«افسون معبد سوخته»نوشته نغمه ثمینی به کارگردانی کیومرث مرادی از 11 مهر در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر با استقبال تماشاگران و هنرمندان به روی صحنه رفته تا 18 آبان تمدید شده است. «افسون معبد سوخته» تولیدی است از کمپانی تئاتر امید ایران که در آن به ترتیب ورود به صحنه پانته آ بهرام،حمیدرضا آذرنگ و مهدی پاکدل ایفای نقش میکنند.
این نمایش تاکنون شاهد استقبال خوب مخاطبان در تماشاخانه ایرانشهر بوده است. افرادی نظیر حسین پاکدل، همایون شجریان، طهمورثپور ناظری، سهرابپور ناظری، بهروز افخمی، مرجان شیرمحمدی، هوشنگ گلمکانی، حسین سناپور، منوچهرهادی و یکتا ناصر، پیمان قاسم خانی،بهزاد فراهانی، امین تارخ، بهاره رهنما، مسعود فروتن، یغما گلرویى، آتیلا پسیانی، ستاره اسکندری، طناز طباطبایی، آزاده صمدی، سید محمد علی ابطحی، لوریس چکناواریان،هانا کامکار، زهرا صبری، محمد امیر یار احمدی، پریدخت عابدیننژاد، رضا گوران، سیامک احصایی، رضا ثروتی، محسن علیخانی، دکتر حمیدرضا صدر، پژمان جمشیدی، سیاوش پاکراه، محمد پرویزى، مجید گیاهچى، محمودرضا رحیمى، ایمان افشاریان، سوده شرحى، توماج دانش بهزادی، الهام جعفر نژاد، فرزین محدث در شبهای پیشین به تماشای این اثر نشستهاند.
کیومرث مرادی که در زمینه تدریس بازیگری و کارگردانی تئاتر در آموزشگاه «کارنامه»، «کارگاه بازیگری» و آموزشگاه «تئاتر باران» فعالیت میکند، نمایش «افسون معبد سوخته» را در تالار استاد سمندریان در تماشاخانه ایرانشهر کارگردانی میکند.
مرادی به روزنامه مردمسالاری ضمن ابراز خوشحالی از استقبال خوب مخاطبان از نمایش «افسون معبد سوخته» میگوید که اجرای این نمایش یک تصمیم گروهی بوده است.
وی در ادامه میافزاید مساله ما این بود که چگونه بتوانیم با مردم سخن بگوییم و در این راه از آموزههایی که از استادسمندریان، بهرام بیضایی، رکنالدین خسروی وحکیمیحکاک آموختیم که تئاتراندیشه با نگاه خود میتواند با مردم ارتباط برقرار میکند و ذهن مخاطب را درگیر خود میکند.
این مدرس کارگردانی و بازیگری میگوید که برای اجرای نمایش «افسون معبد سوخته» درگیر مسائل جامعه ایرانی و جامعه جهانی بوده است. واقعیت صادق این است که در جهان امروز انسان تنها است و در جست و جوی عشق تلاش میکند به آن دست پیدا کند. انسان خیلی مواقع و در روزمرگیها وقتی به خود نگاه میکند، متوجه میشود که تنهاست. حجم انبوره تکنولوژی و جهان صنعتی هر روز با عناوین مختلف به ما حمله میکند و ما مدام در حال حرکت هستیم. شرایط زندگی امروز جامعه جهانی و جامعه ایرانی من را به یک تراژدی تلخ رساند که اثری از نغمه ثمینی را پس از 18 سال مجددا روی صحنه بردم.
مرادی میگوید که میزان آمار طلاق، خودکشی، افسردگی و میزان جنایاتی که امروز در خاورمیانه و جهان میبینیم همگی به دلیل فقدان عشق است و ما در این نمایش تلاش کردیم انسان را در جست و جوی عشق را با زحمت و تلاش فراوان اعضای گروه روی صحنه بردیم. در خاور دور فلسفهای وجود دارد که میگوید که اگر اقدامی برعکس طبعیت انجام شود بازتاب آن را در زندگی خودمان مشاهده میکنیم. خشم، حسادت، انتقام، طمع همگی برخلاف ذات بشریت است که برای ابراز محبت و سازندگی به دنیا آمده است. انسانی که طمع میکند یا انسانی که انتقام میگیرد منجر به تباهی در زندگی میشود.
