اقتصاد ایران چه وضعیتی دارد؟ آیا توان مقابله با مخاطرات جدیدی که در آستانه ورود به آن است را دارد؟
اقتصاد ایران خود را برای ورود به دوره جدیدی آماده میکند. در این دوره جدید آمریکا احتمالاً از برجام خارج میشود و به تبع ریسکهای سیاسی و اقتصادی نیز افزایش خواهد یافت. اما آیا اقتصاد ایران مهیای ورود به دوران جدید است؟
به گزارش
مردم سالاری آنلاین، از هماکنون نشانههای التهاب در برخی از بازارهای ایران مشهود است. قیمت سکه امروز باز هم افزایش بیشتری را تجربه کرده و به دو میلیون و 161 هزار تومانی رسیده است. قیمت طلای گرمی نیز کانال 200 هزار تومانی را پشت سر گذاشته است. این التهابات نشانه این است که اقتصاد ایران در آستانه ورود به دوران جدیدی است که خصلت اساسی این دوران بالا رفتن
ریسکهای اقتصادی و سیاسی است.
آیا اقتصاد ایران تاب تحمل ریسکهای بزرگی را که مشهودترین آنها
احتمال خروج آمریکا از برجام و افزایش فشارهای دولت ترامپ است را دارد؟
شاخصهای کلان اقتصاد ایران
تازهترین گزارش صندوق بینالمللی پول که تحت عنوان «چشمانداز اقتصادی خاور میانه» منتشر شده است، نمای خوبی از اقتصاد ایران ارائه میدهد. متوسط رشد اقتصادی ایران در فاصله بین سالهای 2000 تا 2014، 3.5 درصد بوده است. این در حالی است که رشد اقتصادی ایران در سال گذشته میلادی (یعنی سال 2017) بالاتر از این میزان متوسط، و 4.3 درصد بوده است. صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرده که رشد اقتصادی ایران در سال جاری میلادی و همچنین سال 2019، 4 درصد باشد.
صندوق بینالمللی پول رشد بالایی را برای
کشورهای صادرکننده نفت خاور میانه پیشبینی نکرده است: این کشورها به طور متوسط در سال 2018 رشد اقتصادی 2.8 درصدی را تجربه خواهند کرد و بنابراین، رشد اقتصادی ایران بالاتر از رشد اقتصادی متوسطِ کشورهای صادرکننده نفت خاور میانه است.
نماگر دیگری که بسیار مهم تلقی میشود،
تراز تجاری کشور است. تراز تجاری اختلاف صادرات و واردات یک کشور (ارزش کل صادرات منهای ارزش کل واردات) را نشان میدهد.
تراز تجاری ایران در سال 2017، مثبتِ 18.4 میلیارد دلار بوده است. تراز تجاری ایران در فاصله بین سالهای 2000 تا 2014 به طور میانگین، 17.8 میلیارد دلار بوده؛ صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرده که تراز تجاری ایران در سال جاری میلادی به 29.2 میلیارد دلار برسد.
بنابراین، از حیث شاخص تراز تجاری نیز اقتصاد ایران وضعیت نسبتاً مناسبی را تجربه میکند. برای مقایسه کافی است به
تراز تجاری عربستان که به میمنت صادرات بسیار زیاد نفت عمدتاً عدد بسیار بالایی بوده، نگاه کنیم: تراز تجرای عربستان در فاصله بین سالهای 2000 تا 2014 به طور متوسط سالانه 76.7 میلیارد دلار بوده اما در سال گذشته این تراز کمتر از ایران و 18.2 میلیارد دلار بوده است.
شاخص مهم دیگری که ارزش بررسی دارد،
ذخایر ارزی کشور است.
ذخایر ارزی ایران در سال 2017، 95.1 میلیارد دلار بوده است. متوسط ذخایر ارزی ایران در فاصله بین سالهای 2000 تا 2014، 63.8 میلیارد دلار بوده و صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرده که ذخایر ارزی ایران در سال 2018 به 108.4 میلیارد دلار و در سال 2019 به 127 میلیارد دلار برسد.
در واقع علیرغم
کاهش قیمت نفت ایران توانسته ذخایر ارزی خود را بالاتر از میانگین طولانیمدت آن نگه دارد. این ذخایر پشتوانهای برای اقتصاد یک کشور در شرایط بحرانی قلمداد میشود و ایران از منظر این شاخص، وضعیت بدی ندارد. در فاصله بین سالهای 2015 تا پایان 2017 که قیمت نفت وضعیت مناسبی تجربه نمیکرد، ذخایر ارزی ایران تنها 20 میلیارد دلار کاهش یافت؛ این در حالی است که در همین دوره ذخایر ارزی عربستان سعودی، 118 میلیارد دلار کاهش یافت. این بدان معنا است که اقتصاد ایران به خوبی توانست
شوک نفتی سالهای گذشته را مدیریت کند.
دلیل التهابات این روزهای بازار طلا و ارز
نگاهی به دو شاخص
ذخایر ارزی ایران و وضعیت
تراز تجاری کشور نشان میدهد که التهابات اخیر در بازار ارز و طلا به هیچ وجه ریشه در مبانی اقتصادی ندارد. این التهابات ناشی از دو عامل مرتبط است: اول بالا رفتن ریسکهای سیاسی ناشی از خروج آمریکا از برجام؛ و دوم بالا رفتن فعالیتهای سوداگرانه و سفتهبازی در نتیجه افزایش این ریسکها. البته اگر بانک مرکزی، زودتر (مثلاً در آبان و آذر سال گذشته) دست به کار میشد و در بازار ارز به طور گسترده مداخله میکرد، شاهد این وضعیت در این دو بازار نمیبودیم. با این حال، سوای این اشتباه سیاستگذاری، عوامل بنیادی اقتصادی در التهابات اخیر دخیل نیست.
مخاطرات، دوران جدید اقتصادی و آمادگیها
در کل، نماگرهای کلان اقتصادی حاکی از این هستند که اقتصاد ایران در حالی پا به دوران جدید خواهد گذاشت که ضعفی اساسی را تجربه نمیکند و از این گذشته پشتوانه ارزی مناسبی را نیز پشت سر خود میبیند. به جز سه شاخص بررسی شده،
تورم هم وضعیت قابل قبولی دارد و تکانههای ارزی به تورم عمومی قیمت کالاها منجر نشده است.
با این حال، در دوره پیش رو مخاطرات بسیاری در کمین اقتصاد ایران نشسته است. مولفههای اقتصادی، کفه ترازو را در دوران جدید به نفع ایران سنگین میکنند؛ اما اگر اشتباهات در سیاستگذاری (حال چه اقتصادی و چه سیاسی) وجود داشته باشد، ممکن است نقاط قوت اقتصاد ایران به راحتی از دست برود. به نظر میرسد مهار و مدیریت وضعیت اقتصادی و عدم تشدید تنشها در حوزه سیاسی، بهترین گزینهای باشد که اقتصاد یاران با آن بتواند دوره خطرناک پیش رو را پشت سر گذارد.