۰
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۰۰

برخورد قهری با شادی اوضاع را پیچیده می‌کند

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه نتوانسته‌ایم از ظرفیت دین برای ایجاد نشاط در جامعه بهره ببریم، گفت:‌ در دین اسلام، پتانسیلی برای ایجاد نشاط و شادی در جامعه وجود دارد، اما اینکه این ظرفیت چگونه به عمل منجر شود و شرایط واقعی را ایجاد کند، بستگی به این دارد که مواجهه ما با دین چگونه باشد و دولت یا حاکمیت سیاسی با این موضوع چه برخوردی داشته باشد؟
برخورد قهری با شادی اوضاع را پیچیده می‌کند

به گزارش مردم سالاری آنلاین، «محمد امیرپناهی» عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا در پاسخ به این سوال که در وضعیت دشوار اقتصادی، چگونه می‌توان در جامعه نشاط ایجاد کرد؟ گفت: در شرایط کنونی جامعه، هیچ کاری برای ایجاد نشاط اجتماعی نمی‌توان کرد. دنبال نسخه شفابخش که نمی‌توانیم باشیم، شادی و نشاط اجتماعی یک پایه و اساس ثابت دارد و این پایه ثابت، شرایط پایدار و با دوام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. اگر قرار باشد مدام در حال تغییر باشد و افراد نتوانند برای فردای خود برنامه‌ریزی کنند یا امید به آینده پیدا کنند، لاجرم به لحاظ روانی و ذهنی به هم می‌ریزند.

ذهنیت ایرانی به زندگی در شرایط بی‌ثبات عادت کرده است

وی خاطرنشان کرد: قاعدتا هیچ نسخه شفابخشی وجود ندارد، مگر اینکه حکمرانی و نظام سیاسی کشور تدابیری بیاندیشد تا این وضعیت بی‌ثبات را به شرایطی پایدار و باثبات برساند. ذهنیت ایرانی به زندگی در شرایط بی‌ثبات و ناآرام عادت کرده است.

با وجود تنش‌های اقتصادی، نمی‌توان کار معجزه‌آسایی برای نشاط مردم انجام داد

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: انگار خو گرفته‌ایم که در یک شرایط بی‌ثبات زندگی کنیم و اساسا چرخه بحران و بی‌ثباتی و عدم آرامش و عدم نشاط، بخشی از زندگی جامعه ایرانی شده است. در شرایطی که وضعیت اقتصادی بد است و تنش‌های  اقتصادی در نرخ طلا و ارز تأثیر گذاشته، نمی‌توان کار معجزه‌آسایی انجام داد. نشاط و شادی در جامعه بستگی به شرایط پایدار دارد.

انگار خو گرفته‌ایم که در یک شرایط بی‌ثبات زندگی کنیم. اساسا چرخه بحران، بی‌ثباتی، عدم آرامش و عدم نشاط بخشی از زندگی جامعه ایرانی شده است.

افراد وقتی نمی‌توانند برای زندگی خود برنامه‌ریزی کنند، چگونه بانشاط باشند؟

وی تاکید کرد: باید به سیاستمداران و دولتمردان گفت اگر می‌خواهید مدام جامعه را در یک وضعیت بی‌ثباتی نگه دارید، انتظار نداشته باشید که نسخه معجزه‌آسا وجود داشته باشد. مگر اینکه تغییرات و تحولات اساسی در کشور رخ دهد. به این معنا که شرایط اقتصادی به حالت نرمال و باثباتی برسد تا افراد بتوانند برای زندگی خود برنامه‌ریزی کنند و دغدغه‌هایشان کمتر شود. در آن صورت می‌توان به نشاط فکر کرد.

نشاط ریشه در بنیان‌های اجتماعی و اقتصادی دارد

امیرپناهی اظهار کرد: یکی از تفاوت‌های نشاط با شادی این است که نشاط یک امر پایدار است و ریشه در بنیان‌های اجتماعی و اقتصادی دارد. فرد بانشاط، فردی است که کار می‌کند، سرزنده است، لذت می‌برد، سرحال و فعال است، امید به آینده و انگیزه دارد و اینها با شادی‌های زودگذر ناشی از یک سری اتفاقات مقطعی و روزمره فرق دارد. شادی با نشاط اجتماعی تفاوت دارد، در حالی که بسیاری این دو را یکی می‌دانند.

وی ادامه داد: فردی که دارای نشاط است، صبح از خواب بیدار می‌شود با شوق و انگیزه و امید روز خود را آغاز می‌کند در حرفه خود انسان فعالی است و به دیگران انگیزه می‌دهد. دست به خلق آفرینش امور جدید می‌زند. اما شادی یک امر زودگذر است مثل دیدن یک دوست، گوش دادن به موسیقی، یا شارژ موقتی حساب بانکی. این‌ها پس از اینکه اثرشان از بین رفت، دوباره حالت قبلی که غیرپایدار است، برمی‌گردد.

نظام سیاسی که با تدبیر و اندیشه عمل می‌کند و بحران‌ها را کنترل یا کاهش می‌دهد، این خود، سرزندگی می‌آورد.

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه نشاط یعنی داشتن سرزندگی در زندگی روزمره و امری پایدار است که با هیچ اتفاقی از بین نمی‌رود، گفت: البته  ممکن است مقطعی از بین برود، اما دوباره برمی‌گردد.نظام سیاسی که با تدبیر و اندیشه عمل می‌کند و بحران‌ها را کنترل یا کاهش می‌دهد. این خود، سرزندگی می‌آورد.

وی بیان داشت: اما شادی اینگونه نیست؛ ممکن است شما در یک لحظه، نیم ساعت یا یک ساعت شاد باشید، اما وقتی اثر آن پارامترهایی که شما را شاد کرده، به لحاظ لحظه‌ای و موقتی از بین برود، دوباره به حالت قبل از شادی بازمی‌گردید. بنابراین برای نشاط، که در دین ما نیز بسیار توصیه شده، نیازمند یک سری پایه‌های مهم هستیم؛ از جمله مسئله اشتغال، درآمد باثبات و پایدار و شرایط اقتصادی با ثبات که ما را متلاطم نکند.

نتوانسته‌ایم از ظرفیت دین اسلام برای ایجاد نشاط در جامعه بهره ببریم

این جامعه‌شناس در پاسخ به این سوال که چرا از ظرفیت دین اسلام برای ایجاد شادی در جامعه بهره نبرده‌ایم؟ گفت: مسئله این است که ما در این سال‌ها نتوانسته‌ایم از ظرفیت دین برای ایجاد نشاط در جامعه استفاده کنیم، این به ساختار حکمرانی در جامعه ایران برمی‌گردد. ساختار حکمرانی یعنی تصمیماتی که نظام سیاسی می‌گیرد، چه در حوزه مسائل فرهنگی، چه اقتصادی و چه سیاست خارجی برای جامعه نا اطمینانی و بی‌ثباتی ایجاد می‌کند. این بی‌ثباتی در زندگی ما رسوخ می‌کند و انباشت پیدا می‌کند و وضعیتی را ایجاد می‌کند که خلاصی از آن دشوار است.

رابطه درست و نظام‌مندی مبتنی بر مسئولیت‌ها و حقوق بین جامعه و دولت، نتوانسته‌ایم برقرار کنیم. گاهی دولت می‌گوید آنچه که من می‌گویم باید بشود و جامعه سرباز می‌زند و خروجی این تنش، عدم نشاط و زیستن مداوم در بحران است.

وی در ادامه عنوان داشت: بنابراین دلیل این وضعیت به عملکرد نهاد دولت برمی‌گردد که نتوانسته‌ است، کار ویژه‌ها و کارکردهای خاص خود را انجام دهند. در واقع رابطه درست و ارگانیک و نظام‌مندی مبتنی بر حقوق و تکالیف یا مبتنی بر مسئولیت‌ها و حقوق بین جامعه و دولت، نتوانسته‌ایم برقرار کنیم. گاهی دولت می‌گوید آنچه که من می‌گویم باید بشود و جامعه سرباز می‌زند و این رابطه بین دولت و جامعه دچار مشکل می‌شود. خروجی این تنش، عدم نشاط و عدم امید و زیستن مداوم در بحران است.

