"کدام مهندس می تواند یک گشت بزند دور آبادی و بگوید اینجا را بِکَن یا آنجا را؟ خو، خاکشناس میآید... آبشناس میآید... تازه از هر سه تا چاهی که میزنند، یکیش آبی میشود. حالا تو آقا معلم میگویی من دارم جان کردی میکنم؟ خو تو خیال کردی که من جان خودم را دوست ندارم؟ چرا دوست دارم. اما میدانم که هر زمینی آبی دارد. زمین حکم تن آدمیزاد را دارد؛ پر است از رگ و پی... اگر رگ دست را بزنی یا حجامت کنی، خون یواش یواش درمیآید؛ عین قنات... برای صحت مزاج هم خوب است. اما اگر گردن آدم را بزنی چطور؟ جونش با خونش درمیآید. عین این چاههای موتوری... تن این زمینی که ما میشناسیم، آنقدرها خون ندارد که جواب این همه چاه را بدهد. دل آدم میسوزد. (نفرین زمین، جلال آل احمد)"
مدیریت سه هزار ساله
ایران جزیی از منطقه کم آب خاورمیانه است که مردمش در طول هزاران سال، تلاش کردهاند با ایدههای مختلف، کم آبی را مدیریت کنند. گفته میشود ایرانیان سیصد هزار کیلومتر (عددی نزدیک به فاصله زمین تا ماه) قنات در ایران حفر کردهاند. در گزارش سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) در سال ۲۰۱۴، تحت عنوان "اهمیت میراث سیستمهای سنتی کشاورزی و حفظ آن در نیل به توسعه پایدار" نوشته شده است: «قدمت فناوری و دانش سیستم آبیاری سنتی در ایران، لااقل به ۸۰۰ سال پیش از میلاد میرسد که به مدت سه هزاره زنده مانده است. ناحیه کاشان دارای کهنترین شبکه آبیاری است و این سیستم (قنات) توانسته به طور پایدار، امنیت غذایی و معیشت خانوارهای کشاورزان را فراهم آورد. در مناطق خشک، تأمین دائمی آب از راه حفر قنات، منابع قابل اتکای آبیاری کشاورزی سنتی را فراهم آورده و تضمین کرده است.» کمبود و اجبار برای مدیریت دائمی منابع، آب را در طول تاریخ به امری حاکمیتی بدل کرد. اما هر چه که بود، گزارشهای تاریخی معمولا خبر از کم آبی یا قحطی گسترده آب در کشور را نمیدهد و حتی در مناطق بیابانی، معمولا به دلیل مدیریت درست منابع، آب به میزان کافی در دسترس بوده است.
جوامع آب سالار و دولت استبدادی
مطابق با نظریه "استبداد شرقی" از "ویتفوگل" (نظریه پرداز آلمانی)، برخی تمدنها مانند نیل، میان رودان (بینالنهرین)، سند، یانگ تسه و... با توجه به ویژگیهای جغرافیایی منطقه، تنها به شرط کار جمعی، توان دسترسی به آب کافی برای مصارف کشاورزی را داشتند. اما کار همگانی، نیاز به سازماندهی متمرکز و نیرومندی دارد تا از عهده مدیریت برآید. این مدیریت مقتدر به مرور زمان به حوزههای دیگر جامعه که ویتفوگل آنها را "جوامع آب سالار" میخواند از جمله سازماندهی ارتش و ایجاد بناهایی که کاربری به جز آبیاری دارند (مانند کاخها، معابد، جادهها و…) سرایت میکند و در نهایت با تمرکز هرچه بیشتر قدرت سیاسی و ثروت در یک نقطه، حاکم را دارای قدرت مطلق میگرداند.
این درحالیست که در جوامع اروپایی به دلیل دسترسی آسان به منابع آب نیاز به چنین سازماندهی وجود نداشت و حضور گسترده فئودالها و دولتهای محلی با خودمختاری بالا در قرون مختلف گواهی بر این امر بوده است.
