عملکرد معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی سالهای اخیر مورد انتقاد اغلب هنرمندان و کارشناسان قرار گرفته است
گویا روند توجه نکردن به هنرمندان پیشکسوت کشورمان، به کاری عادی و معمول از سوی برخی مدیران عالی رتبه هنری کشور تبدیل شده؛ آن چنان که هنرمندان تا کار می کنند دیده می شوند و پس از آن به حاشیه رانده شده و فراموش می شوند.آری فراموش می شوند تا دردوران بیماری و کهولت سن، خودشان باشند و خودشان. خودشان باشند و دردهایشان و بی توجهیها و هزینههای سنگین درمانی.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر ، هنوزمدت زیادی ازفوت غم اگیز نادیا گچین به دلیل بیماری کلیه وعدم توانایی پرداخت هزینه های کمرشکن بیمارستان ودرنتیجه فوت این بازیگر میانسال کشور نگذشته و هنوز یاد وخاطره حمیده خیرآبادی هنرمند پیشکسوت سینما و تئاتر که با حمایت فرزندش ثریا قاسمی و بدون کمک و حمایت مسئولان ازعهده هزینه های سنگین بیماری اش برآمد، زنده است؛ همچنین یاد مهری ودادیان که در تنهایی و مشکلات شدید مالی زندگی را بدرود گفت؛ جملگی این هنرمندان تا لحظه آخر چشم انتظار کمی درک از سوی مسئولان و جامه عمل پوشاندن به قول و وعده هایی بودند که به جای وظیفه قانونی، لطف به حساب آمده وهر یک ازمسئولان آن را به دوش دیگری می انداخت.
این درحالیست که سال ۱۳۸۵طبق مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی تصمیم بر ایجاد مؤسسه هنرمندان پیشکسوت گرفته شد تا هنرمندان پیشکسوت این گونه برای تامین هزینه های سنگین دارو و درمان خود آواره بیمارستان های گوناگون نشده ودست آخرهمانند نادیا گلچین به دلیل عدم تامین هزینه های بیمارستان از بیمارستان رانده و موجبات فوتش رقم زده نشود. اما دریغا که بی قانونی در این دولت آن چنان فراگیر شده که از اساس منکرهر نوع قانون و همچنین وظیفه ای شود که قانون تصویب شده به او محول کرده است . این توپ را به زمین حریف انداختن تا جایی پیش رفته که معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پاسخ به خبرنگارانی که از او درباره عدم رسیدگی به وضعیت هنرمندان بیمار وعدم تشکیل موسسه ای که مستقیما وظیفه رسیدگی به این مسائل را دارد، پرسش می کردند به راحتی خبرنگاران را به زیاد کردن پیازداغ و سیر داغ و احتمالا نعناع داغ و .. متهم کرده و مسئولیت این موضوع را به دوش شهرداری
این درحالیست که سال ۱۳۸۵طبق مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی تصمیم بر ایجاد مؤسسه هنرمندان پیشکسوت گرفته شد تا هنرمندان پیشکسوت این گونه برای تامین هزینه های سنگین دارو و درمان خود آواره بیمارستان های گوناگون نشده
می اندازد . حال آن که شهرداری نیزمسئولیت را به دوش وزرت ارشاد می اندازد و دراین بازی مسئولان، این هنرمندان هستند که قربانی شده و درتنهایی و فراموشی یک به یک از بین می روند؛ هنرمندانی همچون محمود استادمحمد، حسین محب اهری و... که همچنان در انتظار یاری مسئولان برای درمانشان هستند. این موضوعی است که حتی فریاد نمایندگان مجلس را نیزدرآورده و به شکل دائمی وظایف وزارت ارشاد را دراین باره یادآوری می کنند.
«نصرالله پژمانفر»عضو کمیسیون فرهنگی مجلس، در گفتوگو با خبرگزاری خانه ملت، بر ضرورت حمایت دستگاههای فرهنگی کشور از هنرمندان بیماری که نیازمند کمک مالی هستند، تاکید کرده و گفته: حداقل وظیفه دولت در برابر هنرمندان حمایت از آنها در زمان بیماری است و مسئولیت این امر را برعهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. وی افزود: هنرمندان با انجام کارهای هنری، شیره جان و حاصل عمر خود را صرف میکنند و لذا دستگاههای فرهنگی کشور نسبت به حمایت از آنها موظف هستند. وقتی مسئولان از هنرمندان انتظار دارند با تمام وجود به فعالیت بپردازند وبه منظور تامین خواستههای کشورتلاش کنند، حداقل وظیفه دولت، حمایت و پشتیبانی از آنها است؛ به خصوص زمانی که آنها ناتوان شده و در بستر بیماری قرار دارند.
