۰
شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۳۵
نمايش «بيگانه» آلبرکامو روي صحنه رفته است

روايت سرگشتي انسان در تئاتر شهر

آلبرکامو به عنوان يکي از نويسندگان محبوب اين روزها در سالن چارسو در مجموعه تئاترشهر در نمايشي با عنوان «بيگانه» رخ مي‌نمايد. اين اثر که به کارگرداني دکترمسعود دلخواه روي صحنه رفته است توانسته مخاطبين ويژه خود را کسب کند. هرچند در نگاه برخي مخاطبان زمان نمايش(حدود110 دقيقه) کمي‌طولاني به نظر مي‌رسد، ولي داستان جذاب، شيوه کارگرداني خلاقانه و بازي‌هاي خوب بازيگران مانع از خستگي مخاطب مي‌شود.
روايت سرگشتي انسان در تئاتر شهر

آلبرکامو به عنوان يکي از نويسندگان محبوب اين روزها در سالن چارسو در مجموعه تئاترشهر در نمايشي با عنوان «بيگانه» رخ مي‌نمايد. اين اثر که به کارگرداني دکترمسعود دلخواه روي صحنه رفته است توانسته مخاطبين ويژه خود را کسب کند. هرچند در نگاه برخي مخاطبان زمان نمايش(حدود110 دقيقه) کمي‌طولاني به نظر مي‌رسد، ولي داستان جذاب، شيوه کارگرداني خلاقانه و بازي‌هاي خوب بازيگران مانع از خستگي مخاطب مي‌شود.

به گزارش پایگاه خبری فریادگر، «بيگانه» به دليل روايت ويژه اي که دارد واکنش‌هايي در پي داشته است. بهزاد فراهاني دراماتورژي «بيگانه» را نمونه‌اي براي تنظيم کردن قصه به نمايش دانست و گفت: دراماتورژي «بيگانه» يکي از بهترين دراماتورژي‌هايي است که در تاريخ تئاتر ايران از يک رمان شده و بايد از لحاظ تکنيک اقتباس و دراماتورژي، به‌عنوان يک نمونه موفق مطرح شود. من اصلا باورم نمي‌شد فضاسازي اين نمايش تا اين اندازه درخشان باشد؛ اتمسفر کار فوق‌العاده بود.

فراهاني در ادامه افزود: ممکن است افرادي که باري به هر جهت به تئاتر نگاه مي‌کنند، فکر کنند تبديل کردن آثار کامو به نمايش کار آساني است اما واقعيت اين است که نمي‌شود به راحتي به سمت کامو رفت چون کار سختي است.

لوريس چکناواريان در مورد اين اثر مي‌گويد: من به‌ قدري تحت تاثير قرار گرفتم که تصميم دارم در هفته‌هاي آينده باز هم بيايم و اين نمايش را ببينم. با وجود سکوت‌هايي که در متن وجود داشت، هيچ‌گاه نمايش فرود نمي‌آمد و همواره در حرکت و پويا بود. ديدن اين نمايش براي من آموزنده بود و مطالب بسيار زيادي ياد گرفتم. حتما بايد بار ديگر بيايم و اين نمايش را ببينم. همچنين محمد ساربان درمورد نمايش «بيگانه» گفت: مخاطبان واقعا «تئاتر» ديدند. متن کامو که کاملا شناخته شده است و با دانش کارگرداني دکتر دلخواه آميخته شده بود. ما نتيجه تجربيات ساليان سال فعاليت دکتر دلخواه را کاملا روي صحنه ديديم؛ رهبري بازيگران، صحنه‌آرايي، نور، افکت‌ها، موسيقي و... همه بسيار خوب بود. بازي‌هاي فوق‌العاده‌اي ديدم، به‌خصوص رحيم نوروزي فوق‌العاده بود البته همه دوستان خوب بودند. اين نويسنده، بازيگر و کارگردان تئاتر در ادامه افزود: نمايش «بيگانه» از ابتدا تا انتهاي کار، تمام مخاطبان را کاملا به خود جذب کرده بود. اوج موفقيت يک تئاتر در اين است که به مخاطب فرصت ندهد به اين‌که نمايش چه زماني تمام مي‌شود فکر کند و او را محو صحنه و نمايش کرد. «بيگانه» تمام اينگونه فرصت‌ها را از مخاطب گرفت و او را مجذوب صحنه نمايش کند. اين اثر در اين زمينه کاملا موفق بود.

