۰
دوشنبه ۱۸ تير ۱۴۰۳ ساعت ۲۲:۰۳
«مردم سالاری» رفتار اردوگاه جلیلی و طرفداران قالیباف را در فضای پسا انتخابات بررسی می‌کند

اصولگرایان رادیکال علیه اصولگرایان

پس از اعلام تایید صلاحیت‌های انتخابات ریاست جمهوری مشخص شد که 5 نفر از نامزدها به جناح اصولگرایی تعلق دارند و هرکدام از آنها در خط فکری و روش احزاب متفاوت جناح مذکور هستند.
اصولگرایان رادیکال علیه اصولگرایان
گروه سیاسی- رحمان زین الدین: پس از اعلام تایید صلاحیت‌های انتخابات ریاست جمهوری مشخص شد که 5 نفر از نامزدها به جناح اصولگرایی تعلق دارند و هرکدام از آنها در خط فکری و روش احزاب متفاوت جناح مذکور هستند.
به گزارش مردم سالاری آنلاین ،برای بررسی بیشتر به دوران انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفندماه گذشته باز می گردیم، دورانی که فقط و فقط اصولگرایان ثبت نام کننده، تایید صلاحیت شده، برگزار کننده و درنهایت با عدم مشارکت مردم پیروز نهایی انتخابات شدند.
انشعاب در اصولگرایان
در زمان انتخابات مجلس اتفاقاتی در اردوگاه اصولگرایان رخ داد که نشان می‌داد انشعابی بزرگ در حال آغاز است و غلامعلی حدادعادل به عنوان ریش سفید اصولگرایان در واکنش به اتفاقات رخ داده گفت که در کنار چنار چند پاجوش نیز ممکن است رشد کند.
همین افرادی که حداد به آنها پاجوش لقب داد، همان حامیان دولت‌های احمدی نژاد بودند که بخصوص در حزب پایداری تجمع کرده و با روی کارآمدن دولت سیزدهم دوباره جان گرفتند و به مناصب قدرت بازگشتند.
بطور مشخص در روزنامه مردم سالاری به بررسی این جریان پرداختیم و نوشتیم که این افراد آمده اند تا از بزرگان خود عبور کنند و برای کشور در سالیان آینده نقشه و قصه دارند. اما بعد از شهادت رئیس جمهوری سیزدهم، انگار تمامی انگاره‌های آنها از هم پاشید. هرچه بافته بودند پنبه شد و در آسمان به فنا رفت.
همین سرگیجه در اردوگاه اصولگرایی بعد از شهادت رئیسی باعث شد که در مدت کمتر از 4 ماه که پیروزی حماسه آفرین خود در انتخابات مجلس دوازدهم (به تعبیر خودشان) را جشن گرفتند، در انتخابات ریاست جمهوری که تمام دارو ندار خود را رو کرده بودند، شکست سختی خورده و عرصه را برخود تنگ ببینند حتی در انتخابات مجلس خبرگان حسن روحانی را رد صلاحیت کردند تا به آنچه که مطلوب خود بود در آینده برسند و به قول کریمی قدوسی از سقیفه سازی جلوگیری کنند.
اگر کمی به گذشته بازگردیم می‌بینیم که عقلای جناح راست از باهنر تا حدادعادل به مکرر به این افراد که شاخصه آنها امثالی مانند نبوبان، رائفی پور و رسایی است، توصیه به همدلی و اجماع می‌کردند اما بعد از انتخابات مجلس که هرکدام از این احزاب کوچک هم لیست متفاوتی دادند و هم مانند قارچ از زمین روییدند، به این نتیجه رسیدند که توصیه آنها نه گوش شنوایی دارد و نه قابل درک برای نئواصولگرایانی است که تنها و تنها به تندروی اعتقاد دارند.
نوشتیم که حلقه اصلی این جریان همان افرادی هستند که سینه چاکان دولت احمدی نژاد بودند و همچنان وی را خدای خود می‌دانند و او را تنها منجی عالم بشریت و معجزه هزاره سوم خطاب می‌کنند.
این افراد که رهبریت آنها را مرحوم مصباح یزدی برعهده داشت، امروز در قامت سعید جلیلی، صادق محصولی، محمود نبویان، حمید رسایی، محسن منصوری، علیرضا زاکانی، علی باقری و ... کاملا قابل مشاهده است.
این افراد تصور می‌کردند که می‌توانند روی شهید رئیسی حساب کنند و پشت آن شهید بزرگوار پناه گرفته و در خفا نقشه‌های خود را عملی کنند.
