برای شکوفا شدنِ پتانسیلهای این صنعت چارهای جز واگذاریِ مسائلِ حاکمیتیِ آن به وزارتِ صنعت، معدن و تجارت وجود ندارد.
چند سالی است که دستاندرکارانِ صنعتِ چاپ و نشر خواستارِ آن شدهاند، به جای آنکه با وزارتِ فرهنگ و ارشادِ اسلامی طرف باشند، طرفِ حسابشان وزارتِ صنعت، معدن و تجارت باشد. این درخواست ازسویِ نمایندگان نیز پی گرفته شد تا آنجا که دولت نیز پا پیش گذاشت و با ارائهی لایحهای این امر را در دستورِ کار قرار داد.
به گزارشِ «
مردمسالاری آنلاین»، کوششِ دولت بر این است که امورِ حاکمیتیِ چاپ و نشر را از وزارتِ فرهنگ و ارشادِ اسلامی جدا کند و آن را به وزارتِ صنعت، معدن و تجارت واگذارد؛ چون به این باور رسیده است که با توجه به پیشرفتهای گستردهی فناوریِ چاپ و نشر و چیرگیِ موضوعهای صنعتی و تجاری بر موضوعهای ارشادی چارهای جز این ندارد و نیز این امری است که بارها و بارها از سویِ فعالانِ صنعتِ چاپ و نشر به گوشِ مسئولان امر رسیده و آنان منتظرند تا دولت به این درخواستشان پاسخ دهد و گرهی از مشکلاتشان بگشاید.
بر همین پایه، دولت در لایحهی پیشنهادیاش بر آن بوده است تا با تمایز نهادن میانِ وظایفِ فرهنگی و صنعتیِ چاپ و نشر تنها نظارتِ محتوایی و ارشادی بر فراوردههای چاپی را در حوزهی وظایفِ وزارت ارشادِ اسلامی نگه دارد و دیگر وظیفههای این بخش را به دیگر دستگاههای متولی، به ویژه وزارتِ صنعت، معدن و تجارت، واگذار کند.
مخالفان چه نظری دارند؟
مهمترین بحثی که مخالفان پیش میکشند این است که سطحِ نظارتِ وزارتِ ارشادِ اسلامی بر چاپخانهها کاهش خواهد یافت؛ چراکه این وزارتخانه هماکنون بر کلیتِ چاپخانهها نظارت دارد، در حالی که اگر چاپ از ارشاد جدا شود این وزارتخانه تنها خواهد توانست بر فراوردههای تولیدیِ چاپخانهها نظارت کند و دیگر نخواهد توانست از ابزارهای نظارتیِ پیشینِ خود، همچون انحلالِ چاپخانهها، بهره گیرد و تنها خواهد
مهمترین بحثی که مخالفان پیش میکشند این است که سطحِ نظارتِ وزارتِ ارشادِ اسلامی بر چاپخانهها کاهش خواهد یافت
توانست در صورتِ مشاهدهی تخلف آن را به وزارتِ صنعت، معدن و تجارت اطلاع دهد.
موضوعِ دیگری که منتقدان بر آن دست میگذارند این است که صنعتِ چاپ و نشر، صنعتی میانبخشی است که در صورتِ جدایی آن از وزارتِ ارشاد، اگر آییننامههای تازه همهجانبه نوشته نشوند، آن گاه این صنعت میانِ وزارتِ ارشاد و وزارتِ صنعت لنگ در هوا خواهد ماند و نه وزارتِ صنعت آن را به عنوانِ یک صنعت خواهد پذیرفت و نه وزارتِ ارشاد آن را دیگر یک فعالیتِ فرهنگی برخواهد شمرد، و چنین فضایی، از یکسو صنعتِ نشر را متضرر خواهد کرد و از سویی دیگر به بینظارتی بر فراردههای فرهنگیِ کشور خواهد انجامید.