امیرپناهی خاطرنشان کرد: در دین اسلام به نشاط اشاره شده است؛ یعنی یک امر باثبات و پایدار. به این معنا که در دین اسلام، پتانسیلی برای ایجاد نشاط و شادی در جامعه وجود دارد، اما اینکه این ظرفیت چگونه به عمل منجر شود و شرایط واقعی را ایجاد کند، بستگی به این دارد که مواجهه ما با دین چگونه باشد و دولت یا حاکمیت سیاسی با این موضوع چه برخوردی داشته باشد؟

وی تصریح کرد: اگر مواجهه مبتنی بر حقوق شهروندی و پاسخگویی نظام سیاسی و دولت باشد، قاعدتاً می‌توان از این ظرفیت‌ها به نحو احسن استفاده کرد و هم جامعه‌ای با ثبات و نشاط ایجاد کرد و هم جامعه‌ای که دین برای آن مهم است و به عنوان یک امر اساسی در زندگی خود به آن پایبند است.

امیرپناهی با تاکید بر اینکه عمل به احکام دینی می‌تواند در زندگی نشاط و شادی ایجاد کند، گفت: در غیر این صورت، اگر ما به این اصول و قواعد پایبند نباشیم، مشخص است که جامعه دچار اضطراب و استرس و نگرانی خواهد شد و تمام تلاشش این خواهد بود که چگونه از موقعیت‌های موقتی و زودگذر برای بقای خود استفاده کند. زندگی برای بقا به یک اصل اساسی تبدیل می‌شود و دورنمای آینده به حاشیه می‌رود و افراد تلاش می‌کنند در همین زندگی روزمره خود را به فردا برسانند، چون نمی‌دانند فردا چه اتفاقی می‌افتد و مدام در این بحران زندگی می‌کنند.

توضیح درباره رابطه نشاط اجتماعی و توسعه

این استاد دانشگاه درباره رابطه نشاط اجتماعی و توسعه گفت: توسعه در جامعه به معنای ایجاد دستور کارهای مشترک بین جامعه و دولت است؛ یعنی ظرفیت‌های جمعی و اجتماعی که می‌تواند در نتیجه کنش مشترک و همگرایی بین دولت و جامعه استفاده شود. در حقیقت می‌توانیم بگوییم که این به معنای توسعه است. اگر جامعه با نشاط باشد، همگرایی و ایجاد ظرفیت مشترک برای کنش جمعی بین دولت و جامعه افزایش پیدا می‌کند. اما اگر جامعه غمگین و به یک معنا افسرده و پر از اضطراب و نگرانی نسبت به فردای خود باشد، افراد فقط به دنبال این هستند که گلیم خود را از آب بیرون بکشند و به فکر بقای خود هستند.

در شرایطی که افراد فقط به فکر خود هستند، هیچ ظرفیت جمعی و مشترکی برای توسعه که یک امر همگانی و ملی است، اتفاق نمی‌افتد.

در چه وضعیتی از روند توسعه و پیشرفت کشور دور می‌شویم؟

وی خاطرنشان کرد: در شرایطی که افراد فقط به فکر خود هستند، هیچ ظرفیت جمعی و مشترکی برای توسعه که یک امر همگانی و ملی است، اتفاق نمی‌افتد. بر همین اساس، امید به آینده و نشاط، به معنای روحیه سرزنده، می‌تواند کمک کند به تعریف این دستور کارهای مشترک بین دولت و جامعه و اجزای مختلف جامعه برای اینکه بتوان به توسعه دسترسی پیدا کرد. در غیر این صورت، افراد فقط تلاش می‌کنند که خود را از مهلکه نجات دهند و این به معنای دورتر شدن از روند توسعه و پیشرفت کشور است.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: توسعه زمانی اتفاق می‌افتد که افراد احساس غرور مشترک و منافع مشترک داشته باشند. شکل گیری این احساس، مقوم به وجود پارامترهایی است که منجر به کنش جمعی مشترک بین دولت و جامعه در اجزای مختلف آن می‌شود. نمی‌توان گفت که جامعه ما همیشه با نشاط بوده یا همیشه از نشاط فاصله گرفته است. در دوره‌هایی جامعه سرزنده‌ای داشتیم و در دوره‌هایی نیز مسائل و بحران‌هایی داشتیم که جامعه کمتر احساس نشاط کرده است. بنابراین نمی‌توان در مورد این موضوع به صورت کلی و یکسان صحبت کرد. ما در دوره‌های خاصی جامعه باثباتی داشته‌ایم و در دوره‌های دیگر با تلاطم‌هایی مواجه بوده‌ایم.

