گروه سیاسی- رحمان زین الدین: شامگاه یکشنبه مسعود پزشکیان رئیس جمهوری اصلاح طلب دولت چهاردهم میزبان شورای مرکزی جبهه پایداری اصولگرا بود.
در این دیدار که صادق محصولی، مرتضی آقاتهرانی و دیگر اعضای شاخص این حزب حضور داشتند، دو طرف به بیان دیدگاههای خود در زمینههای مختلف حاکمیتی پرداختند.
اما در این نوشتار برآنیم که درباره دوستی این گروه با روسای قوا و حتی احزاب اصولگرا بپردازیم و میخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که چقدر این گروهی که به قول علی لاریجانی تعدادشان از یک اتوبوس کمتر است، اما صدای بلندی دارند، قابل اعتماد هستند.
به گزارش
مردم سالاری آنلاین ،برای رسیدن به این موضوع باید از آنجایی آغاز کرد که فراکسیون اصولگرایان به ریاست غلامعلی حدادعادل در مجلس نهم در برابر فراکسیون اکثریت رهروان ولایت به ریاست علی لاریجانی تشکیل شد.
در این فراکسیون، اصولگرایان تندتری مانند حمید رسایی، علیرضا زاکانی، مرحوم روح الله حسینیان، مرتضی آقاتهرانی، جواد کریمی قدوسی، امیرحسین قاضی زادههاشمی، مهرداد بذرپاش، مهدی کوچک زاده، مرحوم زارعی و ... عضویت داشتند که از هرطریق و روشی به دنبال گذاشتن چوب لای چرخ دولت یازدهم و دوازدهم بودند.
تشکیل حزب پایداری از دل دلواپسان
حسن روحانی که در جریان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سال 92 با شعار حل مشکل تحریم و مسئله هستهای توانست رای اکثریت را جذب کند، بعد از حضور در پاستور پرونده هستهای را از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه منتقل کرد و محمدجواد ظریف را به عنوان مسئول مذاکرات و حل این پرونده گماشت.
ظریف که سابقه حضور در کنار علی اکبر ولایتی در جریان تصویب قطعنامه 598 شورای امنیت برای پایان جنگ با عراق و همچنین توافق تهران در موضوع هستهای در دولت خاتمی را در کارنامه داشت و چندین سال نیز مسئول دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل بود، از سوی رئیس جمهوری به عنوان مسئول این پرنده مشخص شد.
وی که میدانست کار بسیار سختی را در حوزه خارجی در پیش دارد، هرگز گمان نمیکرد که چندین برابر این سختی در پارلمان ایران پیش روی وی باشد.
ظریف که به دنبال حل مشکلات بود ناگهان متوجه شد که روزنامه کیهان در مطلبی عجیب وی را متهم به وطن فروشی کرده است و از شدت ناراحتی کمر درد گرفت و تا چندین روز روی ویلچر به جلسات خود میرفت.
پس از آن در بخش اول مذاکرات، ظریف توانست در ژنو با کشورهای غربی به توافق برسد و ماراتن برجام و مذاکرات سخت و فرسایشی را آغاز کند.
در همین زمان تندروهای داخلی که از توافق هستهای با کشورهای غربی نگران بودند، چون در اواخر دولت یار قدیمی خود یعنی احمدی نژاد، این پرونده از آنها یعنی سعید جلیلی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی گرفته شد و به وزارت خارجه با حضور علی اکبر صالحی میانه رو سپرده شد، تصمیم گرفتند که همایشی در سفارت سابق آمریکا با عنوان دلواپسیم در انتقاد از عملکرد دولت و شخص ظریف برگزار کنند.
علی لاریجانی دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی که زمانی مسئولیت پرونده هستهای را برعهده داشت، تلاش بسیاری کرد که با این گروه به توافق برسد و حتی دیدارهای فراوانی را با غلامعلی حدادعادل که ریاست فراکسیون اصولگرایان در مجلس را برعهده داشت، ترتیب میداد تا در جلسات مختلف بتواند این افراد را نیز با دولت همراه کند، اما هربار آنها بهانه جوییهای تازه ای مطرح میکردند و حتی در یکی از جلسات علنی مجلس، وی در قامت رئیس، حداد عادل را شاهد گرفت که روز قبل با این گروه در دفتر خود درباره موضوعی مربوط به سیاست خارجی به توافق رسیده ولی آنها زیر قول خود زدند.
