۰
دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۴۱
نگاهی به موسیقی فیلم موقعیت مهدی به کارگردانی هادی حجازی فر و با آهنگسازی مسعود سخاوت دوست

گام بلند سوپرانویی زیبا در ترکیب با اوخشامایی شنیدنی

"موقعیت مهدی" فیلمی درباره شهیدان باکری، مهدی و حمید باکری است. فیلم از آشنایی و ازدواج مهدی باکری با همسرش آغاز شده و قدم به قدم جلو آمده تا به شهادت ایشان برسد.
گام بلند سوپرانویی زیبا در ترکیب با اوخشامایی شنیدنی
"موقعیت مهدی" فیلمی درباره شهیدان باکری، مهدی و حمید باکری است. فیلم از آشنایی و ازدواج مهدی باکری با همسرش آغاز شده و قدم به قدم جلو آمده تا به شهادت ایشان برسد. فیلمی خوش ساخت که اگرچه همانند بسیاری دیگر از فیلم‌های جشنواره، ریتم کند گاه و بیگاهش در آن از آفتهایش به شمار می‌آید اما موسیقی گوش نواز آن، همه چیز را تغییر می‌دهد زیرا موسیقی زیبا و دل انگیز مسعود سخاوت دوست با تلفیقی از سازهای ایرانی محلی آذربایجان با سازهای ارکستری غربی، لحظات دلچسب و فراموش نشدنی را برای مخاطب به ارمغان می‌آورد.
سازهای زهی با همراهی سازهای بادی و کوبه‌ای در نقش ارکستر در جای جای صحنه‌های فیلم بر روی تصویر نشسته و حس لحظه را در نغمه خود به مخاطب ارائه می‌دهد حسی سرشار از تجربه‌های متفاوت، از غم تا شادی از شادی تا بغض و از بغض تا اشکی تلخ برگونه ها.
ساز بندی غربی در حالی روی تصویرهای متفاوت فیلم قرار می‌گیرد که سازهای ایرانی به ویژه نوای آرام و حزن انگیز نی با موسیقی غربی تلفیق شده و اگرچه موسیقی تلفیقی با معنای رایج آن، در فیلم به گوش نمی‌رسد اما تلفیق صحیح و درهم‌تنیدگی سازها با یکدیگر بر اساس اتفاقات و لحظات فیلم و داستان، همگی نشان از یک آهنگساز هوشمند ولبریز از خلاقیتی دارد که می‌داند چه سازی را در کجا استفاده کند.
نوای زمزمه‌های محلی آذربایجان و گاهی تصنیف‌های غیر محلی و نوای کرال سوپرانوی زنانه، ترکیبی زیبا و چشمگیر برای فیلم به ارمغان آورده است. نغمه‌های سوپرانوی کُرال زیبا، همان قدر برتصویر نشسته که لالایی خواندن آرام و تاثیرگذار محلی بانویی دیگر.
در این میان اوخشاما خوانی مجید عصری با صدای زیبا و دلنشین او به همراه درست و صحیح خواندنش نیز لحظات تاثیرگذاری را با خود به همراه می‌آورد. تصنیف‌های محلی او با همراهی سازها و موسیقی مناسب بر روی تصویر نشسته و بغض گرمی را برای مخاطب به ارمغان می‌آورد. بغضی تلخ از برای مردی که به دور از کلیشه‌های رایج بر پرده سینما ظاهر شده و از فرمانده­ای سخن می گویند که بدون افرادش نه جایی می‌رود و نه کاری می‌کند.
ورود به موقع ویولن‌ها و سازهای زهی در حالی که سازهای مضرابی آنان را همراهی می‌کنند بازگو کننده دغدغه‌ها و مصائبی است که مهدی باکری را بر تصویر نشان داده و مخاطب را با آن همراه می‌کند.‌ از آن نمونه می‌توان به صحنه ختم و مراسم پس از شهادت حمید باکری اشاره کرد. گریه اعتراضی خواهر حمید و مهدی که زهرا نام دارد و اعتراض او به مهدی برای آنکه چرا پیکر برادرشان را به خانه باز نگردانه با آوای نت‌های موسیقی در هم می‌آمیزد. زهرا گریه کنان اعتراض می‌کند که چرا مهدی به عنوان فرمانده لشکر اعلام کرده تا زمانی که پیکر تمام شهدا از جبهه و محلِ در حال پیشرَوی عراق به پشت جبهه بازنگشته، پیکر برادرش نیز به خانه باز نخواهد گشت. سؤال و جواب اعتراضی خواهر و برادر را با هم در شرایطی می‌شنویم که سازهای زهی، بادی و مضرابی، پرسش و پاسخی شنیدنی را با خود به همراه دارد. نت‌های گوناگون بر سازها می‌رقصند تا بازگوکننده پرسش و پاسخی باشند که خواهری عزادار با برادر فرمانده‌اش مطرح می‌کند. سازها، با اوج و فرودی مناسب، اعتراض زهرا در مقام یک خواهر داغدار و سپس آرامش مهدی را درمقام فرمانده ای بازگو می‌کند که باید همگان را دعوت به آرامش کند.
زمانِ فیلم می‌گذرد و پرده به پرده و یا شاید در سریال این فیلم که بعداً در تلویزیون پخش خواهد شد، قسمت به قسمت این سریال جلو می‌رود، به لحظات پایانی فیلم و در نهایت به پایان فیلم نزدیک می‌شویم؛ شهید مهدی باکری در حالی که پیشتازی افراد گروه و لشکرش هست گلوله خورده و به شهادت می‌رسد. در صحنه پایانی که پیکر شهید در حال غوطه­ور شدن و غرق شدن در آب دریاست، این نوای موسیقی آهنگساز فیلم است که مخاطب را با عمق اتفاقی همراه می‌کند که در حال رخ دادن است. تصنیف مجید عصری با نوای ارکستر در هم آمیخته و زمزمه­وار، ترانه آذری محلی که اوخشاما نام دارد را زلزله می‌کند. نوایی دلنشین و آشنا که گویی از اعماق تاریخ سی ساله جنگ تحمیلی همراه شده و قدم به قدم پیش آمده تا به نقطه‌ای برسد که مخاطب را با خود دگرگون کند. نوای ساز بندی ایرانی و کلاسیک غربی در هم می‌آمیزد تا تصاویر خیال­انگیزی از اتفاقی در ذهن مخاطب رقم بخورد که موسیقی آن را بیان می‌کند. موسیقی زیبا با نوای دلنشین یک خواننده محلی و نت‌هایی که گویی با پیکر شهید در اعماق آب‌ها می‌رقصند و شاعرانه به اوج می‌روند.
 آری، فیلم تمام شده و تنها نوای شاماخان خوانی با همراهی نوای کُرال سوپرانوی شنیدنی است که مخاطب را با خود همراه می‌سازد. موسیقی‌ای که بودنش، سبب شده تا لحظات کِشدار و کُندیِ ریتم فیلم برای مخاطب تبدیل به لحظاتی شنیدنی و قابل تحمل شود. پس شاید بهتر باشد لحظاتی از فیلم را با چشمان بسته، همراه با شهید باکری، تنها در موسیقی، غرق شده و با آن به اعماق دریا، غوطه بزنیم تا نوای تاریخی اوخشاماخوانی در سوپرانوی دقیق و زیبای خواننده در هم آمیزد و لحظات کشدار فیلم را به رؤیایی شنیدنی تبدیل کند. نوایی زیبا از موسیقی‌ای خیال انگیز که عمری به قدمت موسیقی و البته موسیقی آذربایجان دارد.
صبا رادمان
 
کد مطلب: 160970
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *