; ?>; ?> نباید اجازه داد ایران به کانون جراحی‌های جدید دنیا تبدیل شود - مردم سالاری آنلاين
۰
شنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۲۳:۳۶
فلاحت‌پیشه در گفت‌و‌گو با «مردم سالاری»:

نباید اجازه داد ایران به کانون جراحی‌های جدید دنیا تبدیل شود

ایران در بهمن 1357 با دکترین «نه شرقی، نه غربی» به یک بازیگر جدید در معادلات خاورمیانه و روابط بین‌الملل تبدیل شد. راهبردی که امام (ره) آن را در راستای استقلال هرچه بیشتر کشور اسلامی‌‌مطرح کرد و بر آن تاکید داشت.
نباید اجازه داد ایران به کانون جراحی‌های جدید دنیا تبدیل شود
گروه سیاسی- مانیا شوبیری: ایران در بهمن 1357 با دکترین «نه شرقی، نه غربی» به یک بازیگر جدید در معادلات خاورمیانه و روابط بین‌الملل تبدیل شد.
به گزارش مردم سالاری آنلاین ،راهبردی که امام (ره) آن را در راستای استقلال هرچه بیشتر کشور اسلامی‌‌مطرح کرد و بر آن تاکید داشت. این روزها کارشناسان روابط بین‌الملل معتقدند در دشمنی با غرب افراط کرده ایم و بیش از آنچه که باید به سمت شرق سر خورده‌ایم و برخی می‌گویند در مواجهه باغرب باید وارد شراکت با شرق شویم. «حشمت‌الله فلاحت پیشه» نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی‌‌و کارشناس مسائل بین‌الملل معتقد است بیشترین سود را از شعار نه شرقی نه غربی ما در زمان جنگ صدام برد که توانست ارتشش را مجهر به سلاح‌های روسی و غربی کند. در ادامه گفت و گو با وی به تاثیر افراطیون در سیاست خارجی ایران در 46 سال گذشته، تاثیر میدان بر دیپلماسی و برنامه ایران برای ارتباط بهتر با منطقه پرداخته‌ایم.
مشروح گفت و گو حشمت الله فلاحت پیشه را با مردم سالاری در ادامه می‌خوانید:
تفاوت‌های خورد و کلان دیپلماسی جمهوری اسلامی‌و نظام پهلوی چیست؟
ایران در موقعیت زمانی خاصی انقلاب کرد که به هرحال حکم سیاست خارجی‌اش در قانون اساسی آمده است، حکم سیاست خارجی هم «نه شرقی، نه غربی» بود، ولی چون انقلاب در زمان نظام دو قطبی دنیا شکل گرفت، دو قطب شرق و غرب با هم درگیر بودن و یارگیری هم کرده بودند. انقلابیون ایران در آن زمان هم علیه شرق و هم علیه غرب عمل می‌کردند و شعار می‌دادند؛ این سیاست انقلاب بود.
در زمان پهلوی، شاه هرچند که ایران را جزئی از سیاست خارجی بلوک غرب قرار داده بود، ولی در عین حال با همسایه قدرتمند شمالی یعنی شوروی هم مناسباتی را ایجاد کرده بود، مناسباتی همچون خریدهای نظامی‌محدود و به ویژه سرمایه گذاری در صنایع سنگین؛ دلیلش این بود که به هر حال روسیه رقیب اصلی بلوک غرب بود.
به طور کل در زمان دولت پهلوی سیاست خارجی ایران مبتنی بر سیاست‌های کلان جهانی در دنیای غرب به حساب می‌آمد و وقتی که در معرض تصمیم گیری قرار می‌گرفت تصمیماتش در قالب بلوک غرب تعریف می‌شد.