اما بعد از شهادت وی به ناگهان ورق برگشت؛ افراد موثری چون علی لاریجانی، اسحاق جهانگیری و بسیاری دیگر از افرادی که بسیار بیشتر از امثالی مانند زاکانی و قاضی زاده‌هاشمی لیاقت تایید صلاحیت شدن را داشتند را رد کردند تا به نحوی نگذارند رخ داد سال 92 دوباره تکرار شود.
عدم اتکا به مردم مشکل بزرگ اصولگرایان
اما مشکل این گروه آن است که همچنان فهم عمیقی از جمهوری اسلامی ندارند و نمی‌دانند که حضرت امام خمینی (ره) زمانیکه درحال کاشت نهال انقلاب بود، آنرا برپایه اراده مردم قرار داد تا به این نهال قوم و دوام بخشد.
این افراد تصور می‌کنند که قدرتی مافوق مردم دارند اما نمی‌دانند که مردم ایران شاید استبداد را تحمل کنند اما ظلم را هرگز نمی‌پذیرند.
حال در انتخابات ریاست جمهوری اخیر همین نئواصولگریانی که به دنبال ریاست جمهوری جلیلی بودند از پشت به قالیباف خنجر زده و هم خود و هم رئیس مجلس را از رسیدن به پاستور محروم کردند.
این افراد نه فقط امروز از قالیباف و دیگر اصولگرایان طلبکارند بلکه از مردم فهیم ایران نیز شاکی هستند که چرا آنچه ما گفتیم و خواستیم را انجام ندادید.
این پاجوش‌ها که بقول لاریجانی در یک اتوبوس همه آنها جا می‌شوند، همواره طلبکارند و فکر می‌کنند خودشان راه صحیح و مستقیم هستند و حاضر نیستند به خرد جمعی متوسل شوند و انچرا که عموم مردم می‌خواهند اجرا کنند.
بعد از انتخابات ریاست جمهوری حداقل دو نامزد اصلی آنها یعنی سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف به انتهای خط سیاسی خود رسیدند و برای همیشه در دنیای سیاست داخلی سوختند و دیگر نمی‌توان به نظرات آنها در این زمینه توجه کرد.
این افراد تنها فرصت سوزی را خوب می‌دانند و نمی‌توانند از منابعی که در اختیار آنهاست به نحو احسن استفاده کنند. این پاجوش‌ها و نئواصولگرایان بعد از شهادت رئیسی، حضور حدود 100 نماینده معتدل و اصلاح طلب در مجلس، تایید اعتبار نامه غلامرضا تاجگردون در صحن علنی و امروز شکست در انتخابات ریاست جمهوری سرگیجه گرفته و نمی‌دانند که چه باید بکنند به همین دلیل یکی از لیدرهای یعنی این جریان در پستی بی ادبانه به مردم توهین می‌کند و می‌گوید که باید مجسمه شما را ساخت و پرستید!!!
همین افراد صاحب نظراتی شاذ و غیرعقلانی اند که برای شنیدن صحبت‌های آنها همه مشتاقند زیرا کلامشان باعث شادی مردم می‌شود و جملات آنها را باید در کنار کاریکاتورهای مرحوم گل آقا نوشت.
انتظار این است که قوه قضائیه با این افراد که به اکثریت جامعه توهین می‌کنند به عنوان مدعی العموم برخورد کرده و از حیثیت مردم که ولی نعمتان انقلاب هستند دفاع کند. اما از سوی دیگر به نظر می‌رسد پروژه نئو اصولگرایی یا بطور کامل شکست خورده یا به پستو خواهد خزید و به دنبال تجدید قوا خواهد رفت که این بسیار خطرناک است و به نظر می‌رسد وظیفه عقلای راست از جمله جامعه روحانیت مبارز، موتلفه اسلامی، جامعه اسلامی مهندسان و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که ریشه درخت اصوگرایی هستند این است که مراقب باشند که این افراد بیشتر به ورطه تندروی فرو نروند و با توجه به اینکه شکست‌های سخت و پی درپی را تجربه کردند، حتی دست به رفتارهای ایذایی برای رسیدن به خواسته‌های خود را نیز متصور شوند که باید به دقت رفتار این گروهک را زیر نظر داشت. کلام آخر این است که مبادا زمینه پیش بینی و هشدار حضرت امام (ره) درباره خروش و خلق دوباره یک یوم الله دیگر از سوی مردم را فراهم کنیم.
کد مطلب: 219256
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *