بعد از حمله روسیه به اوکراین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ (۵ اسفند ۱۴۰۰) مذاکرات برجام کم کم از نفس افتاد. اما اتحادیه اروپا مرتب به کالبد رنجور این بیمار تنفس مصنوعی میدهد. هیچ یک از دو طرف اصلی این بیمار(ایران و آمریکا) حاضر نیستند پایپ(لوله تنفس مصنوعی) را از بینی بیمار بکشند.
در تازهترین اظهارنظرها حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه که از استفاده از واژه برجام(برنامه جامع اقدام مشترک) اکراه دارد در گفتوگوی خبری به همراه همتای روسیاش اعلام کرد: «قطار مذاکرات برای لغو تحریمها به ایستگاههای سختی رسیده است. ما امیدواریم بتوانیم این قطار را در حال حرکت نگاه داریم».
انریکه مورا مذاکره کننده ارشد اروپایی با انتشار عکسی از خودش،جوزپ بورل و رابرت مالی در رستورانی در بروکسل نوشت: «رابرت مالی بر تعهد قاطع آمریکا برای بازگشت به توافق تاکید کرد». بنابراین نه تنها آمریکا و ایران، بلکه اتحادیه اروپا نیز بازگشت به توافق را بهترین انتخاب میداند. در واقع عامل اصلی کندی توقفگونه قطار مذاکرات وین از سوی طرف مقابل مربوط به مخالفت بیپروای جمهوریخواهان و لابی صهیونیستی و رژیم اشغالگر اسرائیل و بعضی رژیمهای منطقه بوده و از سوی کشورمان نیز به دلیل عدم اجماع داخلی برای تصمیمگیری است.
وجود موافق و مخالف در مورد هر موضوع در همه جوامع چندصدایی امری معمول و بلکه لازم است اما در نهایت تصمیم گیرنده اصلی مسئولین عاقل و محاسبهگر منتخب ملت هستند.
تیم بایدن بخاطر آنچه امنیت خود و شرکایش و کنترل بحرانهای بعدی در منطقه میداند خود را نیازمند توافق میبیند. اروپاییها نیز نگران عواقب ناشی از عدم توافق، و الحال، بخصوص در پی جنگ روسیه و اوکراین و نیاز اروپا به نفت و گاز ایران، مشتاق توافق است، و ایران نیز عمدتاً به خاطر برداشتن تحریمهای ظالمانه علیه کشور، خواهان توافق است.
جنگ روسیه و اوکراین بسیاری از سیاستها و رویکردها را تغییر داده است. آمریکا که اصولا نیکلاس مادورو(یار و متحد پوتین) را به رسمیت نمیشناسد و رهبر مخالفان، خوان گوایدو را رئیس جمهور ونزوئلا میداند بخاطر کم کردن روی پوتین، به او اجازه داده است که به شرکتهای اروپایی نفت بفروشد. چینیها که مشتری اصلی نفت ایران بودند برای کمک به پوتین نفت ارزانتر روسیه را جایگزین کردند. روسها با فروش ارزانتر فولاد جای بازار صادراتی ایران را تنگ کردند. خلاصه دنیای عجیبی است. هر کس سعی میکند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد.
کشور قطر که اندازه استان قم ما مساحت دارد، در حال سرمایهگذاری در میدان مشترک پارس جنوبی(که آنها گنبد شمالی مینامند) به میزان ۳۰ میلیارد دلار است تا با تامین گاز اروپا و هند و چین، به بزرگترین کشور صادرکننده گاز جهان تبدیل شود.
وزیر نفت عراق اعلام کرد که در ماه گذشته میلادی بیش از ۱۱ میلیارد دلار نفت فروخته است. عربستان هم روزانه یک میلیارد دلار درآمد نفتی دارد. تحرکات سیاسی و نظامی و ائتلافها و یارگیریهای جدید در منطقه رو به افزایش است و جغرافیای امنیتی، سیاسی و اقتصادی منطقه در حال دگرگونی است و فتنهها نیز کقطعاللّیلالمظلم از هر سو میبارد. جمهوریخواهان و صهیونیستها بر این باورند که اگر توافق شود ایران به یکصد میلیارد دلار پولهای بلوکه شده دست خواهد یافت و با استعداد فروش روزانه ۴ میلیون بشکه نفت، ماهانه سیزده چهارده میلیارد دلار پول میگیرد. بنابراین بیجهت نیست مخالفت اینها!!.
موضوعی که تاکنون از سوی مسئولین ما مغفول مانده یا دست کم اعلام نشده، محاسبه هزینه، فایده توافق است.
اکنون چه اذعان کنیم و چه نکنیم، محافل اقتصادی و بازار، چشم به این بیمار از نفس افتاده دوختهاند و ماشین معیشت ملت هم رفته توی دنده سنگین.
خلاصه موضوع خیلی کش پیدا کرده و بتدریج در حال کهنه شدن است. بنابراین منافع ملی کشور ما اقتضا میکند که مخالفان و موافقان داخلی توافق که اتفاقاً همه از یک جریان سیاسی هستند و همگی قاعدتاً باید دلسوز و خیرخواه کشور باشند منصفانه بنشینند و در مورد بده بستان توافق احتمالی، چه توافق کامل و همه جانبه (زیاد در مقابل زیاد) و چه توافق محدود(کم در مقابل کم)، آنچه داده و ستانده میشود جداگانه فهرست و جمعبندی نمایند و چنانچه منافع ما بیشتر بود به توافق تن داده و چنانچه مضار آن بیشتر باشد از توافق صرف نظر نمایند.
خلاصه اینکه گذر زمان چندان به سود ما نیست و فرصتها اندک.