بعد از انقلاب اما سیاست نه شرقی، نه غرب شکل گرفت، این سیاست به ویژه در دوران جنگ عملا تبدیل شد به سیاست دشمنی با شرق و غرب. بیشترین استفاده از سیاست نه شرقی و نه غربی ایران را صدام برد، طوری که صدام ارتش خودش را به سلاح‌های روسی و غربی مجهز کرد. حتی در پایان جنگ، امریکا هم به گونه‌ای به سود صدام علیه ایران وارد جنگ شد.
من معتقدم هیچوقت سیاست نه شرقی نه غربی در سیاست خارجی در قانون اساسی ایران به به خوبی اجرا نشد و همین حالا هم ما میبینیم در عمل به نوعی این سیاست در عمل اجرا نمی‌شود؛ دشمنی با غرب ادامه دارد و نوعی وابستگی یک سویه به شرق به وجود آمده است که این وابستگی خطرناک است طوری که همواره ایران را در معرض تبانی قدرت‌ها قرار داده است.
چندین بار هم ایران محل تبانی شد، که اوج آن صدور شش قطعنامه تحریمی‌علی ایران از سال 2006 به بعد بود.
الان هم می‌بینیم که احیای برجام فدای جنگ اوکراین شد، دلیلش این بود روس‌ها عملا ایران را به عنوان یک خاکریز می‌بینند و چینی‌ها هم بیشترین سواستفاده اقتصادی را از چالش‌های ایران با غرب می‌برند.
فراز و فرودهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی‌ایران به اعتقاد شما چگونه بوده است؟
من معتقدم که ایران در خیلی از زمینه‌ها با موفقیت توانست که از جنگ بگریزد، مثلا من معتقدم اگر بیایم موفقت‌های سیاست خارجی را ببینیم مهم‌ترین آن عدم ورود به جنگ عراق با امریکا بود، عدم ورود به جنگ با طالبان در دور اول در سال هزار و سیصد و هفتاد هجری و چندین بار پرهیز از جنگ با امریکا از موفقیت‌های سیاست خارجی ما بعد از انقلاب بوده است.
از ضعف‌های سیاست خارجی ما پر دشمن شدن کشور است. الان ایران از پردشمن‌ترین کشورهای دنیاست و این ضعف در سیاست خارجی محسوب می‌شود، چون وظیفه سیاست خارجی کاهش دشمنی است.
علاوه بر آن ضعف سیاست خارجی کشور در تامین منافع و اولویت‌های اقتصادی کشور هم مهم است، خیلی از فرصت‌های اقتصادی کشور از بین رفت و در سیاست خارجی عملا اقدامی‌صورت نگرفت.
موضوع دیگر این است که من معتقدم بسیاری از پیمان‌های خارجی ایران، پیمان‌های متزلزلی بوده است، کشورهایی که دوست ایران بودند به یکباره به دشمن ایران تبدیل شدند، جاهایی که حوزه نفوذ ایران بودن به حوزه ی دشمنی با ایران تبدیل شدند، خیلی از کسانی که دوست ایران بودند یک باره به دامن دشمنان ایران افتادند، از سوی دیگر من معتقدم وابستگی به شرق هم یکی از بیماری‌های سیاست خارجه ایران است.
به نگاه شرق به جمهوری اسلامی‌اشاره کردید؛ نگاه غرب را در 46 سال گذشته به جمهوری اسلامی‌چگونه می‌دانید؟
همانطور که عرض کردم روسیه ایران را یک خاکریز می‌بیند، چین هم به دنبال سواستفاده اقتصادی از شرط تحریم ایران است، بیشترین تخفیف‌های تاریخ را ایرانیان به چینی‌ها داده‌اند.
ولی در سمت غرب هم معتقدم غرب هم در عدم شکل گیری دیپلماسی با ایران بی‌تقصیر نبوده است، بزرگترین تقصیر غرب به زمان دولت اول ترامپ برمی‌گردد، زمان که ایرانی‌ها یک موافقت نامه جامع در حوزه هسته‌ای با امریکا بستند، موافقتنامه‌ای که در خصوص مهم‌ترین حوزه اختلاف با امریکا و اعضای برجام بود؛ ترامپ این موافقت نامه را پاره کرد و به هرحال مسیر سیاست خارجی ایران با دنیا را به ویژه با دنیای غرب عوض کرد.
لذا من معتقدم که با همه این شرایط کشورهای غربی هیچ وقت همه واقعیات ایران را ندیدند و به هر حال این باعث شد که عملا دیپلماسی در رابطه با ایران حاشیه نشین باشد.
قدرت موشکی و صنایع هسته‌ای ایران را چقدر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی‌تاثیر گذار می‌دانید؟
من معتقدم که ایرانیا با توجه به غربت و مظلومیتی که در زمان جنگ تحملی دیدند چاره‌ای غیر از حرکت به سمت تقویت بنیه دفاعی نداشتند، به همین دلیل بخش اعظم بودجه کشور و توجه کشور به حوزه دفاعی معطوف شد و این طبیعی بود، به هرحال ایران دشمن‌های زیادی داشت، دیپلماسی عملا در کاهش دشمنی ضعیف عمل کرده بود و سیاست کلی کشور هم بگونه‌ای بود که دشمنی زیادی شکل گرفته بود، طبیعتا در شرایطی که دشمنان زیادی هستند و کشور باید به سمت دفاع برود من معتقدم برنامه‌های موشکی و نظامی‌ایران قابل دفاع است؛ چون اگر این برنامه‌ها نبود در موارد متعدد ایران دچار جنگ و یا حملات ایزایی می‌شد.
در سمت دیگر من حوزه هسته‌ای را حوزه بمب نمی‌دانم، فناوری هسته‌ای ایران، فناوری گسترده‌ای است از حوزه علمی‌و طراحی گرفته تا حوزه پزشکی و انرژی و ... . در عین حال معتقدم که اگر برجام ادامه پیدا می‌کرد الان ایران در حوزه صنعت هسته‌ای و حتی فروش تولیدات هسته‌ای کشور موفقی بود، ولی خب سیاسی شدن نگاه غربی‌ها به برنامه هسته‌ای ایران و ایفای نقش بازیگری مثل اسرائیل که یک برنامه مسالمت آمیز را تهدید نشان داد، باعث شد که چنین شرایطی شکل بگیرد.
به عقیده شما چند جانبه گرایی جمهوری اسلامی‌باید چه ویژگی‌های داشته باشد؟
من معتقد هستم یکم سری مفاهیم در سیاست خارجی ایران فقط هستند و تبدیل به برنامه عملی نشده‌اند یکی از این مفاهیم مثلا رابطه راهبری با شرق است، رابطه ایران با شرق هیچ وقت راهبردی نشد.
چندجانبه گرایی هم که بخشی از این راهبرد است هیچوقت عملیاتی نشد، و ما دیدیم که عملا نوع یک جانبه گرایی ویرانگری در سیاست خارجی کشور به سمت شرق شرق وجود دارد، کما اینکه بعد از سقوط بلوک شرق عملا ایران از کشورهایی بود که در همه راهبردها و در همه کنوانسیون‌های بین‌المللی و کنفرانس‌های بین‌المللی موضوع چند جانبه گرایی را مطرح می‌کرد ولی خود ایران از چند جانبه گرایی استفاده نکرد.
عناصر اخلالگر در سیاست خارجی ایران چه ضرر‌ها و هزینه‌های برای کشور داشته‌اند؟ به عنوان مثال رخداد‌های مثل حمله به کنسولگری عربستان و حمله به سفارت انگلیس.
اتفاقا ایران از کشورهایی است که در زمینه سیاست خارجی سازوکار قانونی روشنی دارد، به عنوان مثال مقوله‌های کلان و اساسی سیاست خارجی در شورای امنیت ملی تصمیم گیری می‌شود. مسائل عادی روز و مناسبات چند جانبه در وزارت امور خارجه. ولی ما می‌بینیم که در شرط خاص وزارت خارجه منفعل عمل کرد و شورای عالی امنیت ملی هم به عوامل ویرانگر اجازه داد در سیاست خارجی مداخله کنند.
حملاتی که به سفارت عربستان و سفارت انگلستان صورت گرفت، خیلی از سخنرانی‌های ویرانگری که همین اخیرا هم ما دیدیم صورت گرفت، اینها ویرانی در سیاست خارجی ایجاد می‌کرد، منافع ملی و مناسبات چند جانبه را تضعیف می‌کرد؛ ولی هیچ وقت با این عوامل مخل برخورد نشد و حتی بعضی از کسانی که به سفارتخانه‌ها حمله می‌کردند صاحب پست و منصب هم می‌شدند.
این باعث شد که خیلی از کشورها به یک سازو کار به اصطلاح قابل اتکا در مناسبات چند جانبه با ایران نرسند.
ایران در رستای بهبود جایگاه منطقه‌ای و جهانی باید چه رویکردی داشته باشد؟
عرض کردم متاسفانه خیلی از فرصت‌ها سیاست خارجی ایران از دست رفت، افراطیون در سیاست خارجی فقط حرف زدند و هزینه‌های زیادی را هم به کشور وارد کردند و هنوز هم در حال حرف زدن هستند بدون اینکه هزینه‌های گذشته را جبران کرده باشند.
این است که باعث شده است امثال بنده دیگر واقعا حتی از مصاحبه کردن هم پرهیز کنیم، به عنوان مثال در طول حداقل یک دهه اخیر بارها در رویدادهای تاریخی تحلیل‌های را در مورد مناسبات ایران با سوریه، مناسبات با روسیه در موضوع FATF و موضوع تنش زدایی با غرب، بارها رویدادها حقانیت تحلیل‌های بنده را اثبات کرد، فقط بنده در این رابطه تاوان داده‌ام چون تحلیل‌های برحق را ارائه می‌دادم، الان وقتی شما این سوال را می‌پرسید من واقعا دیگر انگیزه زیاد برای پاسخ دادن به این سوالات ندارم، چون متاسفانه افرادی که معمولا مسیرهای اشتباه را به سیاست خارجی کشور تحمیل می‌کنند، همواره از کسانی که نگاه منطقی به سیاست خارجی دارند، صاحب قدرت‌تر بوده‌اند، ولی با این وجود من معتقدم که در شرایط کنونی باید به گونه‌ای عمل کرد که ایران به کانون جراحی‌های جدید در دنیا تبدیل نشود، با روی کار آمدن مجدد ترامپ، دنیا دچار جراحی‌های متعددی می‌شود، به طوری که هم صلح و هم جنگ در دنیای بعد از ترامپ جدید قربانیان زیادی رو به دنبال خواهد داشت.
ایران نباید به عنوان مثال قربانی صلح در اوکراین شود و یا محل تبانی طرف‌های تجاری بین چین و امریکا قرار بگیرد. حالا در همچین شرایطی به نظر من حتی به رقم ادعای زیادی که ترامپ ایجاد می‌کند انرژی امریکا هم تحلیل خواهد رفت.
تا زمان تحلیل رفتن انرژی امریکا ایران تنها کاری که باید بکند این است که کشور را تبدیل به سیبل نکند.
مسئولان در داخل هم بجای لجبازی با مردم براساس آنچه که مردم می‌خواهند عمل کنند، به ویژه در زمینه‌های اقتصادی؛ کانون‌های ثروتی که شکل گرفته‌اند منابع آنها میان مردم توزیع شود نه اینکه کانون‌های رانت جدید شکل گیرند و مردم از حداقل‌های حقوق مزایای خودشان و وظایف دولت در قبال خوشون محروم شوند.
کد مطلب: 231757
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *