عصر ایران: بخشهایی از سخنان عسگراولادی به این شرح است:
-بنده تلقی شما را ندارم که «عناصر تندرو» به اظهارات بنده هجمه داشتند. آنها نقد مشفقانهای به عرایض بنده داشتند. ما همواره باید پذیرای نقد دیگران باشیم و خود را مبرا از خطا ندانیم.
-آقای احمدینژاد طی دورهای که مورد اقبال رای مردم قرار گرفت انصافا خدمات بزرگی به کشور کردند و رکوردی از پیشرفت به جا گذاشتند که در دولتهای پیشین بیسابقه است. ایشان با هدایتهای رهبری گفتمان پیشرفت، خدمت و عدالت را پیش بردند و در کاستن فاصلههای طبقاتی به جانب برنامهریزی و اقدام و دستاورد شایسته توفیق یافت. نقد کلی که میتوان به کارنامه ایشان وارد دانست و همانند دولتهای گذشته مطرح کرد این است که گاهی در اجرای سیاستهای کلی نظام که از سوی رهبری اعلام میشود قصورهایی دارد. این هم جزو طبیعت کار اجرایی است و میتوان با دقت ویژه با آن مبارزه کرد؛ البته مشکلات معیشتی مردم نیز قابل اغماض نیست و دولت و مجلس در تلاشند حسب رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اقدامات حمایتی لازم را به عمل آورند.
-فکر نمیکنم کسی معتقد باشد که نباید به اصلاحطلبان امکان فرصت و حضور در انتخابات داد. حضور هر ضلع از اضلاع رقابت در انتخابات برای کشور یک فرصت است نه تهدید. ما یک نظام مستقل و آزاد هستیم. باید فرصت حضور همه را در چارچوب موازین قانونی در انتخابات فراهم کنیم.
- رهبر عزیز ما یک انقلاب در ابعاد جهانی را اکنون مدیریت میکنند. روند واگرایی نخبگان یک راهبرد آمریکایی است و باید آن را سد کرد. ما باید فضایی درست کنیم که اگر فکر میکنیم کسی اشتباه کرده است متوجه اشتباه خود بشود. اگر دوستانمان را در محیط لجاجت و یکدندگی رها کنیم ممکن است فردا همین بلابر سر دوستان دیگرمان بیاید. خوشحال نمیشویم که رقیب ما زمین بخورد؛ باید مثل یک پهلوان دست او را گرفت. اخلاق و منش پهلوانی حکم میکند در رفتارهای سیاسی خود سنجیده و با دقت عمل کنیم.
- هیچ کس نه میتواند نه معقول است کسی را از صحنه سیاست کشور حذف کند. اگر کسی حذف میشود معنایش این است که قواعد بازی را رعایت نمیکند و خود به خود، خود را از عرصه فعالیتهای سیاسی حذف میکند. فرد سیاستزده مثل گیاه آفتزده است، باید آفتزدایی کنیم تا حذف و پوسیدگی پیش نیاید.
- نقد به یکدیگر نباید خدای ناکرده به جایی منجر شود که نهایتا به کدورت و دشمنی و سپس به انتقامجویی برسیم. ما انسان هستیم، مسلمان هستیم، آموزههای قرآن و پیامبر و اولیای خدا به ما نشان میدهد قدری مشفقانه و منصفانه با هم برخورد کنیم. بنده میخواهم به اهل سیاست بگویم که فضا را نباید آن قدر غلیظ کرد که گفتوگو را با هم خاتمهیافته فرض کنیم. وقتی دوستان گفتوگو را با هم قطع میکنند، دشمن ممکن است گفتوگو را از همین نقطه با آنها آغاز کند. این برای وفاق و امنیت ملی کشور مضر است. ما در سیاست مفاهیمی چون رقابت سالم، آشتی، صلح و دوستی هم داریم. میتوانیم با نگاه به آینده از این مفاهیم در سیاستورزی بهره ببریم.