مدرنیزاسیون و بحران انرژی
آشنایی حاکمان ایران با سدسازیهای بزرگ و علاقه به فناوریهای پیشرفته، بهویژه تکرار تجربه سد هووِر در آمریکا، سد دز را در دهه چهل برای کشور به ارمغان آورد. تجربهای که طرفدارانش مدعی بودند توسعه شهرسازی، کشاورزی و صنعت همراه با آن امکانپذیر خواهد شد. بر همین اساس از دهه ۴۰ به بعد، با بالا گرفتن عطش واردات تکنولوژی به علاوه اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی در ایران، الگوی تولید و مصرف آب و برق در کشور تغییر کرد و سدسازی به عنوان نماد پیشرفت و توسعه مطرح شد. این مساله در دهههای بعد از انقلاب هم، همان الگو را نشانه توسعه گرفت و فارغ از اینکه این سدسازی بیرویه چه عاقبتی خواهد داشت، در هر درهای و رودخانهای، سدی ساخت. بطوری که تنها در دولت دوم خاتمی، ۳۵ سد به مدار بهرهبرداری وارد شد. در ادامه این روند، در دولت بعد یعنی دولت نهم، ۱۸ سد و در دولت دهم ۳۹ سد به بهرهبرداری رسید. پس از آن، دولت روحانی به دلیل انتقادات جدی در سدسازیهای بیرویه تعداد 28 سد را در هشت سال به بهرهبرداری رساند. اکنون ۶۷۲ سد در دست بهرهبرداری، ۱۲۰ سد در دست ساخت و ۱۷۶ سد در دست مطالعه قرار دارد.
سد، خوب است یا بد؟
واقعیت این است که سد سبب کنترل سیل میگردد، از نظر تولید نیروی برق برای کشور اهمیت دارد و به دلیل موقعیت جغرافیایی کشورمان، امکان رفع نیاز صنعتی و کشاورزی بدون ذخیرهسازی آب پشت سدها وجود ندارد. اما ساخت بیرویه و بدون مطالعه سد، محیط زیست کشور را دچار اختلال کرده و فعالیتی بیابانزا به شمار میرود. سالانه تا 5 میلیارد متر مکعب از آب تجدیدپذیر کشور در پشت سدها تبخیر میشود. سدها سبب تخریب یا تهدید جدی اکوسیستمهای آبی و زیستگاههای وابسته به آن در تالابها و دریاچههای کشور شدهاند (1390، پورقیومی، حسین؛ مجید زابلی و لیدا عندلیبی). خشک شدن دریاچه بختگان که فاجعهای زیست محیطی را در منطقه رقم زد و خطر خشک شدن دریاچه ارومیه که با وجود تلاشهای بسیار هنوز مرتفع نشده است، دو نمونه از اختلالاتی است که سدسازی بیرویه در کشور به وجود آورده است. بر همین اساس سدسازی بالذات امری مذموم یا مقدس نیست و مانند هر پدیده مدرنی، بسته به نوع کارکرد، در هر کشوری متفاوت است.
مدیریت سنتی یک سازه مدرن
هرچند صنعت سدسازی در ایران بسیار مدرن است، اما مدیریت انرژی به شکل سنتی انجام میشود. خوب است به این نکته نیز توجه شود که سهم مصرف آب در بخش کشاورزی حدود ۹۰ درصد، صنعت و معدن ۲ درصد و شرب ۸ درصد است. این در حالیست که در کشورهای توسعه یافته، سهم کشاورزی ۳۰ درصد، شرب و بهداشت ۱۱ درصد و سهم بخش صنعت ۵۹ درصد است. این اعداد نشان میدهد که بخش کشاورزی ایران تا چه میزان مصرفکننده آب است و به همان میزان بهرهوری پایینی دارد.
این را باید علاوه کرد بر مجوزهای بی قاعده حفر چاه در دولتهای نهم و دهم که باعث رشد حدود ٧٠ درصدی چاههای غیرمجاز (220 هزار حلقه طبق گفته عبدالله فاضلیفارسانی، دبیر اجرائی طرح احیا و تعادلبخشی آبهای زیرزمینی در سال 96) بین سالهای ٨٦ تا ٩٢ شد. طرح اخیر مجلس یازدهم برای کاشت برنج در کشور که در جریان بررسی بودجه ۱۴۰۰، اختیار آن را به شورای آب هر استان واگذار کرده است هم نمونه متاخر آن است. این در حالیست که در آبان ماه سال ۹۷ هیاتوزیران طرحی را به تصویب رسانده بود که کشت برنج (به عنوان یک محصول آببر) فقط در استانهای گیلان و مازندران و براساس الگوی کشت وزارت جهاد کشاورزی مجاز اعلام شد. نکته جالب اینکه نمایندگان مجلس این اقدام را در راستای تامین معیشت کشاورزان مصوب کردند. نکتهای که به خوبی نگاه کوتاه مدت تصمیمسازان و تصمیمگیران و هزینهسازی تصمیمات کلان در کشور را عیان میکند.
نیروگاه برقآبی، الگوی غیرقابل اطمینان ایران
کارکرد دیگر سدسازی تولید برق است. امروزه نیروگاههای برقآبی در ۱۵۰ کشور جهان به تولید برق مشغول هستند و ۳۳ درصد نیروی برقآبی جهان در منطقه آسیا-اقیانوسیه تولید میشود. چین با تولید ۹۲۰ تراوات ساعت (معادل هفده درصد از مصرف برق داخلی این کشور) در سال ۲۰۱۳ بزرگترین تولیدکننده برقآبی جهان بود. یا "نیروگاه ایتایپو" که در قالب یک پروژه دوجانبه و بر رودخانه پارانا میان دو کشور برزیل و پاراگوئه ساخته شد، قادر به تولید ۱۴ گیگاوات برق است که 20 درصد از انرژی مورد نیاز برزیل و ۹۳ درصد انرژی پاراگوئه را تأمین میکند.
اما با نگاهی به وضعیت بارندگی در کشور و حجم رودخانههای موجود در کشور، نتایج متفاوت خواهد بود. به گفته کارشناسان، ایران حدود 100 میلیارد مترمکعب آب تجدیدپذیر دارد و کوچکی این عدد زمانی مشخص میشود که بدانیم فقط رودخانه "یانگ تسه" در چین، حدود 1000 میلیارد مترمکعب و رودخانه "میسیسیپی" به عنوان یکی از چند ده رودخانه بزرگ در ایالات متحده 530 میلیارد مترمکعب آورده آب دارد. این اعداد به خوبی نشان میدهد نمیتوان برای تامین برق کشور متکی به نیروگاه برقآبی بود. چنانکه در هفتههای گذشته خاموشیهای گستردهای به دلیل کمآبی کل کشور را تحت تاثیر قرار داد و اعتراضاتی به دنبال داشت. بحرانی که در نهایت با پاک کردن صورت مساله و با قطع برق صنایع فولاد و سیمان (با هزینه جهش قیمت این دو کالا) وضعیت به حالت تقریبا نرمال بازگشت. یا در زمستان به محض برودت هوا و کاهش فشار گاز شاهد قطعی گسترده برق یا قطع صادرات به عراق (چنانچه در سال گذشته اتفاق افتاد) بودیم.
اینها در شرایطی است که بر اساس آمارهای بین المللی میزان تابش خورشید و کریدورهای بادی متعدد موجود در ایران بالاتر از میانگین کشورهای اروپایی فعال در این حوزه و نشان دهنده استعداد فوق العاده کشورمان در تامین انرژیهای نو است.
انرژیهای پاک، راهکاری برای آینده
با مطالعات انجام شده توسط DLR آلمان، در مساحتی بیش از ۲۰۰۰ کیلومترمربع، امکان نصب بیش از 60 هزار مگاوات، نیروگاه حرارتی خورشیدی وجود دارد و بر این اساس و به گفته سازمان انرژیهای تجدید پذیر وزات نیرو، اگر مساحتی معادل ۱۰۰×۱۰۰ کیلومترمربع زمین را به ساخت نیروگاه خورشیدی فتوولتائیک اختصاص دهیم، برق تولیدی آن معادل کل تولید برق ایران در سال ۱۳۸۹ خواهد بود. اما دلایل متعددی (از جمله تحریم) باعث شده سرمایهگذاریهای زیادی در این عرصه وارد نشود. همانطور که در سال 97 پروژه ساخت نیروگاه خورشیدی به ارزش ۵۰۰ میلیون یورو (۵۷۰ میلیون دلار)، تحت تحریمهای ایالات متحده متوقف شد. تحریمهایی که به دلیل اصرار بر ادامه صنعت هستهای، کل اقتصاد و بازار انرژی کشور را تحت تاثیر قرار داده است. این در حالیست که نیروگاه بوشهر از سال 92، سالانه 1000 مگاوات (یک درصد مصرف کشور) برق تولید کرده که در مجموع در سالهای فعالیت واحد یکم نیروگاه اتمی بوشهر (تا پایان سال ۱۳۹۹) صرفهجویی کل، در مصرف سوختهای فسیلی بیش از ۷۵ میلیون بشکه معادل نفت خام (فروش 18 روز نفت ایران در شرایط نرمال) بوده است. این اعداد را مقایسه کنید با هزینه سنگین احداث نیروگاه و هزینههای مستقیم و غیرمستقیمی که تحریمها در 10 سال گذشته بر کشور تحمیل کرده است.
فقدان استراتژی و فرهنگ توسعه
ایرانیان در طول هزارههای گذشته، توانستهاند کشوری نیمهبیابانی را مدیریت کرده و در آن دوام بیاورند. اینها همه به واسطه توجه به "اقلیم" و مدیریت منابع آبی بوده است. مدیریت خودبسنده و غیرتوسعهگرا، توانست در سدههای گذشته کشور را در یک توازن نسبی قرار دهد، اما ورود به عرصه مدرن، این توازن را به هم زد. از طرفی صنایع تولیدی ما در بخشهای مختلف صنعتی و کشاورزی همچنان سنتی، پرمصرف و کم بازده است. از طرف دیگر مدیریت دولتی باعث شده برنامهریزی، تخصیص و توزیع منابع در بدترین شکل ممکن صورت گیرد و نگاه مسئولان در عرصههای برنامهریزی و تصمیمسازی به جای واقعیت، آرمانهای دور از دسترس را مدنظر قرار دهد. امروز همه عرصهها بر یکدیگر تاثیرگذار است. یعنی تصمیماتی که در سیاست خارجی گرفته میشود تاثیراتش را مستقیما در بازار انرژی نشان خواهد داد و این مساله یعنی عملکرد نامناسب در حوزههای مختلف باعث تحریم و تحریم باعث عملکرد نامناسب خواهد شد.
این همه باعث شده امروز با بحران مدیریت آب و انرژی مواجه شویم. این درست است که "سد گتوند" امروز باعث شده آب کارون به مقدار زیادی شورتر از آنچه باید، باشد و این امر به خشک شدن نخلستانها و زمینهای کشاورزی بیانجامد، اما سد گتوند فقط نوک کوه یخی از تصمیمگیریهای فاجعهبار دهههای گذشته است. بیتوجهی به الگوهای اقلیم در ساخت و ساز، تولید و مصرف انرژی در ایران و دخالت بیش از اندازه دولت به بهانه اجرای "عدالت" باعث شده امروز "انرژی" هم مثل بقیه خدمات دولتی، گران، بیکیفیت و نامطلوب به دست مصرفکننده برسد. امری که بیش از پیش باید مورد تامل مسئولان امر قرار گیرد.
گزارش: موسی حسن وند