"در نزاع ۷۰ ساله فلسطین، رهبران آمریکا اقدامات گوناگونی برای حفظ منافع خود و ایجاد ثبات در این منطقه صورت دادهاند. حالا نوبت به دونالد ترامپ رسیده تا برای حل این بحران دست به کار شود اما این میلیاردر آمریکایی در مسیر خود برای دستیابی به یک توافق صلح موانع زیادی ایجاد کرده است."
به گزارش ایسنا، روزنامه ایندیپندنت با مرور سابقه روسای جمهور آمریکا در مناقشه فلسطین و بررسی اقدامات آنان برای حل بحران در این منطقه نوشته است: «تعهد دونالد ترامپ، رییس جمهور آمریکا به ایجاد برنامهای "عادلانه" برای حل درگیری فلسطین و اسرائیل، او را به صف طولانی دولتمردانی ملحق کرده که برای بازگرداندن صلح به خاورمیانه تلاش کردهاند.
از زمان تشکیل اسرائیل در ۱۴ مه ۱۹۴۸ و آغاز درگیری عربی-اسرائیلی، روسای جمهور آمریکا روابط پیچیدهای را در این منطقه تجربه کردهاند تا میان مسئولیت خود برای گسترش دموکراسی مطمئن و منافع ملی رقابتی تعادلی ایجاد کنند.
در آغاز تشکیل اسرائیل، هری ترومن، رییس جمهور آمریکا بود و برای برنامه تقسیم خاک فلسطین از سوی سازمان ملل که ۵۷ درصد این سرزمین را به اسرائیلیها و ۴۳ درصد آن را به فلسطینیان اختصاص میداد، لابیگری کرد.
با بروز درگیریها اما او حمایت کشورهای اصلی عضو را از دست داد و ۱۱ دقیقه پس از تولد اسرائیل، آن را به بهانه پرگماتیسم به رسمیت شناخت.
پس از دورانی پرتنش تحت ریاست جمهوری دوایت آیزنهاور در دهه ۱۹۵۰ میلادی که طی آن کودتای تحت حمایت آمریکا در ایران، مداخله در لبنان و بحران کانال سوئز صورت گرفت و در خاورمیانه ایجاد تنش کرد، جان اف. کندی با رویکردی دوستانه و کمک به اسرائیل که طی جنگ سرد برای آمریکا یک پایگاه مهم استراتژیک بود، درصدد بهبود شرایط موجود برآمد.
در دوران لیندون جانسون آمریکا سخت درگیر ناآرامیهای داخلی و جنگ ویتنام بود اما با بروز جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷ ناچار شد که توجهش را به اسرائیل معطوف کند.
اسرائیل طی این جنگ کرانه باختری رود اردن و غزه را از اردن و مصر و بلندیهای جولان را از سوریه گرفت و اتحاد جماهیر شوروی را برای مداخلهای دیپلماتیک برانگیخت.
جانسون ناوگان ششم نیروی دریایی آمریکا در دریای مدیترانه را در حالت هشدار قرار داد و اسرائیل را که اقداماتش باعث گسترش نفوذ شوروی در منطقه شده بود، به آتشبس مجاب کرد.
با حمله تلافیجویانه مصر، سوریه و اردن به اسرائیل در یوم کیپور سال ۱۹۷۳ که از روزهای مقدس یهودیان است، خشونت به منطقه بازگشت.
دولت ریچارد نیکسون که آمریکا را بار دیگر درگیر مقابله با نفوذ شوروی در منطقه یافت، سرانجام اسرائیل را به پذیرش شرایط آتشبس متقاعد کرد.
هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه دولت نیکسون در همین راستا طی سالهای ۱۹۷۴ و ۷۵ برای توافق خروج از جنگ با اسرائیل به مذاکره نشست؛ توافقی که به موجب آن سوریه از جنگ یوم کیپور خارج میشد و ثبات را به منطقه بازمیگرداند اما برای مساله فلسطینیان در زمانی که یاسر عرفات، رییس وقت سازمان آزادیبخش فلسطین برای متحد کردن ملیگرایان فلسطینی در تلاش بود، پاسخی نداشت.
در سال ۱۹۷۸ جیمی کارتر در توافق کمپ دیوید میانجیگری کرد و راه را برای توافق صلح میان اسرائیل و مصر که یک سال پس از آن صورت گرفت، هموار کرد.
با پیروزی انقلاب ایران، آمریکا درگیر چالش دیگری شد و ۶۳ آمریکایی در سفارت این کشور در ایران گروگان گرفته شدند و همه آنان بجز ۱۱ نفر به مدت ۴۴۴ روز در گروگان ایران بودند تا اینکه در روز تحلیف رونالد ریگان به عنوان رییس جمهور جدید آمریکا آزاد شدند و دوران ریاست جمهوری کارتر با عملیات نجات شکست خوردهای (عملیات طبس) که هشت تن از نیروهای آمریکا طی آن کشته شدند، ناتمام ماند.
آمریکا تحت ریاست جمهوری رونالد ریگان بار دیگر دست به مداخله زد تا اسرائیل را پس از حمله به لبنان در ژوئن ۱۹۸۲ به آتشبس مجاب کند تا پس از بروز جنگ داخلی لبنان نظم به این منطقه بازگردد.
ریگان به تلآویو اجازه داد که در اراضیای که بسیاری معتقد بودند به طور غیرقانونی اشغال شده، شهرکسازی کند و به این ترتیب اتحاد خود با اسرائیل را ثابت کرد اما پرونده "ایران کنترا" در سال ۱۹۸۶ که با افشای مذاکره آمریکا با ایران و فروش سلاح در برابر آزادی گروگانها همراه بود، این بازیگر سابق هالیوود را در مساله خاورمیانه رسوا کرد و نشان داد که او خلاف تعهداتش عمل کرده است.
در حالی که جورج بوش پدر گرفتار جنگ خلیج فارس و حمله صدام، دیکتاتور سابق عراق به کویت بود و در روابط آمریکا با اسرائیل و فلسطین مشارکت چندانی نداشت، دولت بیل کلینتون در پیمان صلح ۱۹۹۳ اسلو نقش داشت.
این توافق در قالب حکومت خودگردان فلسطین در کرانه باختری رود اردن و غزه به فلسطینیها خودمختاری داد اما برای مسائل بنیادی همچون حقوق آوارگان فلسطینیان برای بازگشت به خانههایشان که خانوادهشان در سال ۱۹۴۸ از آن رانده شده بودند، آینده شهرکهای یهیودینشین یا قدس شرقی پاسخی ارائه نمیکرد.
کلینتون با سماجت خود عرفات و ایهود باراک، نخست وزیر وقت اسرائیل را در دسامبر ۲۰۰۰ در کمپ دیوید بر سر میز نشاند اما این نشست بدون دستیابی به هیچ راهحلی پایان یافت.
جورج بوش پسر نیز همچون پدرش در منطقه وارد جنگ شد و پس از ۱۱ سپتامبر برای مبارزه با طالبان به افغانستان و عراق حمله کرد. جنگ بر سر تروریسم نتوانست صلح و دموکراسی را به دنبال داشته باشد. از سوی دیگر اسرائیل در سال ۲۰۰۶ با حزبالله لبنان وارد جنگی تابستانی شد، عراق در جنگ داخلی به زانو درآمد و حماس فلسطین نیز باریکه غزه را به کنترل درآورد.
باراک اوباما به خاطر عدم افزایش انگیزهها میان بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل و محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان برای ایجاد صلح در منطقه مورد انتقاد قرار گرفت اما در اواخر دوران ریاست جمهوریاش گفت: اسرائیل باید بداند که نمیتواند به طور دائم سرزمین فلسطینیان را اشغال کند و در آن بماند. همه ما به عنوان رهبران جهان به جای تشویق مفهوم هویتی (اسرائیل) که ما را به کاستن از (اهمیت) هویت دیگر کشورها هدایت میکند، باید در تقلیل آن بیشتر تلاش کنیم.
دونالد ترامپ هماکنون با تغییر مکان سفارت آمریکا از تلآویو در دسامبر ۲۰۱۷ و به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل، رهبری فلسطین را کنار گذاشته است. او همچنین کمک ۵۰ میلیون دلاری آمریکا به فلسطینیان از طریق آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی را قطع کرده است.
شانس او برای تحقق "رویای" بازگرداندن صلح به این منطقه و پایان دادن به درگیریای که چندین دهه ادامه داشته، بعید به نظر میرسد.»