توسعه زمانی اتفاق می‌افتد که افراد احساس غرور مشترک و منافع مشترک داشته باشند.

نظام سیاسی باید بتواند در دل جامعه امید ایجاد کند

این جامعه‌شناس در خصوص برخی برنامه‌های شادی که در جامعه برگزار می‌شود، گفت: واقعیت این است که راه‌حل‌های موقتی درمان این مسئله نیست. راهکار این است که کشور و نظام سیاسی باید در میان جامعه امیدی ایجاد کنند. راه‌حل این است که شرایط در حوزه سیاست داخلی، اقتصاد داخلی و سیاست خارجی به گونه‌ای تنظیم شود که جامعه بتواند از این وضعیت فاصله بگیرد. هیچ راه‌حل معجزه‌آسا دیگری وجود ندارد. نظام سیاسی باید بتواند در دل جامعه امید ایجاد کند.

وی تاکید کرد: باید به این نتیجه برسیم که روندی آغاز شده و این روند در سال‌های آینده می‌تواند خیر همگانی ما را محقق کند و به نفع کلیت جامعه ایرانی باشد. اگر چنین تصویری وجود نداشته باشد و دولت و نظام سیاسی نتوانند این نشانه‌ها را به جامعه تزریق کنند، جامعه مدام در حالت نگرانی به سر خواهد برد و نمی‌تواند بانشاط باشد. راه‌حل این است که باید احساس کنیم تصمیماتی که در کشور در حوزه‌های مختلف گرفته می‌شود، در نهایت به وضعیت بهتری در یک سال، دو سال یا پنج سال آینده منجر خواهد شد. نه اینکه بگوییم نمی‌شود کاری کرد، پس در این شرایط دیگر نمی‌توان نشاط ایجاد کرد.

برگزاری برنامه‌های شاد در سطح جامعه؛ راه‌حلی موقتی

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی اظهار داشت: همیشه این برنامه‌های شادی‌آور بوده و شهرداری هم انجام می‌دهد و گروه‌های مختلف مردمی نیز در این زمینه فعالیت می‌کنند، اگرچه این برنامه‌ها راه‌حل موقتی است، اما اینکه جامعه با وجود وضعیت اقتصادی بغرنج، هنوز سر پا است، بخاطر برگزاری این شادی‌هاست و همین‌ها جامعه را نگه داشته است. برای مثال افراد به مسجد می‌روند، با همدیگر صحبت می‌کنند و عبادتی می‌کنند که حال‌شان خوب می‌شود. دور هم جمع می‌شوند، داستان تعریف می‌کنند و خاطره می‌گویند، حال‌شان بهتر می‌شود.

وی ادامه داد: شهرداری نیز برنامه‌های نشاط‌آور به مناسبت‌های مختلف، مانند نوروز، عید فطر و عید غدیر برگزار می‌کند که این‌ها باعث می‌شود حال مردم کمی بهتر شود. صحبت من بنیادی‌تر از این است. می‌خواهم بگویم که ما در طول این سال‌ها همه این‌ها را داشتیم و اتفاقاً اینکه یک جامعه در وضعیت بحران‌های سهمگین اقتصادی فرو نمی‌پاشد، به همین دلیل است که این جامعه خودش خود را نگه می‌دارد. حرف من چیز دیگری است. اگر می‌خواهیم جامعه فراتر از این به یک وضعیت باثباتی به لحاظ روانی و ذهنی برسد، این مواردی که از آن‌ها نام بردم، در حقیقت امور اولیه است، اما کافی نیست.

