گروه سیاسی- رحمان زین الدین: از جمعه 12 فرودین ماه جشنهای چهل و ششمین سالروز انقلاب اسلامی در سراسر کشور آغاز شده است ولی در 46 سال گذشته اتفاقاتی مهم در تاریخ انقلاب رخ داده که هرکدام از انان میتواند مسیر ملتی را منحرف کرده یا آنها را در ریل پیروزی قرار دهد. اما با درایت و بصیرت مردم همچنان پرچم ایران بزرگ سرافراز است و برفزار بلندای آسمانها میدرخشد.
به گزارش
مردم سالاری آنلاین ،این روها دقیقا هوا نیز انگار به یاد تمامی مردم میآورد که بوی گل سوسن یاسمن آمده است و کهنسالان به یاد میآورند که چگونه در روزگار جوانی خود انقلاب شرگفی کردند و میانسالان نیز به یاد برخی از دوستان خود میافتند که در نوجوانی و جوانی و در بهترین روزهای زندگی به جبهههای جنگ رفته و بسیاری از بهترینهای آنها به شهادت رسیدند.
این روزها دوباره مدارس آذین بندی شده و در مراسم صبحگاه سرودهای انقلابی نواخته شده و کودکان دهه 90 با انقلاب آشنا میشوند.
ولی متاسفانه کودکان، نوجوانان و جوانان عهد انقلاب که ملقب به نسل «زد» هستند نه فقط هیچ شوق و شوری برای حضور در این مراسم ندارند، بلکه درباره اتفاقات مهم دوران خود نیز بی اطلاع هستند. البته دیگر نسل زد به پایان رسیده و دوران چشم به جهان گشودن نسل بتا رسیده است.
اما به نظر میرسد که همچنان شعارهای اصلی انقلاب یعنی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی محل مناقشه انقلابیون قدیم است.
آغاز نهضت انقلاب اسلامی
از سال 42 که رهبر کبیر انقلاب اسلامی اولین نهیبهای خود را به شاه جوان آغاز کرد و به حکومت پهلوی زنهار داد که میترسم روزی برسد که نتوانی پاسخ ملت را بدهی، هرگز فکر نمیکرد که راهی طولانی را برای به ثمر رساندن انقلابی بزرگ در پیش داشته باشد که امروز و آینده خاورمیانه را تحت تاثیر شگرفی قرار دهد.
همین ترس از تاثیرات عمیق در لایههای مردم باعث شد که دشمنان ملت ایران که به دنبال تسلط همیشگی بر سرزمین کهن و بسیار زرخیز ایران بودند، به فکر بیافتند که باید مردم ایران را تنها با مشغول کردن اذهانشان برای تامین امنیت خود از پیشرفتهای بزرگ بازداشت تا این قوم کهن و باهوش نتوانند الگویی متعالی از حکومت دینی برای دیگران باشند.
به همین دلیل در طی حدود نیم قرن گذشته به هر بهانه ای برای لطمه زدن به انقلاب اسلامی ایران تلاش کردند. البته نباید این موضوع را نیز کتمان کرد که در برخی از مواقع این مدیریت نابلد، ناصحیح و غیرمعقول در کشورمان بوده که نتوانسته آن چیزی که مدنظر و آرمان انقاب اسلامی بود را اجرایی کند.
برای بررسی این موضوع باید دید که در طول دوران پس از انقلاب اسلامی چه دولتهایی با چه تفکراتی برسرکار آمدند و چگونه سعی داشتند که جمهوری اسلامی را در بزنگاههای حساس راهبری کنند.
دولت موقت، برگزاری انتخابات و نگارش قانون اساسی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به فرمان رهبر انقلاب، دولتی موقت با مدیریت مهدی بازرگان که بال راست ملی مذهبیها بود، مدیریت اجرایی کشور را برعهده گرفت و زمینههای قانونمند شدن انقلاب را با همراهی بزرگانی چون شهید بهشتی، شهید مطهری و مرحومان طالقانی، منتظری وهاشمی رفسنجانی آغاز کرد و حتی بسیاری از موضوعات مهمی که امروز به عنوان اصلی ترین سیاستهای جمهوری اسلامی محسوب میشود مانند اصل ولایت فقیه و یا شوراهای اسلامی از همان زمان باقی مانده است.
این دولت اهتمام به ساماندهی مراکز حکومتی و آغاز همه پرسی برای تغییر حکومت از شاهنشاهی به جمهوری اسلامی را در دستور کار داشت و آونرا نیز با موفقیت به پایان برد اما در انتهای مسیر خود با مشکل بزرگی روبرو شد و آن تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام بود که برای ایران در طول سالهای متمادی تبعات بسیاری را به همراه داشت.
البته همچنان افرادی مانند محسن میردامادی، حبیب الله بی طرف و یا ابراهیم اصغرزاده که از تسخیرکنندگان سفارت بودند و امروز در جبهه اصلاحات فعالیت دارند، در مصاحبههای خود میگویند که اگر امروز بازهم شرایط آن روز را داشتند، دوباره از دیورا سفارت بالا میروند و آن را تسخیر میکنند.
البته بعد از تثبیت انقلاب نیز و در سالهای اخیر، چنیدن بار این اقدام در زمانهایی خاص بخصوص دورانی که نزدیک به حل اختلافات میان جمهوری اسلامی و کشورهای غربی بوده با هدف ضربه زدن به دولتهای مستقر بخصوص از سوی تندروها، اتفاق دوباره تکرار شده که تبعات به شدت ویران کننده ای بر جامعه و دولت ایران داشته است.
پس از ان بود که در کمترین زمان ممکن انتخابات تعیین حکومت در ایران برگزار شد و سپس در آزادترین شکل ممکن انتخابات ریاست جمهوری برگزار و ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران لقب گرفت.
آغاز جنگ تحمیلی
پس از برگزاری انتخابات 12 فروردین و رای مردم به جمهوری اسلامی، جهانیان دریافتند که مردم ایران حکومتی را پذیرفته اند که برپایه دین است، بنابراین تنها بهانه و حکومتی که میتوانست در مقابل درگیر مسایل قومی و منطقه ای شده بود و به دنبال تثبیت قدرت درونی اش بود، بیاستد فردی بی خرد و بلندپرواز و رئیس حزب بعث عراق بود که میخواست به قدرتی بزرگ در خاورمیانه تبدیل شود و به همین دلیل وارد جنگی گسترده با کمک امکاناتی تمامی قدرتهای جهانی شد و آنرا به مدت 8 سال ادامه داد.
این جنگ یکی از طولانی ترین جنگهای قرن 20 بود که در جهان رخ می دادو در آن بسیاری از جوانان با بصیرت و عاقل و طن پرست برای دفاع از کیان خود به جبههها رفتند و به شهادت رسیدند.
در همین زمان منافقان (سازمان مجاهدین خلق) که پیش ازپیروزی انقلاب اسلامی، مبارزه مسلحانه را در دستور کار خود قرار داده بودند از انقلاب جدا شده و مقرر اصلی خود را به عنوان سوسیالیستهای مذهبی در دل دشمن یعنی عرق قرار دادند.
پس از آن بود که ترورهای گسترده سران انقلاب آغاز شد و بسیاری از بزرگان کشور از جمله شهید بهشتی و شهید مطهری به درجه رفیع شهادت رسیدند و دست امام را در پیشبرد امور خالی گذاشتند.
اما در ادامه نیز دولت دوم به ریاست محمدعلی رجایی تشکیل شد ولی در دفتر نخست وزیر بمبی به وسیله فردی به نام کشمیری منفجر شد که این انفجار نه فقط در دفتر رئیس جمهوری نبود بلکه مسیر انقلاب اسلامی را بطور کامل تغییر داد و تاثیرات شگرفی را در آینده سرزمین ایران برجای گذاشت زیرا پس از آن بود که وضعیت عمومی آیت الله خامنه ای که به تازگی از ترور ناموفق بهبود یافته بود، به اصرار آیت اللههاشمی نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد و سپس در بالاترین مسند اجرایی کشور قرار می گیرد.
یکی دیگر از اتفاقاتی که برای مردم ایران در طی سالهای بعد حسرت بسیاری با به همراه داشت، انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی بود که در آن یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین افراد انقلاب مانند بهشتی به شهادت رسیدند و بسیاری از متفکران انقلاب بر این اعتقادند که این اگر افراد به شهادت نمیرسیدند بسیاری از مشکلاتی که امروز گریبان انقلاب را گرفته است هرگز نبود و ایران اسلامی با اقتدار و شکوه خاصی میتوانست از گردنههای پر پیچ و سخت با سلامت و کمترین میزان هزینه عبور کند.
اما بعد از آن نیز همچنان ایرانیان با دلی پر از امید به آینده ای روشن در برابر دشمنان ایستادگی کردند و اجازه ندادند که حتی یک وجب از خاک میهن به دست متجاوزان بیافتد.البته نباید از مدیریت بسیار خوب نخست وزیر وقت که امام خمینی همواره از وی حمایت و پشتیبانی میکردند، غافل شد ولی در سالهای پایان عمر امام (ره) به دلیل کاهش منابع مالی و نبود امکانات برای ادامه جنگ، دولت و جانشین فرمانده کل قوا یعنی مرحوم آیت اللههاشمی در نامهای از ایشان خواستند که جنگ پایان یابد و ایشان نیز با پذیرش آن و به تعبیر خودشان «سرکشیدن جام زهر» قطعنامه 598 را پذیرفتند.
پس از ان بود که ایشان به دلیل ابتلا به سرطان معده در بیمارستان بستری شدند و در 14 خرداد سال 1368 دارفانی را وداع گفتند و به یاران شهید خود پیوستند.
رحلت امام خمینی (ره) و آغاز دوران زعامت آیت الله خامنهای
بعد از عروج امام، رهبری جامعه ایران برعهده آیت الله علی خامنه ای گذاشته شد و ایشان که پیش از این مدیریت در ارکان بالای اجرایی و در پست ریاست جمهوری تجربه کرده بودند، به مقام رهبری انتخاب شدند.
این بار قانون اساسی که پیش از رحلت امام خمینی تغییرات آن آغاز شده بود، به رای عمومی گذاشته شده و با شروع زعامت ایشان قانون اساسی جدید نیز در کشور اجرایی شد. به همین دلیل رئیس جمهوری در قانون اساسی جدید تمامی مسئولیتهای نخست وزیر را برعهده گرفت.
پس از آن مرحوم آیت اللههاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری انتخاب شد و دوران سازندگی که پیش از آن با صلح میان ایران و عراق شکل گرفته بود، آغاز شد.
پس از دولت سازندگی در بهت و حیرت کارشناسان جهانی در یک انتخاباتی باشکوه با حضور تمامی جناحهای سیاسی کشور سید محمدخاتمی به عنوان رئیس دولت انتخاب شد. در این دوره تنش زدایی در دستور کار دولت قرار گرفت و رفع مشکلات سیاسی اصلی ترین شعار دولت شد. این دوره با فشارهای سیاسی بسیاری از تندروها مواجه بود اما رشد اقتصادی بسیار خوبی را ایران تجربه کرد و براساس آمارها بهترین دولت پس از انقلاب شد. برای اولین بار پس از پیروزی انقلاب شعار گفت وگوی تمدنها مورد توجه جهانیان قرار گرفت. درعین حال برای اولین بار نیز تجمعات مردمی در مخالفت با برخی از ارکان حکومت در سال 78 شکل گرفت و اتفاقات کوی دانشگاه رخ داد.
پس از آن افرادی که در دولت بودند جناحی را تشکیل دادند که امروز به نام اصلاح طلب نامیده شده و بخشی از جریان حکومت را در سالهای آینده تشکیل دادند.
پس از آن دولت نهم و دهم در کمال شگفتی همگان با انتخاب شهردار تهران به ریاست جمهوری آغاز شد و دوران طلایی سرازیر شدن دلارهای نفتی طی 6 سال به کشوردر پی این دولت امد، اما ناگهان با گسترش و عدم تعقل در بیان برخی از مطالب بخصوص در سخنرانیها و مذاکرات دو و چندجانبه میان ایران و دیگر کشورها، گسترده ترین تحریمهایی که تاکنون کشوری در طول تاریخ به خود دیده است، گریبان ملت ایران را گرفت.
در این دولت تکانههای شدیدی از افزایش بی سابقه تورم در کشور به دلیل عدم کنترل بر منابع سرشاری که از نفت به سوی کشور ایجاد شده بود، رخ داد و از سوی دیگر با اعمال تحریمهای دیگر، ایران نتوانست حتی یک قطره از نفت خود را بفروشد درحالیکه رئیس دولت به قول خودش دست به جراحی عمیق اقتصادی زده بود، یارانهها را که به کالاها داده میشد حذف کرد و مستقیم به حساب مردم واریز کرد اما همین موضوع باعث شد که نرخ تورم هر روز بیشتر شود و مردم ایران در تنگنای شدیدتری قرار گیرند.
