شاید نام «رسول احمدزاده» دادرس شعبه چهارم دادگاه عمومی بخش چهارباغ در استان البرز برای خیلی از شما آشنا باشد، احمدزاده یکی از قضاتی است که در طول مدت حضورش در بخش چهارباغ به شدت با فساد برخورد کرده است، رسیدگی به فساد مالی در مدیریت شهری چهارباغ یکی از مهمترین مصادیق شدت عمل این قاضی در برابر فساد است که طی آن شهردار سابق چهارباغ، چهار عضو شورای شهر، رئیس پلیس ساختمان شهرداری چهارباغ، مدیر حقوقی سابق شهرداری و همچنین مدیر مالی سابق شهرداری بازداشت شدند.
موارد زیادی از بازگشت اموال بیتالمال، تخریب ساخت و سازهای غیرمجاز، برخورد با فساد اداری و ... در کارنامه احمدزاده به چشم میخورد، این قاضی در عین حالی که با فساد و مصادیق آن به شدت و بدون اغماض برخورد کرده اما گاهاً آرای جالبی هم صادر کرده که مردم را بیشتر به تغییر رویکرد دستگاه قضایی در صدور رأی جایگزین و توجه به شرایط زمانی و درک موقعیت متهم امیدوار کرده است.
به گزارش ایسنا، یکی از این آرای جالب و قابل توجه که اخیراً از سوی احمدزاده صادر شده است به ناآرامیهای اخیر پس از افزایش قیمت بنزین مربوط میشود، در این پرونده دو برادر که راننده ماشین سنگین بودند، به اتهام «اخلال در نظم و آرامش عمومی از طریق راهبندی در جاده قزلحصار در روز 25 آبان» بازداشت و به دستگاه قضایی معرفی شده بودند.
در نهایت این قاضی در رأی خود با اشاره به اظهارات دو متهم مبنی بر اینکه آنها در حال عبور از جاده، پشت خودروهای معترضین متوقف شده بودند و ناخواسته در ترافیک ماندهاند، عنوان میکند که «اخلال در نظم، آسایش و آرامش عمومی نتیجه بی تدبیری و اجرای طرح غیرکارشناسی» است.
احمدزاده در حکم خود که بسیار هم مورد توجه قرار گرفته است به اصل 27 قانون اساسی کشور استناد و اعلام میکند که «اعتراض غیرمسلحانه به حکمرانی نامطلوب، از مولفههای اساسی حدود آزادیهای مصرح در اصل 27 قانون اساسی کشورمان بوده و بدیهی است که اخلالی به مبانی اسلام نداشته است.»
این قاضی در ادامه حکم آورده که «رفتار متهمان با توجه به احوال و اوضاع آن روزها متعارف ارزیابی میشود» و از آن به عنوان «روشی خشونت پرهیز برای اعتراض» به یک سیاست یاد کرده و برای این دو برادر رأی برائت صادر میکند.
صدور این رأی از سوی رسول احمدزاده، دادرس شعبه چهارم دادگاه عمومی بخش چهارباغ با واکنشهای بسیار گستردهای همراه شد که برآیند آن بر تمجید از این رأی حکایت داشت، اینکه یک قاضی که به شدت عمل و برخورد قاطع با فساد شهره است در قبال چنین وقایعی نگاهی رئوفانه و منطقی در پیش گرفته و البته با استناد به قانون اساسی شرایط وقوع یک اتفاق را در نظر بگیرد جای امیدواری زیادی دارد و حتی میتوان آن کلمه معروف «مچکریم» را برای آیتالله رئیسی هم به کار برد که چنین قضاتی در دستگاه تحت هدایت او مشغول به فعالیت هستند.
البته در این میان تفاسیر و اظهار نظرهای غیرمنصفانهای هم درباره این رأی به چشم میخورد که زیاد منطبق بر انصاف نبود که پیش از پرداختن به آن به گفت و گوی ایسنا با یکی از همان رانندههایی که برایش رأی برائت صادر شده میپردازیم.
نه پرونده قضایی دارم و نه اهل این حرفها هستم
آقای «م.ف» در گفت و گو با ایسنا به شرح روز اتفاق اشاره میکند و میگوید: آن روز به همراه برادرم با دو ماشین سنگین برای جابجایی بار به قزوین رفته بودیم، در برگشت هم از نمایشگاه بینالمللی قزوین برای کرج بار تحویل گرفتیم، همه اینها در بارنامههای ما مشخص است.
وی ادامه میدهد: در راه بازگشت متوجه شدیم که اتوبان کرج-قزوین بسته شده و بنا به درخواست صاحب بار قرار شد بار را در سولهای در کردان خالی کنیم که همین کار را هم کردیم و چون منزلمان در شهریار است برای رسیدن به شهریار تصمیم گرفتیم از سمت چهارباغ به مهرشهر رفته و از طریق جاده فرودگاه پیام به شهریار برویم.
این راننده خاطرنشان میکند: پس از عبور از منطقه زندان قزلحصار، دیدیم که جاده توسط خودروها بسته شده است، ما در ترافیک منتظر ماندیم که راه باز شود اما این اتفاق رخ نداد، از آنجایی که تریلی ما حدود 4 تا 5 متر از تریلیهای معمولی بزرگتر است نه راهی برای دور زدن داشتیم و نه میتوانستیم به عقب بازگردیم.
وی ادامه میدهد: حدود 2.5 تا 3 ساعت منتظر بودیم تا با خلوت شدن جاده توانستیم دور بزنیم، پس از آن چند متر از مسیر را خلاف طی کردیم و از راه مهرشهر خارج شدیم، حتی در زمان دور زدن لاستیک ماشین برادرم ترکید و ماشین من هم آسیب دید.
وی میگوید پدرش در شهریار خیر مدرسهساز است و نه پرونده قضایی دارد و نه اهل این حرفهاست و ناخواسته هم در این ماجرا قرار گرفته است.
این راننده ماشین سنگین میگوید: از قاضی این پرونده تشکر میکنم که با حسن نظر به موضوع نگاه کرد چون اگر غیر از این بود الان مشغول کار و خدمترسانی به جامعه نبودم.
حال سوال اینجاست، آیا کسانی که تفسیری منفی بر این رأی خوب دارند به این مسائل هم توجه میکنند؟ آیا صدور حکم زندان برای دو نفر که در چنین شرایطی قرار گرفتهاند آنها را راضی میکرد؟ بی توجهی به شرایط در صدور این رأی در نهایت چه تبعاتی به دنبال داشت؟ آیا غیر از این بود که همین دو نفری که در زمان گفت و گو با ما مشغول کار و تلاش بودند به جای حضور در عرصه مهم حمل و نقل در زندان به سر میبردند؟ آن هم دو فردی که هیچگاه پرونده قضایی هم نداشتهاند.