محمد ابراهيميان، نمايشنامه‌نويس و منتقد تئاتر هم مي‌گويد: ويژگي ممتاز دکتر دلخواه در ديدني کردن ناديدني‌هاي درون متن‌هاي نمايش است. مسعود دلخواه يکي از محبوب‌ترين و بهترين کارگردان‌هاي تئاتر معاصر است و خوشحالم که با جسارت، شهامت، توانايي و تسلط کامل به جهان قصه و جهان شخصيت توانسته است «بيگانه» را تا اين حد درخشان به تئاتر تبديل کند. دلخواه هيچ نقطه تاريکي در نمايش باقي نگذاشته است و با شيواترين شکل ممکن رمان «بيگانه» را براي تئاتر بصري کرده است. برگردان و آداپته زيباي دکتر مسعود دلخواه از بيگانه براي تئاتر، يک اتفاق مبارک در جهان ادبيات و نمايش است. اين نمايش قادر است در قلب پاريس اجرا شود؛ به گونه‌اي که پاريس تمام قد بايستد و به احترام اين اجرا کلاه از سر بردارد.همه ما لحظاتي مورسو مي‌شويم

دکترمسعود دلخواه با بيان اين که اجراي «بيگانه» اگرچه اولين نمايشي است که از آلبرکامو در ايران بر روي صحنه مي‌رود اما اين سومين ملاقات وي با اين نويسنده مشهور است و مي‌گويد: پيش از اين نمايش «سوءتفاهم» و «عادل‌ها» را با اقتباس از کامو در آمريکا روي صحنه برده است.

اين کارگردان و بازيگر گفت: تبديل رمان «بيگانه» به نمايشنامه داراي سختي‌هاي ويژه‌اي به دليل حفظ فضاي کامو بوده است. براي درآماتورژي اين اثر از چند فيلم و اثر که تاکنون ساخته شده است نيز بهره گرفته‌ام. فيلم بيگانه ساخته لوکينو ويسکونتي (کارگردان ايتاليايي) با بازي مارچلو ماستروياني را مي‌توان تنها اثر قابل اعتنا دانست. وي درباره انگيزه‌هاي خود از اجراي نمايش «بيگانه» مي‌گويد: رمان‌ها اگرچه براي توليد فيلم داراي جذابيت‌هايي هستند اما يک رمان به دليل توانايي کارگردان در پردازش درآماتورژي مي‌تواند دستمايه يک نمايش جذاب در تئاتر باشد. بيگانه درواقع روايت تنهايي انسان و جست وجوي معني در زندگي ورفتارهاي اجتماعي است. دلخواه گفت: اقتباس از رمان بيگانه توسط اشخاصي نظير آنتيگونه سوفوکل و ژان آنوي تنظيم شده است اما هيچکدام موفق نبوده‌اند. رعايت اصول دراماتورژي يا تنظيم دراماتيک موضوعي است که در تنظيم نمايش «بيگانه» داراي اهميتي ويژه بوده است. نوشته آلبرکامو رويدادهاي پرکِش مکش ندارد و بيش‌تر ذهني است به همين دليل تنظيم نمايشنامه داراي سختي‌هاي خاصي بوده است.

وي درادامه ضمن اشاره به بازخورد خوب تماشاگران از نمايش «بيگانه» گفت: خوشبختانه درآماتورژي به خوبي تنظيم شده است و اگر هم ايرادي وجود دارد به دليل نقص در اجرا است.اميدواريم اين نخستين حرکت درست در دراماتورژي‌کردن رمان بيگانه باشد که بعد بتوانيم متن نمايشنامه را هم به دو زبان فارسي و انگليسي چاپ بکنيم.

اين کارگردان باسابقه گفت: در نمايشي که از آلبرکامو روي صحنه برده ايم اگرچه همه جزييات نمايش داده نمي‌شود اما به لحاظ محتوايي به متن وفادار مانديم. در همين حال داستان را شبيه پازل تغيير داديم تا از يک ساختار خطي خارج شود زيرا مخاطباني که اغلب با اثر «بيگانه» آشنا هستند بايد تا انتها داستان را همراهي مي‌کردند. پردازش درآماتورژي اين اثر به دليل آن که بايد کنجکاوي مخاطب را تحريک کند، جنبه ديگري از سختي کار ما بوده است.

دلخواه گفت: براي حفظ فضاي کامو در نمايش «بيگانه» و چينش پازل، داستان را از آخر شروع کرديم و مدام در نمايش فلاش بک زديم. يعني در صحنه اول، مورسو در زندان است و ديگر حق ملاقاتي هم ندارد. حالا فلاش‌بک‌ها شروع مي‌شود که در دادگاه چه گذشت، در خانه‌اش چه گذشت و در خانه سالمندان چه اتفاقي افتاد. همه را مرور مي‌کنيم، ولي در اين مرور و رجوع به گذشته، ديگر به شکل خطي اتفاق نمي‌افتد، چون زمان‌ها و مکان‌هاي مختلفي در ذهن او جا مي‌گيرد. هر بار ياد يک چيز مي‌افتد. مثلاً در رمان، مادر حضور ندارد و از ابتداي داستان مُرده اما اينجا ما از طريق ذهنيت مورسو و زاويه ديد او، حضور مادر را حس مي‌کنيم، چون در پايان رمان، با مادرش حرف مي‌زند. اين هست و ما حضور مادر را در ذهن اين آدم مي‌بينيم. وي تصريح کرد: مخاطبان نمايش «بيگانه» دغدغه‌هاي اجتماعي خود رامشاهده مي‌کنند و مرزي براي اين اثر و درآماتورژي تنظيم شده نمي‌توان قائل شد. بيگانه يک رمان فلسفي است و فلسفه چيزي نيست که بگوييم امروز دغدغه ما هست و فردا نيست. مساله‌اي مثل احساس بيگانگي فرد با جمع و عادت‌ها و رفتارهاي جمعي يا احساس تنهايي، چيزهايي نيستند که بگوييم مربوط به يک زمان و دوره خاص است و در يک شرايط خاص اجتماعي اين اتفاق‌ها مي‌افتد. اين استاد دانشگاه گفت: يکي از مسائلي که باعث حس خلأ و پوچي مي‌شود، تکرار و روزمرگي است. ما سعي کرديم با تکرار بعضي از لحظات، رابطه و ديدگاه مورسو را نسبت به آن اتفاق نشان بدهيم. مثلاً براي او خيلي جالب است که مراسم تشييع جنازه آن‌قدر باشکوه برگزار مي‌شود. بعد در ذهنش دوباره به طور ميني‌ماليستي اتفاق مي‌افتد و اين تکرار، علامت سوال‌هاي مورسو را نسبت به عادت‌ها و رفتارهاي اجتماع مطرح مي‌کند و اين آدم خودش را با آنها بيگانه احساس مي‌کند. کارگردان نمايش بيگانه با بيان اين که کامو به مورسو ويژگي‌هاي مشخصي بخشيده است، گفت: همه ما در طول زندگي ممکن است لحظاتي در جايگاه مورسو قرار بگيريم و با قوانين و عرف اجتماعي غريبه شويم. کامو از زبان مورسو برخي قواعد اجتماعي را نمي‌پذيرد و به شدت تلاش مي‌کند صداقت خود را به رخ بيننده‌اي که در جايگاه هيئت منصفه نشسته بکشاند. راست گويي مورسو در جايي که وکيل به او پيشنهاد مي‌کند دروغ بگويد تا زندگي خود را نجات دهد به نهايت خود رسيد.