موافقان چه میگویند؟
با گسترشِ رسانههای اینترنتی و جایگزین شدنِ آنها با رسانههای نوشتاری، همچون روزنامه و کتاب، از یکسو، و گسترشِ ابعادِ اقتصادیِ صنعتِ چاپ، به ویژه در زمینههای بستهبندی و تبلیغاتی، از سویی دیگر، در کنارِ تحولاتِ پرشتاب در زمینهی فناوریِ چاپ و دستگاههای چاپ و نشر، پشتیبانی از این بخش، همچون دیگر بخشهای صنعتیِ کشور، را بایسته کرده است؛ چراکه صنعتِ چاپ و نشرِ کشور فرسوده و کهنه است و بسیار نیازمندِ گسترشِ سرمایهگذاری و برخورداری از ابزارها و امکاناتِ نو برای نوسازی و همچنین پژوهش و آموزش است.
با نگاهی گذرا به وظایفِ وزارتِ فرهنگ و ارشادِ اسلامی میبینیم که این وزارتخانه هیچ گونه آمادگی برای پشتیبانی از صنعتِ چاپ و نشر در برابرِ این دگرگونیهای گسترده را ندارد. بر همین پایه نیز بیشترِ چاپخانههای ایران واحدهایی کوچکاند که به علتِ توانِ پایینِ مالی امکانِ گسترش و سرمایهگذاریِ بیشتر را ندارند و عملا قافیه را به رقبای منطقهای خود باختهاند. در حالی که اگر این صنعت طرفِ حسابش وزارتِ صنعت گردد زمینههای لازم برای رفعِ
با نگاهی گذرا به وظایفِ وزارتِ فرهنگ و ارشادِ اسلامی میبینیم که این وزارتخانه هیچ گونه آمادگی برای پشتیبانی از صنعتِ چاپ و نشر در برابرِ دگرگونیهای گستردهی فناوری را ندارد
مشکلاتی همچون گسترشِ سرمایهگذاری و نیز آموزش و پژوهش برای بالابردنِ استانداردهای این صنعت در ایران ایجاد خواهد شد.
از آنجا که رابطهی وزارتِ ارشاد با صنعتِ چاپ بیشتر نظارتی بوده تا حمایتی، این صنعت در نبودِ ساختارهای بایستهی حمایتی نتوانسته است سرمایهگذاری در این بخش را گسترش دهد و با پشتیبانیِ بخشِ خصوصی ماشینآلاتِ چاپیِ موردِ نیازش را به آسانی به کشور وارد کند. حال آنکه دیگر صنایع توانستهاند در چارچوبِ طرحهایی همچون رونقِ تولید از تسهیلاتِ اختصاص داده شده بهرهمند گردند و در عین حال از خدماتِ بانکی ویژهی صنایع نیز منتفع شوند.
همچنین، با جدا شدنِ صنعتِ چاپ از وزارتِ ارشاد و پیوستنِ آن به وزارتِ صنعت ظرفیتهای نشکفتهی این صنعت شکوفا خواهد شد که از این ظرفیتها میتوان به حضورِ فعالانِ عرصهی چاپ و نشرِ کشور در بازارهای جهانی و معرفیِ توانِ صادراتیِ ایران در حوزهی چاپ و بستهبندی، بالارفتنِ فرهنگ، دانش و فناوریِ چاپ و بستهبندی، برخورداری از تخفیفهای تعرفهای در وارداتِ ماشینابزارهای چاپ، و رویهمرفته، برخورداری از همهی آنچه که دیگرِ صنایع از آن منتفعاند و سود میبرند نصیبِ چاپ و نشر نیز خواهد شد.
چه باید کرد؟
با توجه به وظایفِ وزارتِ فرهنگ و ارشادِ اسلامی و آنچه که صنعتِ چاپ و نشر با آن دست و پنجه نرم میکند شاید میان کارکرد این دو همپوشانیِ چندانی برقرار نباشد و برای شکوفا شدنِ پتانسیلهای این صنعت چارهای جز واگذاریِ مسائلِ حاکمیتیِ آن به وزارتِ صنعت، معدن و تجارت وجود نداشته باشد. ولی در این میان باید به مسائلِ پیشرو پس از این جدایی توجه کرد و با نوشتنِ آییننامههایی همهجانبه که از پشتوانهی اجراییِ لازم نیز برخوردار باشند جلوی مشکلاتِ احتمالی را گرفت.