همه دولتها و حتی ملت به نحوی بانی این وضعیت هستند. اما اینکه چطور جرئت و جسارت میکنید و انتخاب رایدهندگان را زیر سوال میبرید بسیار جای شگفتی دارد! همانگونه که شهید رجایی با رای مردم رئیسجمهوری شد، انتخاب آیتالله خامنهای به ریاست جمهوری هم با رای مردم بود. همانطور که هاشمی رفسنجانی با رای مردم رئیسجمهوری شد، سیدمحمد خاتمی و محمود احمدینژاد هم با رای اکثریت رایدهندگان انتخاب شدند و این موضوع درباره حسن روحانی و سید ابراهیم رئیسی هم صدق میکند.
فرض کنیم برخی از این انتخابها نادرست بوده است، که بوده است! چرا منتخب را تخریب و تقبیح میکنید؟ قاعدتاً شما باید انتخابکنندگان را، یعنی اکثریت رایدهندگان را سرزنش کنید اما چون از مردم خجالت میکشید! چون نمیخواهید در برابر عزم و تصمیم آنها، چه درست و چه اشتباه، قد علم کنید، لاجرم به منتخب آنها چنگ میاندازید نه به خود آنها!
تجربهٔ دیرینهٔ حکومتداری در ایران نشان میدهد که این شتر درِ خانهٔ شما هم میخوابد، درِ خانهٔ شما که هیچ، بلکه اگر در بر همین پاشنه بچرخد درِ خانهٔ دولت بعد از دولت شما هم خواهد خوابید چون «خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج!» مگر اینکه هر چه زودتر به خود آیید و شیوهٔ ناپسند و نکوهیدهٔ تهمت زدن و تخریب دولتمردان پیشین را ترک کنید و به جای آن الفت و برادری با اسلاف و تکریم بزرگان و پیشکسوتانِ خردمند و دغدغهمند را جایگزین کنید.
تاختن و تخریب به اسلاف و از اسبافتادگان در فرهنگ ما دیرپاست، پاشنه آشیلی که همیشه وبال گردن ایرانیان بوده است؛ از کدخدای دهی در دوردست گرفته تا دهدار، شهردار، فرماندار، استاندار، وزیر، معاون وزیر، رئیس سازمان، معاون رئیسجمهور و خود رئیسجمهور، همگی تحتتأثیر نوعی فرهنگ رایج، کارگزارن قبلی را تقبیح و عملکردشان را تخطئه کردهاند و از روی توهم و تکبر، خود را صالح و برحق و نفرات پیش از خود را ناصالح، کارنابلد و مستوجب تنبیه و موآخذه دانستهاند!
اگر نگاه اجمالی به تاریخ چند سده گذشته بیندازیم نشانههای این خوی مذموم به روشنی هویداست؛ جایی که فرمانروایان ایرانی تحتتأثیر توهم توطئه، موفقترین وزیران خویش را از «ساروتقی» گرفته تا «میرزاتقیخان امیر کبیر» و «قائم مقام فراهانی» کشتند. فرزندان، برادران و عموزادههای خود را هم کور یا به قلعه قهقهه تبعید کردند. نادرشاه فرزند برومندش «رضاقلی میرزا» را با همین توهم کور کرد و همین امر دودمان افشاریه را به باد داد. آغامحمدخان قاجار حتی به استخوانهای پوسیده وکیلالرعایا هم رحم نکرد و آن را زیر پلکان کاخ گلستان دفن کرد تا هر روز پا بر آن گذارد.
شما که نمیخواهید میراثدار چنین رفتار نابخردانهای باشید؟ پس با اسلاف، بزرگان و مشاهیر خود چنین و چنان نکنید. از تخریب و تهمت زدن به آنها بپرهیزید و سخن نسنجیده و سخیف بر زبان نیاورید که دنیا دار مکافات است .
چطور ما که داعیه اخلاق اسلامی داریم برای بزرگانِ و پیشکسوتانِ خردمند خود عزت و حرمت قائل نیستیم؟ بلکه آنان را به عنوان مقصران وضعیت نابهنجار کشور و بانیان وضع موجود معرفی و متهم میکنیم. این رفتار و گفتار ناشی از کدام مکتب و مذهب است؟ در سلوک شیعه آل علی که چنین چیزی نداریم.