موضوع انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری نیز در کشور رخ داد و با وجود حضور بیش از 80 درصد مردم در پای صندوقهای رای، حوادث ناگواری در و بعد از سال 88 به وقوع پیوست که همچنان زخمهای آن در برخی از موضوعات باز است.
همچنین برای اولین بار فردی که مستقیم از مردم رای گرفته بود آنها را خس و خاشاک نامید و دور سرخود در هنگام سخنرانی در سازمان مللهالهای از نور مشاهده کرد!
پس از اتمام دولت کریمه مردم که همچنان از وقایع 4 سال گذشته ناراحت بودند، این بار با دلخوری به پای صندوقهای رای آمدند و به فردی روحانی اما دیپلمات وکیل که اصلاح طلبان از وی حمایت کردند، رای دادند تا بتواند مشکلات داخلی و خارجی را حل کند.
وی برای اولین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی با رئیس جمهوری امریکا بصورت مستقیم و تلفنی در سفر به نیویورک صحبت کرد و با وی به توافق رسید که مذاکرات هستهای آغاز شود.
در این دولت، برجام به عنوان بزرگترین دستاورد محسوب میشود، با اینکه زمان بسیاری صرف مذاکرات شد و دولت برای تدوین برجام وقت فراوانی گذاشت اما با روی کار آمدن دونالد ترامپ جمهوری خواه در آمریکا از این موافقتنامه خارج شد و تمامی رشتههای دولت پنبه شد. حتی این فرد بطور مستقیم فرمانده علی رتبه سپاه پاسداران سردار حاج قاسم سلیمانی را در عراق به شهادت رساند. در اواخر دولت دهم نیز با روی کار آمدن دولتی دموکرات انتظار میرفت که باز مشکل ایران با آمریکا حل شود اما پس از اتفاقات متعدد، همچنان ایران به همان منوال روز اول انقلاب با آمریکا دچار مشکل شد.
در دولت دوم روحانی همچنین بیماری فراگیری در دنیا حادث شد که افراد بسیاری را به کام مرگ فرو برد.این بیماری به نام کرونا از کشور چین آغاز و به سراسر جهان گسترش یافت.
پس از دولت تدبیر و امید، مردم که از حضور در پای صندوقهای رای ناامید شده بودند به مرور در رخدادهای سیاسی کشور کمتر حاضر میشدند و حتی در انتخابات مجلس یازدهم که در اواخر دولت روحانی برگزار شد حضوری کم رنگ داشتند به شکلی که برای اولین بار این مجلس به نام مجلس حداقلی نام گرفت.
اما در انتخابات سال 1400 در میان افرادی که از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت شدند، سیدابراهیم رئیسی که پیش از این نیز یک بار نامزد ریاست جمهوری شده و رای نیاورده بود، توانست برمسند اجرایی کشور تکیه بزند.
دولت وی که منتقد دولتهای پیشین بود نیز نتوانست به دلیل نفوذ عناصر تندرو از وقوع تکانههای عظیم در اقتصاد و معیشت مردم جلوگیری کرده و مشکلات ناشی از آن را حل کند. درحالیکه حامیان این دولت منتقدان دولتهای اصلاحات و تدبیر و امید بودند اما نتوانستند بر انتقادات خود در مسند اجرایی طرحی بپوشانند تا مردم را از مشکلات عدیده رها کنند. در این دوره با مرگ یک دختر کردستانی در تهران اتفاقاتی بزرگی رخ داد و جنبشی زنانه در کشور شروع شد. مردم به جرات خواستههای خود را فریاد میزنند و حتی حاضر شدند برای رسیدن به اهداف خود، جانفشانی کنند.
در این دولت اتفاقت بزرگی رخ داد که یکی از انها که نه فقط بر ایران بلکه روی تمامی منطقه تاثیرگذار شد، وقایع 7 اکتبر 2024 در سرزمینهای اشغالی بود. حماس که اداره غزه را برعهده داشت به اسراییل حمله کرد و رژیم صهیونیستی در مدت 15 ماه این باریکه در ساحل دریای مدیترانه را با خاک یکسان کرد.
در این سه سال برای اولین بار بعد از حمله مستقیم جنگندههای اسراییلی به سفارت ایران در سوریه و به شهادت رساندن یکی از بلندپایه ترین فرماندهان سپاه در ساختمان کنسولگری ایران در دمشق، دولت ایران تصمیم گرفت با تصویب شورای عالی امنیت ملی و تایید رهبر معظم انقلاب حمله مستقیمی به سرزمینهای اشغالی داشته باشد.
همین موضوع باعث شد که در اواخر فروردین ماه سال 1403 اولین عملیات نظامی مستقیم ایران علیه اسراییل با نام وعده صادق 1 انجام شود که البته رژیم اسراییل با کمک دوستانش در منطقه از جمله اردن، آمریکا، انگلستان و ... بسیاری از پهپادها و موشکهای ایرانی را از بین برد ولی ایران نشان داد که نسبت به هرگونه تجاوز به خاک خود با قدرت پاسخ خواهد داد.
البته بعد از دستگاه دیپلماسی ایران نتوانست از قدرت میدان ایجاد شده بهره ببرد و دوباره این رژیم صهیونیستی بود که به خود جرات داد تا به ایران تجاوز کند.
ولی مهمترین اتفاق در دولت سیزدهم نه وعده صادق یک بلکه شهادت رئیس دولت بود. وی که برای بازدید از سدی میان مرز ایران و آذربایجان به منطقه ارسباران سفر کرده بود، در مسیر بازگشت به علت بدی هوا، بالگردش به همراه وزیر امورخارجه، نماینده ولی فقیه و استاندار آذربایجان شرقی سقوط کرده و به شهادت رسیدند.
این واقعه شوک بزرگی به ملت ایران و دستگاه اجرایی کشور وارد کرد و جامعه ایران را تحت تاثیر فراوانی قرار داد.
اما پس از آن بود که رهبر معظم انقلاب به همگان فرمودند که مطمئن باشید در کار کشور هیچ خللی ایجاد نخواهد شد و خود مستقیما مسئولیت اداره کشور را برعهده گرفتند.
دولت چهاردهم
بعد از شهادت رئیس دولت سیزدهم، براساس قانون اساسی روند انتخابات ریاست جمهوری آغاز شد و در بهت همگان، مسعود پزشکیان که پیش از این در بسیاری از انتخاباتهای ریاست جمهوری و مجلس شرکت کرده بود اما رد صلاحیت شده بود، این بار تایید شد و در انتخاباتی نزدیک و طاقت فرسا رقبای خود یعنی محمدباقرقالیباف، سعید جلیلی، امیرحسین قاضی زادههاشمی و علیرضا زاکانی که تجربه حضور در انتخابات ریاست جمهوری را داشتند را شکست داد و بر مسند ریاست جمهوری نسیت اما در اولین روز شروع مسئولیتش رژیم صهیونیستی در اقدامی خلاف قروانین بین المللی مهمان مراسم تحلیف رئیس دولت را در محل اسکانش با پرتابه ای هدایت شونده به شهادت رساند.
در ادامه نیز رژیم صهیونیستی به لبنان حمله کرد و در اولین اقدامش سید مقاومت، سید حسن نصرالله را به شهادت رساند که همین اقدامات باعث شد برخلاف شعارهایی که پزشکیان در ابتدای حضورش در انتخابات برای شروع مذاکرات و رفع تحریمها میداد، به تاخیر بیافتد و از سوی دیگر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نیز برگزار شد و دونالد ترامپ که پیش از این رئیس جمهوری آمریکا شده بود و در زمانش از برجام خارج شد، به ریاست جمهوری آمریکا رسید.
تمامی اتفاقات رخ داده تجربه ای گرانسنگ را پیش پای ملت ایران گذاشته است که میتواند چراغ راه آینده باشد.
اینکه دوباره بخواهیم آزمون خطا کنیم و برای حل مشکلات راههای مختلف را امتحان کنیم تنها فرصت سوزی برای انقلاب است و مردم خسته از اتفاقات بزرگ را از این حکومت مترقی دلسرد خواهد کرد. تندروها نیز باید بدانند که سنگ اندازی در راه دولت چهاردهم که عزم خود را برای حل مشکلات جزم کرده تنها میتواند به سخنان رهبر کبیر انقلاب که گفتند: «از آن روز بترسید که ممکن است یکی از «ایام الله» - خدای نخواسته - باز پیدا بشود. و آن روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به 22 بهمن. قضیه [این] است که فاتحه
همه ما را میخوانند!»