وی در ادامه میافزاید که فرهنگهای مختلف درباره برهم خوردن نظم طبیعت مطالب بسیاری بیان شده است تا جایی که در فرهنگ ایرانی هم بسیار در این مورد گفته شده است.انسان اگر ایمان خود را از دست بدهد، هویت خود را از دست میدهد. فرهنگ آسیایی این است که باید ذات طبیعت یا ذات انسانیت باید حفظ شود. جهنم همه انسانها همین دنیا است و اثرات انرژیهای منفی و فقدان عشق را در زندگی خود مشاهده میکنیم.
کارگردان نمایش «افسون معبد سوخته» میگوید که آخرین کتابی که خواندم رمانی با نام «شبانهها» بود. نویسنده این کتاب «کازو ایشی گورو» ژاپنی است و علیرضا کیوانینژاد آنرا ترجمه و نشر چشمه آنرا روانه بازار نشر کرده است. این کتاب، داستان تکاندهندهای را روایت میکند. من به مخاطبان و علاقهمندان به حوزه کتاب توصیه میکنم این اثر را بخوانند، چون حس میکنم «شبانهها» در حوزه رمان واقعا کار متفاوت و جالبی است. در روزگاری که عشق و انسان در جهان دچار تنهایی و یکنواختی شدهاند و در جهانی که برای هیچ پر از استرس، شلوغی و نگرانی است، خواندن این رمان به خواننده کمک میکند تا کمیبه خودش توجه کند. در بخشی از این رمان میخوانیم: «زندگی بزرگتر از آن است که فقط عاشق یک نفر باشی، تو از اینجا بیرون میروی. آدمیمثل تو آدم معروف شدن نیست. مرا ببین. وقتی این باندپیچیها برداشته شود، واقعا همانطور که ۲۰ ساله بودم بهنظر میرسم؟»
مرادی بیان میکند که با خواندن چنین کتابهایی که از فرهنگ شرق میآید، آدم با خود میگوید چقدر تاکنون زندگی نکرده است؟ یکی از شخصیتهای این رمان در جایی میگوید: «من وقتی بزرگتر شدم، فهمیدم که انسان بودن یعنی شنیدن. شنیدن یعنی گوش کردن به آوای هر روز آفتاب که بیدار میشود و به ما یادآوری میکند که زندگی دوباره آغاز شده و این زندگی هرگز شبیه دیروز نیست، پس تو هم هرگز شبیه دیروزت نباش».
وی با تاکید بر لزوم توجه به رعایت اصول نمایشی میگوید که ما ادعا میکنیم که با توجه به دکور، صدا، گریم، بازیگری و کارگردانی در کنار هم به تئاتر الگو نزدیک شدیم . در شرایط امروز تئاتر اگر تئاتر باشد اتفاقی بزرگی رخ داده است تا جایی که آقای بهرام بیضایی هم میگوید که تئاتر همه چیز است.
مرادی تشریح میکند که حدود 3 ماه تحقیق، پژوهش و تمرین نمایش «افسون معبد سوخته» زمان گرفته است. خوشبختانه نمایش ما مورد استقبال قرار گرفته است اما راز این اتفاق را میتوانیم در خود مخاطب جست و جو کرد. من همیشه با این سوال بزرگ مواجه بودم که آیا مخاطب با زبان آرکائیک در نمایش ما با شعر در ادبیات نمایشی میتواند ارتباط برقرار کند؟
کارگردان نمایش «افسون معبد سوخته» میگوید که تمام انرژی خود را در نور، صدا و حتی دکور برای شاعرانه کردن فضا صرف کرده است.سعی کردم اثر در شاعرانگی به اوج خود برسانم که خوشبختانه بازیگران ما نیزموفق شده اند نقش خود را در اوج ایفا کنند. امروز میتوانم راز استقبال از نمایشی که روی صحنه برده ایم را در عملکرد موفق گروهی با یک تئاتر فاخر بیان کنم.
نمایش «افسون معبد سوخته» داستانی افسانه ای درباره زنی که در تنهای خود در یک معبد مشغول به زندگی و عبادت است. در یک شب طوفانی یک زن پوش به همراه نوآموز خودبه معبد میرسند و تقاضای ورود به معبد را دارند. زن که یک شمن است آنها را در ابتدا راه نمیدهد چرا که نو آموز او یک مرد است اما ناگهان نو آموز شعری میخواند و شمن که ناباورانه سحر شده است، آنها را به درون معبد راه میدهد. چند روزی میگذرد تا زن پوش میآید و از شمن خداحافظی میکند اما شمن از او میخواهد که نو آموز را برای او بگذارد و خود به تنهایی معبد را ترک کند اما زن پوش نمیپذیرد و ...
گزارش : علی ودایع