- آرایش سیاسی کشور را معقول میدانم. رجال سیاسی و مذهبی کشور هرکدام یک تفکر سیاسی را نمایندگی میکنند. باید دید در انتخابات آینده مردم نگاهشان به کدام رجال سیاسی و مذهبی است.
-نسل اول و دوم انقلاب به زودی از عرصه سیاسی کشور کنار میروند و جا را برای نسل سوم و چهارم باز میکنند. نسل جدید باید انقلاب را سالم تحویل بگیرد تا بتواند با همین سلامت فعالیت و رقابت کند و به نسل بعد تحویل دهد. فکر میکنم این تحویل و تحول با هوشمندی در حال صورت گرفتن است. با مدد خداوند سهم نحلههای جدید در عرصه سیاست ایران در این هنگامه تعیینکننده است.
- بنده هیچ وقت باب گفتوگو را در هیچ مقطعی بسته نمیدانم. گفتوگوها اگر ناظر به اندیشههای دو طرف باشد، سودمند و آموزنده است. البته گفتوگو اگر بخواهد به صورت بیانیههای جهتدار و اعلام مواضع درآید، ادامه پیدا نمیکند. بنده هم اکنون در دو سطح با دوستان اصلاحطلب گفتوگوها را آغاز کردهام. یک سطح نامهنگاریهایی است که افشای آن را به عهده کسانی گذاشتهام که نامه را دریافت کردهاند. یک سطح هم گفتوگوهای آشکار است. نمونه آن دو نامهایست که هفت نفر از دوستان اصلاحطلب به بنده نوشتهاند. بنده هم پاسخ دادم. بنابراین منتظر پاسخ نامه سوم آنها هستم، اگر عمری بود به گفتوگو ادامه میدهم.
- یک شعار خوب و کلیدی رییس دولت اصلاحات جناب آقای خاتمی داشتند که جذاب بود و آن اینکه ما میخواهیم معاندین نظام را مخالف، مخالفین نظام را منتقد و منتقدین نظام را موافق کنیم. این یک آرمان جدی و اساسی با هدف خوب و حتی دست یافتنی بود اما در عمل دیدیم نه تنها تحقق نیافت بلکه در ۱۸تیر ۷۸ و در قضیه تحصن مجلس ششم و داستان خروج از حاکمیت و خروج بر حاکمیت و برخی از کسانی که قرار بود بروند معاندین انقلاب را بیاورند، موافق انقلاب کنند، عملا در کنار همان معاندین و مخالفین انقلاب قرار گرفتند!! این خیلی باعث تاسف بوده و هست؛ البته باید انصاف داشت و گفت آقای خاتمی در دوران اصلاحات با تندروهای سکولارها که بر طبل خروج از حاکمیت میکوبیدند همراهی نکردند اما در اثر غفلت سال ۸۸ این کار صورت گرفت و اکنون در جایگاهی ایستادهاند که خودشان قرار بود نایستند.
- آینده سیاسی کشور را بسیار روشن، شفاف و امیدوارکننده میبینم. ما یک کشور نیرومند، غنی و با رهبری مقتدر هستیم. مردمی داریم هوشیار و با بصیرت، نسلی داریم سرزنده و آگاه به زمان و رسالت تاریخی که بر دوش دارد، بنده هیچ نگرانی از آینده ندارم. وقتی در ذهنم تاریخ ایران را مرور میکنم به ویژه از خرداد ۴۲ به این طرف، انقلاب همیشه یک حرکت رو به رشد و رو به جلو داشته است. ایران در هیچ عصری به ویژه در ۱۰۰ سال اخیر به اندازه امروز نیرومند و مقتدر نبوده است. دشمنان ایران هر روز ضعیفتر و درماندهتر میشوند. ما به لطف خدا در حمایت از انقلاب اسلامی امیدوار هستیم و بارها آن را تجربه کردهایم.