فشار و عداوت پایداریها در جریان مذاکرات ظریف و کری در خیابانهای ژنو که به دلیل دوری از چشم جاسوسان اسراییلی، و در جریان بررسی برجام در کمیسیون ویژه که علیرضا زاکانی ریاست آنرا برعهده داشت به اوج خود رسید که رهبر انقلاب واکنش نشان دادند و تیم مذاکره کننده را هم راستگو و هم صادق دانستند.
در آن زمان مسعود پزشکیان یکی از اعضای این کمیسیون ویژه بود که از برجام به شدت دفاع کرد و آنرا بهترین راه برای حل مشکلات داخلی و خارجی دانست.
به شکلی که علی اکبر صالحی در روز بررسی برجام در صحن مجلس از سوی روح الله حسینیان تهدید به دفن در راکتور آب سنگین اراک شد.
پس از آن بود که همواره و در برخی از جلسات علی لاریجانی از این گروه همیشه انتقاد و آنها را به عهدشکنی متهم میکرد.
مجلس دهم نیز اعضای این گروه که بازهم در اقلیت بودند، ولی صدای بلندی داشتند که میتوان از مجتبی ذوالنوری و جواد کریمی قدوسی نام برد که در صحن اقدام به آتش زدن برجام کردند و یا در زمان نطق علی مطهری، به وی هجوم برده و متن سخنرانی اش را پاره کردند.
پس از مجلس دهم و در سالهای آخر دولت دوازدهم، مجلس یازدهم شکل گرفت که در آن اصولگرایان به دلیل رد صلاحیت گسترده اصلاح طلبان از سوی شورای نگهبان برخلاف مجلس دهم، اکثریت را برعهده داشتند در اولین اقدام طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها را به تصویب رساندند، اما این پایان ماجرای پایداریها در مجلس نبود.
در زمان برگزاری انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری با تشویق این افراد، بیش از 200 نماینده مجلس در نامه ای از شهید ابراهیم رئیسی رئیس قوه قضاییه خواستند در این انتخابات شرکت کند و از وی حمایت کردند.
ابراهیم رئیسی نیز در این انتخابات حضور یافت و توانست برمسند ریاست جمهوری تکیه زند. وی اکثریت اعضای دولت خود را از منتسبان به جبهه پایداری انتخاب کرد که میتوان به امیرحسین قاضی زادههاشمی به عنوان رئیس بنیاد شهید، علیرضا زاکانی شهردار تهران، محسن منصوری معاون اجرایی، مهرداد بذرپاش وزیر راه و شهرسازی، محمد دهقان معاون حقوقی، مسعود میرکاظمی رئیس سازمان برنامه و بودجه اشاره کرد.
در زیر مجموعههای ادارات دولتی بیشتر افراد منتسب به سعید جلیلی و طیف تندرو یعنی پایداری مستقر شدند و تقریبا در تمامی ادارات مناصب بالا را در اختیار گرفتند که در سه سال حضور آنها بازهم به تعبیر لاریجانی، این گروه به دنبال خالص سازی بودند.
خنجر از پشت به قالیباف
دوباره زمان برگزاری انتخابات مجلس فرا رسید و محمدباقر قالیباف که در طی چهارسال گذشته و در مجلس یازدهم بیشترین تعامل را با این افراد داشت، از سوی آنها بایکوت شد و در برخی از مواقع وی را دور زدند و حتی تنها در یک لیست نام وی را قرار دادند.
قالیباف تازه فهمید که چه رکبی خورده است و در انتخابات تهران نفر چهارم شد و سیدمحمد نبویان و امیرحسین ثابتی از اعضای اصلی جبهه پایداری بالاتر از وی در تهران رای آوردند.
اما پس از شهادت ابراهیم رئیسی تمامی آنچه بافته بودند، پنبه شد و ناگهان خود را در برزخی یافتند که نمیدانستند چه اتفاقی خواهد افتاد. آنها که تصور میکردند در انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری سعید جلیلی به عنوان رئیس جمهوری انتخاب خواهد شد، ناگهان دیدند که در میان تایید شدگان مسعود پزشکیان که چندی قبل از سوی هیاتهای اجرایی(وزارت کشور دولت سیزدهم) رد صلاحیت شده بود، تایید صلاحیت شده و اقبال عمومی به وی روبه افزایش است. به همین دلیل این افراد تمامی تلاش خود را برای پیروزی سعید جلیلی جمع کردند و حتی حاضر نشدند که در مرحله اول انتخابات به نفع قالیباف که در نظرسنجیها از جلیلی جلوتر بود، کنار رود.این بار نیز قالیباف در دور اول انتخابات سوم شد و به مرحله دوم نتخابات راه نیافت. اما سعید جلیلی با پزشکیان به مرحله دوم رفت و یاران قالیباف عصبانی از اقدام کاندیدای پایداری، به سمت مخالف روی آوردند. بعد از ان بود که حتی برخی از یاران بریده از این حزب مانند نقوی حسینی در مصاحبههایی خبر از نفوذ جریان حجتیه در این حزب داد.
وفاق ملی؛ میثاق دولت چهاردهم
اما پس از انتخاب پزشکیان به ریاست جمهوری وی موضوع وفاق ملی را مطرح کرد و سعی کرد که از هر دو جناح در دولت خود استفاده کند اما اعضای این گروه تندرو مانند ثابتی، ابراهیم رضایی، علی خضریان و مالک شریعتی در نطقهای مختلف به وزاری پیشنهادی وی حمله کردند و برخی از آنها را فاقد صلاحیت دانستند.
ولی محمد باقر قالیباف که به دلیل عهدشکنی پایداری دیگر آن قالیباف پیش از انتخابات ریاست جمهوری نبود، همراه با دولت شد و یارانش در کنار فراکسیون اقلیت به وزرای پیشنهادی رای اعتماد دادند و در اقدامی کم نظیر تمامی اعضای پیشنهادی پزشکیان برای وزارت رای اعتماد گرفتند. این موضوع را میتوان یکی دیگر از عهدشکنیها و شکستهای پایداری بعد از شهادت ابراهیم رئیسی دانست. اما همچنان اعضای این گروهک که در ادارات دولتی رسوخ کرده اند به دنبال خالص سازی بودند و بعد از شهادت رئیس دولت، اقداماتی انجام دادند که به یقین با روش و منش آن سید بزرگوار در تناقض بود که از این جهت نیز میتوان یادآور شد که به آرمانهای فردی که با تشویق و حمایت خودشان بر مسند ریاست جمهوری نشسته بود نیز پشت کردند.
ولی دکتر پزشکیان که خود در پنج دوره حضور در مجلس شورای اسلامی از نزدیک با این افراد کارکرده و منش و خط آنها میدادند شامگاه یکشنبه اتخاذ رویکردهای تنگنظرانه و رفتارهای سلبی را موجب سرخوردگی و دلمردگی جامعه به ویژه نسل جوان و هزینهتراشی برای نظام دانست و گفت: ما معتقدیم اگر عدهای از سر ناآگاهی خطایی مرتکب شدند، نباید بدون اغماض و مسامحه آنها را طرد یا از محیط کار یا دانشگاه اخراج کرد، بلکه باید آنها را روشن و آگاه کرد. دکتر پزشکیان در ادامه با بیان اینکه هیچ ظلمی بالاتر از آن نیست که یک حرف و رفتار غلط را به زور در جامعه اجرا کرد، افزود: ما معتقدیم اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی قابل افتخار و قابل دفاع است و راهکار بسیاری از مشکلات کشور را در بر دارد، اما برخی نگاه و رفتار غلط خود را به نظام و انقلاب نسبت میدهند و با زور و دعوا به دنبال اجرای آن در جامعه هستند.
رئیس جمهوری همچنین غلبه بر چالشها و مشکلات اجتماعی را نیازمند انشراح صدر و پرهیز از هر گونه برخوردهای تند و نادرست عنوان کرد و گفت: برای حل چالشهای اجتماعی نباید به گونهای رفتار کنیم که مردم تصور کنند ما دشمن آنها هستیم، بلکه باید با انشراح صدر، رفتار عزتمندانه و با حفظ کرامت آحاد جامعه، آنها را در این مهم سهیم کنیم.
به نظر میرسد دولت باید در زمینه حضور این افراد به بهانه وفاق ملی در بخشهای مدیریتی کشور تامل بیشتری داشته باشد چون براساس تاریخچه ای که گفته شد، نمیتوان به آنها اعتماد کرد و گروهکی غیرقابل اطمینان هستند.