این بازیگر سینما در این متن نثرگونه که در اختیار بخش سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گذاشته، آورده است:« یک نفر ما را از خودمان نجات دهد. گویا در یک بعدازظهر جمعه میانه مرداد ماه حدود ساعت ۳، یک سفینه فضایی جایی حوالی مرکز کویر مرکزی ایران فرود میآید و مقداری شبه آدم از آن پیاده میشوند. قدمزنان طبق قراری از پیش تعیین شده، هر کدام راه شهری را در پیش میگیرند و در آنجا تکثیر میشوند و از آنچه شنیدهام، ما نوادگان ابتر و ناسورِ این جانوران فضایی هستیم لابد!»
او در ادامهی مخالفخوانی خود آورده است: « ایران سرزمین ما نیست! جانمان گره خورده این خاک نیست! حقی از منابع و هوای اینجا نداریم گویا! پدران و مادرمان از پشت و سلسله این وطن نیستند! جنگها و خونها و شکستها و برتریها مال پیشینیان ما نیست! علم و دانش و هنر را گذشتگان ما به اقصا دور نفرستادند! جا نمازِ ترمه مادربزرگ و بوی یاس، خاطره ما نیست اصلا! این پدران ما نبودند که با تعزیه و نقالی، موسیقی و نمایش و عشق را، همزمان حفظ کردند و با چنگ و دندان هنر را با این سرزمین متصل نگاه داشتند و صادر کردند! ما مردمیم، دشمن مردم شاید، از آنچه شنیدهام. چراکه دستگاه محترم لانترماژیک (مجیک) را واسطه حیل کردهایم و بر شاخ، بن میبریم!! »
بازیگر نقش «سیمین» در فیلم «من مادر هستم» ساختهی فریدون جیرانی که هماکنون در سینماها اکران شده و حواشی خاصی در پی داشته است، همچنین در ادامه متن خود برای ایسنا آورده است: « از قضا «من مادر هستم» محصول همین نگاه مخرب - فضایی است. در کرهای که ما از آن آمدهایم، خوبی در کنار بدی است که معنا پیدا میکند. ما فکر میکنیم که خوب بودن یک وظیفه است و این شناعت و زشتی است که باید نمایش داده شود؛ تا تاثیر ناراحت کنندهاش، جامعه را به تحرک علیه بدی وادارد. ما فکر میکنیم که در «من مادر هستم» همه در نظم دایرهوار هستی، به سزای اعمال بد خود میرسند. از این روست که آنکه میکشد و آنکه کشته میشود یکسان گناهکارند و وقتی تو با درد و انزجار و اندوه، سالن سینما را ترک میکنی، دوباره به همه کردههای خود میاندیشی، اما شاید ما این جا زندگی نمیکنیم... ما اینجا زندگی نمیکنیم؟! ما نگران فرهنگ در حال فروپاشی این قوم باستانی نیستیم! ما نیستیم مگر جاندارانی عجیب که از جایی بس دور آمدهایم به شر! یک نفر ما را از خودمان نجات دهد!!»