وي گفت: کامو در اثر «بيگانه» ظاهرا به مسيحيت اعتقادي ندارد اما در عمل بيش از همه تلاش مي‌کند تا بر راست گويي و حقيقت گويي تاکيد داشته باشد. آنچه که مورسو مرتکب شده است نيز از عمد نبوده است و در نتيجه ما با يک شخصيت ساده مواجه هستيم.افزايش کميت تئاتر ايران، کاهش کيفيت تئاتر ايران

دکتردلخواه به عنوان استاددانشگاه و مدرس تئاتر در رابطه با فضاي تئاتر کشور مي‌گويد: ظرف پنج سال اخير تعداد تماشاخانه‌هاي تهران به لحاظ کمي‌داراي جهش 5 برابري بوده است.اگرچه سالن‌هاي خصوصي و آموزشگاه‌هاي خصوصي زيادي تشکيل شده است اما به لحاظ کيفي شاهد افت بوده‌ايم. وي در ادامه گفت: متاسفانه تئاتر ايران در يک سراشيبي قرار گرفته است. اگرچه در يک شب 50 تئاتر روي صحنه مي‌رود اما تعداد کمي‌از آنها به لحاظ ارزش فرهنگي داراي اهميت هستند. متاسفانه برخي کارگردانان ما که زماني کارگردان‌هاي هنري بوده‌اند، به بيزينس‌مَن تبديل شده‌اند، ولي خجالت مي‌کشند اعتراف بکنند، يعني هنوز ادعاي هنري‌ بودن دارند. در حالي‌که وقتي به کارشان نگاه مي‌کنيد، واضح است از طريق ترکيب بازيگران، نوع سالن اجرا و قيمت بليتي که مي‌گذارند، دارند نوعي از سرمايه‌گذاري را پياده مي‌کنند که ربطي به فرهنگ هم ندارد. من هيچ وقت سراغ اين موضوع نرفته‌ام. بارها شده در تئاتر ضرر داده‌ام و از جيب چند ميليون تومان پرداخت کرده‌ام اما اجازه ندادم مسير ديگري را طي بکنم. نوع تئاتري که من دوست دارم، تئاتر کاملاً فرهنگي است. من معتقد به سر و صدا راه‌انداختن بي‌خود در حوزه مسائل اجتماعي و اپوزيسيون‌شدن نيستم.

کارگردان نمايش «بيگانه» گفت: مشکل اساسي اينجاست که تئاتر ايران بين دولتي شدن و خصوصي شدن دچار نوعي سرگشتگي شده است.در اين ميان نمايش‌هايي که داراي ضعف اساسي در اجرا و نمايشنامه هستند موجب ريزش بيشتر مخاطبان و افزايش اقبال به نمايش‌هاي داراي ستاره و چهره شده است. گفتني است که نمايش «بيگانه» از روز جمعه، 31 ارديبهشت‌ماه اجراهاي خود را آغاز کرده است. اين نمايش هر روز به‌ غير از شنبه‌ها ساعت 21 با بازي رحيم نوروزي، حسين سحرخيز، سياوش چراغي‌پور، علي زريني، حميدرضا هدايتي، ناصر عاشوري، محمدرضا ترابي، هومن رستگار، افسون دلخواه، سارا نجفي، صادق حيدري، محمدمهدي شاهي، آريا توسلي، حميدرضا نقره‌دوست، شفق خاني، علي دولت‌ياري و شيوا بيرانوند در تالار چهارسو روي صحنه مي‌رود.

ديگر عوامل اين نمايش که کارگردان را ياري مي‌دهند عبارت از: دستيار کارگردان: علي صادقي‌خواه، طراح صحنه و لباس: فاطمه زعفراني، طراح گريم، سارا اسکندري، موسيقي: رضا قانعي و مهسا مشعشعي، منشي صحنه: فاطمه علي‌حسيني، مدير صحنه: فرشيد ترابي، صحنه ياران: علي دولتياري، ابوالفضل قادري و داريوش بابايي، مشاور رسانه‌اي: مينا صفار، تبليغات مجازي: گروه هنر مدرن، عکاس: مجيد نيک‌نفس و مدير روابط عمومي‌: امير پارسائيان‌مهر هستند.

کد مطلب: 56373
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *