جهانیشدن بهعنوان یک واژه در متون علمی، دارای تعاریف متفاوت بوده و بهدلیل گستردگی حوزه مفاهیم آن، تفسیر های متعددی از این پدیده وجود دارد. با توجه به این گستره ی مفهومی و احصای تعاریف صاحبنظران، می توان گفت جهانیشدن حرکت بهسوی یک جامعه جهانی یکپارچه است که در آن، محدودیت هایی که بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده، از بین میرود و بهتعبیر دیگر، جهان واحد شکل میگیرد.
صاحبنظران این نظریه معتقدند كه در جهانی شدن عالم به دهكده اي كوچك تعبير مي شود و ارتباطات متقابل و دوسويه ميان انسانها و جوامع چنان گسترش يافته است كه تمام اجزاي اين دهكده در هم تنيده شده اند و نظامي شكل گرفته كه در آن هر اتفاق، تصميم و فعاليتي در هر گوشه اي از عالم مي تواند نتايج مهمي براي ديگر بخش هاي دور و نزديك ايجاد کند.
امروزه جهانی شدن به عنوان روندی از دگرگونی، از مرزهای سیاست و اقتصاد فراتر میرود و علم و فرهنگ و کسب و کار را نیز در بر میگیرد و بر قلمروهاي مختلف آموزشی، سياسي، اقتصادي و فرهنگي تاثیر می گذارد. جهانی شدن،آزادسازي آموزش را به عنوان شرط ضروري براي كارآمدي و كيفيت بالاي خدمات آموزشي مطرح مي سازد و بر اساس واقعيت ها و مصالح موجود، تغيير در فرایند آموزش را به دليل خلاهاي موجود؛- ناتواني برخی دولت ها در تامين مالي بخش آموزش و انعطاف ناپذيري نظام آموزشي سنتي در پاسخگويي به نيازهاي متغير - به عنوان يك الزام مطرح مي كند.
دگرگوني هاي فراوان و شتابان ناشي از پديده جهاني شدن در عصر حاضر به ويژه در عرصه هاي علوم و فن آوري از يك سو و تكيه بر اقتصاد توسعه دانش محور از ديگر سو موجب شده است كه آموزش ، بيشترين تأثيرات را از اين تحولات پذيرا باشد و در عين حال، عميق ترين تأثيرات را بر اين روند داشته باشد. مدارس به عنوان مهم ترين اجزاي نهاد آموزش كشورها، از مهم ترين عوامل شكل دهي جهان آينده تلقي مي شوند، بطوری که برخي از محققان قرن بيست و يكم را قرن تحرك آموزشي و تعليم جهاني توصيف كرده اند.
بنابراين، تغيير و تحول در ساختار، برنامه ها، اهداف و روش هاي سازمان هاي آموزشی، در فرآيندجهاني شدن و توسعه، ضرورتي اجتناب ناپذير است ؛ زيرا بي توجهي به تحولات جهاني به معناي قطع ارتباط با ساير بخشهاي نظام بين المللي است و سرانجام، منجر به در حاشيه قرارگرفتن آموزش خواهد شد و ضررهاي جبران ناپذيري در پي خواهد داشت. با توجه به ماهيت جهاني بودن دانش و از طرف ديگر با عنايت به قابليت كاربرد فناوري اطلاعات و ارتباطات در فعاليت هاي مختلف آموزش، مي توان نتيجه گرفت كه آموزش اين ظرفيت را دارد كه قبل از ساير بخش هاي اجتماعي به يك فعاليت جهاني تبديل شود.
اما اين سخن به معناي آن نيست كه نظام هاي ملي آموزش به تدريج تضعيف مي شوند يا از بين مي روند. بالعكس، شواهد تجربي نشان مي دهد كه رشد فرايند هاي جهاني شدن باعث شده تا بیش از گذشته نقش علم و فرایندهای آموزشی در توسعة ملي جوامع مطرح گردد. در حقیقت جهاني شدن براي توسعه و پیشرفت آموزش فرصت است، به شرطي كه در جوامع بسترسازي ها و برنامه ريزي هاي مناسب با این امر به عمل آيد .
در حال حاضر با توجه به رشد شتابان و فزاينده دسترسي به آموزش ، در بسياري از كشورها توسعه آموزش به عنوان پاسخي به ضرورت هاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي مورد حمايت دولت ها قرار گرفته است. اين رويكرد باعث شده كه آموزش به عنوان اصلی مهم در پيشرفت جوامع توجه بسياري را به خود جلب كند. به همين خاطر دولت ها بر آن شدند تا نظام آموزش خود را تا سرحد توان گسترش دهند و به تبع آن توسعه آموزش را در اولویت سیاست گذاری های آمورشی قرار دهند.
انتظار می رود همزمان با فراز و فرود نظریه های جهانی که با سرعتی فزاینده در عرصه های اجتماعی و آموزشی مطرح می شوند، سیاستگذاران و طراحان چشم انداز علمی کشور، به این مهم بیشتر از گذشته در برنامه ریزی ها بپردازند که در عصر حاضر آموزش و چگونگی تاثیر آن بر جوامع، جزء جدانشدنی برنامه های توسعه ای و رفاه محسوب می شود و آثاری ماندگار در هر دو جنبه منفی و مثبت ابعاد اجتماعی دارد.