سقوط دولت مستقر افغانستان و بازگشت طالبان، برای مردم رنج کشیده این کشور کابوسی است که احتمال واقعی شدن آن می رود. تجربه حکومت طالبان تجربه تلخ و دردناکی است که افغان ها آن را با پوست و خون خود لمس کرده اند و بخشی از آن در رمان «بادبادک باز» اثر خالد حسینی انعکاس یافته است. در این میان آنچه در عرصه سیاسی کشور ما اهمیت دارد نگاه دیپلماتیک جمهوری اسلامی به این گروه است.
این گروه از زمان پیدایش در سال ۱۹۹۴ همواره با دولت افغانستان، نیروهای ارتش آمریکا و ناتو جنگیدهاست. طالبان در سطح بینالملل به دلیل تفسیر و اجرای شدید و خشن، آنها از احکام اسلام که منجر به برخورد وحشیانه با بسیاری از افغانها شدهاست، محکوم شدهاند. طالبان پس از تصرف افغانستان، از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ با نام امارت اسلامی افغانستان بر این کشور حکومت کرد. در این سالها، کشورهای پاکستان، امارات متحده عربی و عربستان سعودی تنها سه کشوری بودند که طالبان را به رسمیت شناختند. طالبان پس از حمله آمریکا به افغانستان که موجب برکناری آنان از قدرت شد، از سال ۲۰۰۶ بار دیگر ضمن اعلام موجودیت، با دولت مستقر افغانستان مبارزه مسلحانه کردند و در بیشتر قسمتهای جنوب افغانستان به ویژه زابل، قندهار و هلمند نفوذ کردند. از آن زمان، طالبان با نیروهای آمریکا و ناتو نیز در جنگ هستند.
در خاطره مردم ما کشتار هشت دیپلمات ایرانی به همراه یک خبرنگار (شهید صارمی) در مزار شریف بود که در تاریخ 17 مرداد 1377 به دست این گروه تروریستی اتفاق افتاد و از آن به بعد به یاد شهید طارمی این روز به عنوان «روز خبرنگار» نامگذاری شد. با این حال به نظر می رسد که طیفی از اهالی سیاست در ایران نظر دارند که پس از سالها، اینک نگاه دیگری به طالبان داشته باشیم!
احمد نادری نماینده تهران آذرماه سال گذشته در صفحه توییتر خود نوشت: « طالبان یکی از جنبش های اصیل منطقه و با زمینه قوم پشتون است. حضور در سفارت جمهوری اسلامی ایران در دوحه را بایستی به فال نیک گرفت. همکاری با آنان می تواند به گسترش ثبات در جامعه افغانستان و جلوگیری از نفوذ گروه هایی همچون داعش منجر شود. نباید در دام بازنمایی های اشتباه رسانه های آمریکایی از آنان بیفتیم.»
این عبارات بلافاصله با واکنش منفی بسیار روبرو شد. جنایاتی که طالبان در دهه های اخیر در افغانستان کرده چیزی نیست که به راحتی فراموش شود یا با عباراتی چون «جنبش اصیل منطقه» آن را مخفی کرد.
یک ماه پس از آن، در هفتم بهمن 1399 سخنگوی وزارت امورخارجه از سفر هیات سیاسی طالبان به تهران به ریاست «ملا عبدالغنی برادر» خبر داد. خطیبزاده با اعلام این خبر افزود: هیات سیاسی طالبان در طول مدت حضور در تهران دیدارهایی را با مقامات مسئول کشورمان از جمله وزیر محترم امورخارجه و نماینده ویژه ایران در امور افغانستان داشته و در خصوص روند صلح در افغانستان و مسائل و موضوعات مرتبط تبادل نظر و رایزنیهایی صورت خواهد پذیرفت.
پس از این سفر دیگر خبر چندانی از روابط دیپلماتیک اایران و طالبان شنیده نشد اما در هفته های اخیر با پیشروی این گروه در افغانستان، همچنان که هشدارهایی درباره خطر طالبان شنیده می شود، سخنانی تازه هم درباره این گروه از سوی رسانه های خاص شنیده می شود.
جمعه چهارم تیرماه شبکه ای بی سی باتوجه به سخنان سخنگوی طالبان گزارش داد که این گروه هم اکنون ۸۰ درصد از افغانستان را تحت کنترل خود دارد. سهیل شاهین سخنگوی دفتر سیاسی طالبان امارت اسلامی افغانستان در گفت و گو با شبکه ای بی سی گفت که آنها هم اکنون کنترل ۱۶۳ منطقه از افغانستان را در دست دارند. وی تصریح کرد: تنها مرکز افغانستان توسط دولت کابل کنترل می شود، اما مناطق اطراف آن در کنترل ما است.
سخنان سخنگوی طالبان در حالی عنوان شد که روند خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان در حال تکمیل است و تنها بخش جزئی از نیروها در افغانستان مانده اند!
فردای آن روز، روزنامه کیهان یادداشت روز خود را به پیشروی طالبان در افغانستان اختصاص داد و در بخشی از آن نوشت: «در این پیشرویها خبری از جنایتهای هولناک، شبیه جنایات داعش در عراق نیست. طالبان حتی اعلام کرده کاری با شیعیان این کشور هم ندارد (و تا لحظه تنظیم این گزارش نیز خبری درباره جنایت این گروه علیه شیعیان افغان لااقل، مخابره نشده است). طبق این گزارشها، خبری از قتلعام غیرنظامیان بیگناه و تخریب خانهها هم نیست و آنچه هست، صرفا درگیری با نیروهای مسلح دولتی است ... به عبارتی، نیروهای طالبانی که امروز از آن حرف میزنیم، اولا نیروی یکدست و هماهنگی نیست ثانیا، با طالبانی که میشناختیم و مثلا سر میبرید، تفاوتهایی کرده است. طالبان این تغییر رویه را رسما نیز اعلام کرده اما میزان صحت و سقم این ادعاها نیاز به بررسی جدی دارد.»
پس از آن، روز چهارشنبه خبرگزاری تسنیم نیز در گزارشی با عنوان «آیا طالبان تغییر کرده» نوشت: «سابقه افراط و خشونتهای این گروه در آن دوران بر کسی پوشیده نیست. رفتار آنان به نحوی بود که حتی در مقطعی موضوع احتمال درگیری نظامی بین ایران و طالبان در مرزهای شرقی در شورای عالی امنیت ملی مطرح شد. اما گروه طالبان اینک مدعی است که از گذشته درس عبرتهای زیادی گرفته و طالبان امروز طالبان گذشته نیست و در رفتار و الگوهای خود تغییرات جدی انجام داده است. آنها میگویند که اعتقادی به کشتار و بخصوص کشتار شیعیان در افغانستان ندارند و دیپلماتهای دیگر کشورها را نیز هدف قرار نمیدهند و با همسایگان هم رابطه خوبی دارند.
ادعایی که اگرچه با گذشتهی طالبان نمیخواند، اما قابل بررسی است. منتها طالبان باید این مسئله را در عمل اثبات کند و گفتن چنین تغییری در مقام لفظ کارکرد کاملی ندارد. برخی از اقدامات طالبان در همین دوره اخیر نیز میتواند این نگرانی را به وجود بیاورد که این تغییر ادعای بزرگی است و اگرچه توسط سران طالبان تکرار میشود اما گفته میشود بخشی از بدنه طالبان در بعضی پیش رویها در مناطق مختلف چندان توجهی به مشی عدم خشونت نداشتهاند.
به هر ترتیب ایران طالبان را به عنوان یک واقعیت در افغانستان به رسمیت شناخته و این گروه هماکنون بخش مهمی از جغرافیای افغانستان را در اختیار دارد. ایران معتقد به ضرورت همزیستی مسالمتآمیز و صلحجویانه همهگروهها و قومیتها و اقلیتها در افغانستان است و طالبان را هم بخش مهمی از همین ماجرا میداند.»
عنوان اینکه «طالبان واقعیتی در افغانستان است» نشان می دهد که نگاه به طالبان عوض شده است اما رسانه های غربی آن را به عنوان گردشی 180 درجه ای تبلیغ می کنند و ایران و طالبان را دشمنان دیروز و متحدان امروز می دانند! صرف نظر از این شیطنت رسانه ای جای این سوال وجود دارد که چگونه ادعای تغییر طالبان به این راحتی پذیرفته می شود؟ و چه اطمینان و اعتمادی به این گروه با سابقه جنایات مختلف وجود دارد؟ آیا صرف اینکه در هفته های اخیر این گروه فقط با دولت مبارزه کرده و کاری به مردم نداشته، می تواند تضمینی باشد که دیگر جنایاتی همچون قتل عام هزاره ها در مزار شریف را انجام ندهد؟! شاید مذاکره با طالبان از منظر دیپلماتیک ایرادی نداشته باشد، اما اطمینان صرف به این گروه داشتن و حمایت از آن اصلا رفتار درست و انسانی ای نیست و باید از اینکه حتی متهم به حمایت از این گروه شویم، جدا اجتناب کنیم.
گزارش: محمدحسین روانبخش