران و آمریکا که آن را می توان به عنوان یک مانع بر سر این راه دانست ، همانا تابو شدن بحث مذاکره و رابطه در اذهان سیاسی و حتی اجتماعی ایرانیان است . این تابو به اندازه ای بر کتاب تاریخ سیاسی ایران در این سه دهه اثرگذار بوده است که در میان احزاب و جناح های سیاسی ایران طرح این مسئله به گونه ای انگ و تهمت سیاسی نیز تبدیل شده است . تا بدان جا که هرگاه و در هر دولتی در درازای تاریخ سه دهه ای انقلاب سخن از ایجاد رابطه میان ایران و آمریکا به میان آمده است ، گروه های رقیب چنین بحث جدی را در راستای تخریب وجۀ آن دولت به بن بست کشانیده اند .
در فرجام سخن ذکر این نکته بایسته است که یک مذاکرۀ مستقیم می تواند در بردارندۀ دو دستاورد ابتدایی اما مهم برای طرفین باشد . نخست آن که مذاکرات مستقیم می تواند دست واسطه هایی را که در روند مذاکرات غیر مستقیم منافع خود را لحاظ می کنند در این میان کوتاه کند و دوم آن که تابوی سیاسی بوجود آمده در جو روابط سیاسی دو کشور شکسته شده و این مذاکرات می تواند در راستای حل اختلافات ، گشایش بابی باشد برای مذاکرات پسین و احتمالاً ایجاد رابطه ای پایدار بر پایۀ احترام به حقوق ملت ها .

کد مطلب: 16916
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


United States
ضعیف بود