اگرچه معاونت هنری ارشاد این عذر را به طورهمیشگی برای خود قائل بوده که به دلیل کمبود بودجه و پیش بینی نشدن بودجه ای مشخص برای ارائه تسهیلات به این هنرمندان، توانایی ارائه این خدمات را ندارد. درحالی که سید علی طاهری، سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس درمجلس شورای اسلامی با بیان این که «قانون پیشبینی لازم را برای حمایت ویژه ازهنرمندان داشته است» اضافه کرد: اگراعتبارکافی برای صندوق مورد نظر وجود ندارد، وزارت ارشاد باید در قالب لایحهای، نواقص آن را به مجلس ارائه کند. اگر مشکل این صندوق، کمی بودجه باشد، کمیسیون فرهنگی مجلس حاضر است در رایزنی با معاونت برنامهریزی ریاست جمهوری، ضرورتهای لازم برای این بخش را در فصل بودجهنویسی در نظر بگیرد؛ اما با توجه به اینکه مجلس تنها میتواند سرفصلها را جابه جا
معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پاسخ به خبرنگارانی که از او درباره عدم رسیدگی به وضعیت هنرمندان بیمار وعدم تشکیل موسسه ای که مستقیما وظیفه رسیدگی به این مسائل را دارد، پرسش می کردند به راحتی خبرنگاران را به زیاد کردن پیازداغ و سیر داغ و احتمالا نعناع داغ و .. متهم کرده و مسئولیت این موضوع را به دوش شهرداری می اندازد
کند، باید دولت پیشبینی اولیه را داشته باشد. اما ظاهرا معاونین هنری و سینمایی وزارت ارشاد دغدغه هایی مهم تر از رسیدگی به وضعیت هنرمندانی دارند که تا چندی پیش هرجایزه شان، باعث فخرفروشی آن ها به مردم خودشان و گفتن این جمله که ما باعث شکوفایی این هنر شده ایم شده بود. گویی معاون سینمایی ارشاد آن چنان درگیر جدال با ریاست جمهوری برسرعدم بازگشایی خانه سینما (رئیس جمهور دستوربازنویسی اساسنامه این خانه و سپس بازگشایی آن را داد اما معاونش گفت که هرگز خانه سینما بازنخواهد شد) یا جلوگیری از رفتن فیلم های خوبی همانند« یه حبه قند» به مراسم اسکار(به محض تصویب این فیلم برای رفتن به مراسم اسکار ناگهان این معاون محترم تصمیم به تحریم اسکار گرفت و آن چنان صدای اعتراض هنرمندان را بلند کرد که چرا با تصویب نشدن فیلم مورد علاقه شما، ناگهان تصمیم به تحریم اسکارگرفتید ) و ازهمه مهم تر درگیر رسیدگی به فسادهای مالی مشاوران و معاونانش است (رجوع به اخبار منتشر شده مبنی بردستگیری یکی از معاونان ومشاوران معاونت سینمایی ارشاد به جرم فسادمالی ) که دیگر فرصت رسیدگی به وضعیت هنرمندان سینما ندارد یا معاونت هنری که به شکل بی وقفه آن چنان مشغول سانسور و توقیف تئاترها و موسیقی هایی ست که ازخودش مجوز گرفته اند (رجوع به اخبارمنتشر شده مبنی توقفی و لغو ناگهانی مجوز نمایش و موسیقی هایی که از همان معاونت مجوزداشته اند) که دیگر فرصتی برای فکر کردن به وظایف قانونی اش برای این رسیدگی به وضعیت هنرمندان بیمار باقی نگذاشته است و اگرچه به ظاهر ماه هاست (از۲۱ تیرماه سال جاری) که برای مشاور سابقش بهعنوان مدیرعامل مؤسسه هنرمندان پیشکسوت حکم زده است اما هرگز این موسسه تشکیل نشد و تنها بودجه کلانی است که به نام این موسسه مشخص نیست به صندوق چه کسی و چه کسانی ریخته می شود.
درهرحال اکنون محمود استادمحمد، حسین محب اهری، حسین دهلوی و بسیاری از دیگر هنرمندان پیشکسوت ایران زمین هستند که اگرچه شهرتشان از مرزهای ایران عبور کرده اما در ایران به فراموشی سپرده شده و برای تامین هزینه های درمانشان نمی دانند چه کرده و به کجا مراجعه کنند.
صبارادمان