یک پدر خانواده باید احساس کند که می‌تواند خانواده را به لحاظ اقتصادی تأمین کند. اگر به این شرایط ذهنی نرسد، نمی‌تواند فرد بانشاطی باشد.

 امیر پناهی در ادامه بیان داشت: دولت باید کارهایی در حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ انجام دهد. برای مثال در حوزه فرهنگ، مردم باید احساس کنند که در خیابان مورد توهین و تحقیر قرار نمی‌گیرند و در محل کار نیز این احساس را داشته باشند. اگر این‌گونه نباشد، نگرانی همیشه وجود خواهد داشت.

دولت باید درباره بهبود وضعیت سیاسی و اقتصادی به مردم اطمینان بدهد

وی افزود: یک پدر خانواده باید احساس کند که می‌تواند خانواده را به لحاظ اقتصادی تأمین کند. اگر به این شرایط ذهنی نرسد، نمی‌تواند فرد بانشاطی باشد. هرچند برنامه‌های شادی‌آور وجود داشته باشد، این‌ها حکم قرص مسکن را دارند. در آن لحظه که در جشن هستید، خوشحال هستید، اما ممکن است پس از آن دوباره درگیر حال و هوای روحی قبلی شوید. زمانی می‌توانیم از این وضعیت فاصله بگیریم که دولت بتواند به جامعه نشانه‌های اطمینان بخشی دهد که وضعیت سیاسی و اقتصادی بهتر خواهد شد و شرایط فرهنگی نیز بهبود خواهد یافت.

این استاد دانشگاه با اشاره به تاثیر منفی برخوردهای قهری با جشن‌ها و آیین‌های شاد گفت: هراندازه دولت در مسئله فرهنگ و زندگی روزمره دخالت کند، آن را تبدیل به یک مسئله پیچیده می‌کند. این امور باید به خود مردم واگذار شود. اگر مسائلی باشد، خود مردم برطرف خواهند کرد. اگر اتفاقاتی بیفتد که با نرم‌های جامعه در تضاد باشد، خود نظام زندگی اجتماعی که مبتنی بر انتخاب مردم است، این‌ها را درست خواهد کرد.

مقاومت‌ نظام اجتماعی در برابر ورود امنیتی و سیاسی دولت به حوزه فرهنگ

وی خاطرنشان کرد: جایی که با رویکردهای پلیسی یا امنیتی وارد فرهنگ شویم، قاعدتاً این آسیب‌ها را ایجاد می‌کند. بخشی از این آسیب‌ها ممکن است ناشی از مقاومت‌های نظام اجتماعی در برابر ورود امنیتی و سیاسی دولت به حوزه فرهنگ باشد. اما زمانی که دولت حضور پیدا نمی‌کند، چه در قالب پلیس یا هر شکل دیگری و این را به خود جامعه واگذار می‌کند، خود جامعه اتفاقا سویه‌های ناهنجار و غیرنرمال را از بین می‌برد و خود نظارت می‌کند.

خودِ مردم، پاسداران اصلی هنجارهای فرهنگی و ارزش‌ها هستند

امیرپناهی  در پایان گفت: در حقیقت، زایایی و پویایی در حوزه فرهنگ ایجاد می‌کند و حفظ و تغییر شکل فرهنگ تابعی از رفتار خود مردم می‌شود. خود مردم به پاسداران اصلی هنجارهای فرهنگی و ارزش‌هایی که به آن‌ها پایبندند، تبدیل می‌شوند و طبق آن زندگی خود را سامان می‌دهند. بنابراین، هر جایی که دولت ورود می‌کند، چالش ایجاد می‌شود زیرا سهمی برای جامعه در این زمینه گرفته نمی‌شود. بنابراین در حوزه سیاست فرهنگی باید به سمتی حرکت کرد که نقش جامعه و گروه‌های مختلف اجتماعی پررنگ‌تر شود تا خود جامعه بتواند افراد را ترغیب کند به التزام به ارزش‌های فرهنگی و نظام هنجاری که به هر حال سالیان سال در این کشور وجود داشته است.

کد مطلب: 235904
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *