ساده انگارانه است اگر انتخابات ریاست جمهوری، تنها تقابل چند شخص و چند کاراکتر قابل مشاهده در نظر گرفته شود. جریان های فکری، افراد اثرگذار و اتفاقاتی که شرایط و جو عمومی را به سمت یک کاندیدا متتمایل می کند، عواملی بسیار مهم و قابل بررسی در تمام انتخابات های سیاسی است. به همین مبنا، برندگان و بازندگان انتخابات ها نیز قابلیت تشریح و شمارش پیدا می کنند.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری، اصلی ترین محور پیام رئیس جمهوری، صلح، آشتی ملی و همدلی همگانی بود. با این حال ذات انتخابات برندگان و بازندگانی خاص خود را به دنبال می آورد که احصا و شمارش آن ها منافاتی با همدلی ندارد. دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، برندگانی شاخص و بازندگانی آشکار داشت.
نامه عملشان را با دست راست گرفتند
مردم: بدون شک و به دور از کلیشه های صدا و سیمایی، مردم بزرگ ترین برنده انتخابات ریاست جمهوری بودند. این برد نه تنها به دلیل امر بدیهی داشتن رأی بیشتر، که به خاطر تبلور بلوغ سیاسی و رشد آگاهی مردم حاصل شد. پس زدن وعده های عوام فریبانه، دوری از هیجانات اعتقادی و کلی گویی های بی پشتوانه، تغییر بزرگ قاطبه مردم در مواجهه با انتخابات بود. از طرفی رفتار مردم نشان می دهد که به طور کلی، مردم دوران هیجان سیاسی و زنده باد و مرده بادهای بی دلیل را کنار گذاشته اند. از اولین ساعات مشخص شدن نتیجه نهایی انتخابات، بحث همراهی با دولت و البته کمک برای احقاق حقوق و مطالبات اجتماعی در میان مردم داغ شد. حالا مردم بهتر از همیشه می دانند که نقد دولت و پیگیری خواسته ها، منافاتی با اجماع نظر و رأی دادن ندارد. مردم رفتار اصلاح طلبانه و پیشرفت گام به گام را درک کرده اند و این پیروزی بزرگ مردم است.
اسحاق جهانگیری: کاتالیزور انتخابات دوازدهم، بدون شک اسحاق جهانگیری بود. او که از ابتدا قرار بود همراه حسن روحانی و سخنگوی عملکرد تدبیر و امید باشد، جز ساخت دو مستنندی که آن هم در همین راستا بود هیچ هزینه ای برای انتخابات نکرد. او با خو ش اخلاقی و به قول خودش صدای به حاشیه کشانده شده اصلاحات و اصلاح طلبی بود. جهانگیری، با پرهیز از هرگونه اتهام زنی و بی اخلاقی، از تمام پستی و بلندی های انتخاباتی سربلند بیرون آمد و برای هر مساله ای جوابی مستند و مستدل در اختیار داشت. جهانگیری راه خود را برای دوران پس از روحانی به خوبی آماده سازی کرد.
مصطفی هاشمی طبا: بدون شک مرد اخلاق انتخابات سال 96 مصطفی هاشمی طبا بود. او که خود بهتر از همه می دانست بختی برای کسب کرسی ریاست جمهوری ندارد، به پشتوانه روح اصلاح طلبی و داشتن اندیشه های مدیریتی قدم در انتخابات گذاشت و به همین مبنا نیز از انصراف به نفع روحانی استقبال نکرد. با این حال، رفتار سیاسی او معنای واقعی اخلاق مداری بود. هاشمی طبا بی آن که کمر به نقد دولت بسته باشد، در طول مناظرات آن جا که نقدی به عملکرد دولت داشت بیان می کرد و زمانی که می دانست عملکرد دولت یازدهم در حوزه ای بهترین شیوه ممکن بوده است، ابایی از بیان آن نداشت. هاشمی طبا آشکارا در مصاحبه ای عنوان کرد صلاح مملکت را در ادامه راه تدبیر و امید و مدیریت حسن روحانی می داند. او تصویری از سیاستمداری با اخلاق و میهن دوستی خیرخواه را از خود ثبت کرد و استفاده از او و مشاوره هایش می تواند به اعتلای کشور کمک شایانی کند.
سید محمد خاتمی: حسن روحانی در نخستین پیام پس از انتخابات خود در صدا و سیمای جمهوری اسلامی آشکارا از سید محمد خاتمی تشکر کرد. اثرگذاری رئیس دولت اصلاحات بر معادلات سیاسی ایران به هیچ وجه قابل انکار نیست و وی علی رغم محدودیت هایی که با آن رو به روست، با انتشار پیام هایی همواره سعی در نزدیک کردن مردم و چهره های سیاسی از یک سو، و به روز نگه داشتن روح اصلاح طلبی از سوی دیگر دارد. حمایت محمد خاتمی از حسن روحانی، اشاعه اصلاح طلبی به معنای عام و خاص آن در بستر سیاسی و اجتماعی ایران بود. ویدئوی منتشر شده از او در حمایت از روحانی، بیش از چند میلیون بار در شبکه های اجتماعی دیده شد.
اصلاح طلبی: اصلاح طلبی نه به یک جناح سیاسی، بلکه به معنای پیشرفت جامعه و حل مشکلات در هر زمانی، مفهوم همیشه برنده هر انتخابات و هر کشوری است. ذات اصلاح طلبی ایجاب می کند که با در نظر گرفتن اصول و آرمان های اولیه، تاکتیک ها و راه حل های مناسب در زمانی مورد اتخاذ قرار گیرد. بدون شک اقبال مردم به تفکر اصلاح طلبی و حرکت گام به گام، اندیشه اصلاح طلبی را اندیشه پیروز هر انتخاباتی خواهد کرد.
حسن روحانی: به پشتوانه مردم و اندیشه اصلاح طلبی، حسن روحانی در سال 92 ریاست دولت یازدهم را بر عهده گرفت. در اردیبهشت 96 کارنامه ای چهارساله در دست داشت که علی رغم فقدان مدیریت رسانه ای صحیح، تأثیرات عملکردش بر مردم پوشیده نمانده بود. حسن روحانی از مردم مجوز گرفت تا چهار سال دیگر با اتکا بر تدبیر و تکیه بر امید امور کشور را به سمت تعالی پیش ببرد.
آن ها که باید به کارنامه خود رجوع کنند
ابراهیم رئیسی: تولیت آستان قدس مسیر ناصوابی را برای ورود به جریان انتخابات در پیش گرفت. سراسیمگی، عدم اشراف کافی به امور و سرگردانی در مقابل بی تدبیری های جمنا، ابراهیم رئیسی را یک کاندیدای از پیش بازنده تعریف کرده بود. با این حال حلقه مشاوران تولیت آستان قدس موجب شدند تا او شاید برای همیشه یک مهره غیر قابل اعتنا در مناسبات سیاسی به شمار بیاید. تصمیمات غلط او در اتخاذ وعده ها و حتی نقدهای پوپولیستی، عدم صداقت در مورد فعالیت های آستان قدس و هزینه کردن از نام مبارک امام رضا علیه السلام، بی اطلاعی از روند امور در قوه مجریه و دست یازیدن به هر امری به هوای کسب رأی مانند اقبال به خواننده زیرزمینی، این شائبه را به وجود آورد که آیا ابراهیم رئیسی حتی برای تولیت آستان قدس گزینه مناسبی است؟
محمدباقر قالیباف: شهردار دوازده ساله تهران، آمیزه ای از تخاصم، بی اخلاقی و سخنان خلاف واقع بود. قالیباف در گرداب خود ساخته اش آن قدر به دور خود پیچید و امور ناصحیح را عنوان کرد که دست آخر مجبور به فرار از انتخابات شد. حالا که قالیباف چهره حقیقی خود را نشان داد، شاید فرصت خوبی باشد که با همت نمایندگان مردم، راه لابی گری های دوباره او در ملغی کردن تحقیق و تفحص مجلس از شهرداری برای همیشه بسته شود و کارنامه پر شائبه دوازده سال مدیریت او بر شهرداری تهران مورد حسابرسی دقیق قرار گیرد.
جمنا: تلاش نافرجام اصولگرایان برای جمع کردن جامعه متفرق و متشتت اصولگرایی تحت عنوان «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» موسوم به جمنا، از همان روزهای اول فعالیت برای انتتخابات ریاست جمهوری محکوم به شکت بود. شاید بشود مهم ترین خروجی جمنا را، آشکار ساختن منفعت طلبی های شخصی و خودرأیی چهره های اصولگرا و از همه مهم تر در اختیار نداشتن مهره سیاسی قابل اتکا دانست. جمنا که البته هرگز مورد حمایت تمام اصولگرایان نیز قرار نگرفت، در نهایت به پنج نام رسید که برخی از آن ها رد صلاحیت شدند و باقی ادعای استقلال سیاسی داشتند.
اندیشه اصولگرایی: بی شک بزرگترین بازنده انتخابات ریاست جمهوری اندیشه ای بود که صدای مردم را نشنید. اصولگرایی، هر روز که می گذرد بیشتر از قبل چهره ای پر دافعه، کلی گو، متفرق و تخاصمی از خود نشان می دهد. اندیشه اصولگرایی برای باقی ماندن در تصمیم گیری های مهم کشور، نیاز به یک بازتعریف اساسی دارد و اصولگرایان که حالا کرسی های استراتژیک خد را یکی پس از دیگری از دست می دهند، به جای در پیش گرفتن صرف رویکردی نقادانه و بعضا تخاصمی، بهتر است با صدای همدلی و اصلاح طلبی قاطبه مردم همراه شوند.
محمد مَهدی حسین نیا