دفتر امور هنرهای تجسمی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که موظف به برگزاری مستمر و دقیق دوسالانه هاست تاکنون از چنین اقدامی سرباز زده است ، شاید که نفع لحظه ای و نبود دوراندیشی و افق بلند مدت نزد ذی نفوذان این نهاد موجب آن شده است اما درهرحال نبود چنین نظمی آسیب جدی به بدنه نحیف هنرهای تجسمی کشور وارد کرد واین هنر را از داخل کشور به بیرون کشور رانده است .
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، دوسالانه (Biennale )، واژه ای ایتالیایی است به معنی «یک سال در میان» و برای توصیف هر رویدادی که هر دو سال یک بار برپا می شود به کار می رود. معمول ترین کاربرد این واژه در دنیای هنر برای توصیف نمود بین المللی هنر معاصر در یک نمایشگاه است. ( برای نمونه، دوسالانه پاریس، که در سال ۱۹۵۹ توسط اندره مالرو بنیان گذاشته شد) اکنون در کشور دوسالانه های مختلف هنری برگزار می شود ( که البته باید گفت برگزار نمی شود) که جنبه تخصصی دارند و به فراخور نام رشته های مختلف هنرهای تجسمی دسته بندی شده اند. دوسالانه نقاشی، دوسالانه مجسمه سازی، دوسالانه گرافیک، دوسالانه تصویرسازی ، دوسالانه کاریکاتور، دوسالانه نگارگری و ... عنوان دوسالانه های هنری است که زیر نظر دفتر امور هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برپا می شود . در واقع برپایی دوسالانه ها یکی از مهمترین وظایفی است که به شکل قانونی بر عهده این دفتر گذاشته شده است .
اهمیت برپایی دوسالانه ها در این است که با برپایی منظم آنها ، فضای لازم برای بررسی وضع و موقعیت کلی هنرهای تجسمی در دوسال گذشته پدید می آید و به این ترتیب هنرمندان، منتقدان و هنرپژوهان می توانند با نگاهی درست مسیر آینده خود را مشخص کنند. در واقع اگر دوسالانه ها برگزار نشوند، هنرمندان، منتقدان و هنرپژوهان از امکان بررسی موقعیت هنرهای تجسمی در دوسال گذشته بی بهره می مانند و مثالشان مانند فرد کوری می شود که باید در غاری پر پیچ و خم مسیر خود را پیدا کنند! از این منظر دوسالانه ها مانند چراغ های نور افکنی هستند که مسیر آنها را مشخص می کند.
با تمام این ها چراغ دوسالانه های هنرهای تجسمی در کشور، خاموش است و هنرمندان از این منظر بی پناه رها شده اند. آخرین دوره دوسالانه نقاشی در سال ۱۳۸۶ برپا شد. حبیب الله صادقی که در آن زمان تصدی مدیریت دفتر امور هنرهای تجسمی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را عهده دار بود، در آئین گشایش این دوسالانه گفت : «دوسالانههاي ملي را پس از يك دوره نخوت و تعطيلي يكي پس از ديگري برگزار كرديم و دفتر امور هنرهاي تجسمي وزارت ارشاد اين آمادگي را دارد كه همه دوسالانههاي تجسمي ملي را به موقع برگزار كند.»
همین جمله تضمینی است بر این مدعا که دوسالانه های هنری کشور، شامل نقاشی، مجسمه سازی، تصویر سازی و ... هیچکدام مطابق تعریف به شکل یک سال در میان برگزار نمی شوند بلکه در واقع گاه به گاهی که مدیران امور هنرهای تجسمی کشور از دغدغه های روزمره خود فارغ شوند، به فکر سر و سامان دادن به این مهم و برگزاری دوسالانه ای می افتند که نتیجه آن برپایی گهگاه سالانه هایی ! به جای دوسالانه می شود.
پنجمین دوسالانه مجسمه سازی مانند هفتمین دوسالانه نقاشی ، در سال ۱۳۸۶ برگزار شده بود و اکنون مدت ها از سررسید آن می گذرد. دوسالانه های تصویرگری که به نسبت دو دوسالانه دیگر تجسمی خیلی متفاوت است تا به امروز شش دوره به صورت نامنظم برگزار شده و آخرین دوره آن مربوط به سال ۱۳۸۲ بوده است، یعنی اکنون نزدیک ۱۰ سال از برگزاری آخرین دوسالانه تصویرگری می گذرد! دیگر دوسالانه ها نیز وضع بهتری ندارند! اما چه چیزی مانع از برگزاری به موقع این دوسالانه ها می شود؟ اگر وظیفه دفتر امور هنرهای تجسمی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مدیریت کلان و سیاستگذاری این عرصه باشد ، به هر رو برگزاری مستمر و دقیق این دوسالانه ها می تواند بازوی اجرایی قدرتمندی در بالندگی هنری کشور باشد، آن هم در شرایطی که اکنون با افزایش امکانات ارتباطی در عرصه جهانی و توجه عمومی به هنرهای تجسمی کشور در نبود دوسالانه های هنری قدرتمند داخلی و بازارهای بزرگ داد و ستد آثار هنری ، این حراج های بین المللی واقع در کشورهای عربی خلیج فارس است که به نوعی با خرید آثار تعیین کننده این عرصه شده اند.
یکی از کارکردهای مهم دوسالانه های هنری ، معرفی استعداد های جوان و خوش آتیه به این عرصه است. وقتی ما در داخل کشور دوسالانه های هنری را به موقع برگزار نمی کنیم ، در واقع امکان رشد را از استعداد های داخلی سلب کرده ایم. در این شرایط ناسالم حراج های بین المللی و دیگر نهاد های بر اساس اعمال سلایق نامشخص خود ممکن است افرادی را به عنوان هنرمندان خوش آتیه مطرح کنند که ظن آنها ریشه ای در عمق هنر کشور نداشته باشد و در مقابل استعداد های زیادی هرز روند. در دیگر کشور های جهان که به لزوم کشورهای پیشرفته هم نیستند ، اکنون دوسالانه های هنری برپا می شود که در عرصه بین المللی اسم و رسمی به هم زده اند و حضور هنرمندان جهان در آنها موجب افتخارشان به شمار می رود ، برای نمونه می توان به دوسالانه هنر سائوپائولوی برزیل اشاره کرد ، یا از دوسالانه هنر استانبول ترکیه نام برد و سرآخر دوسالانه هنر پکن چین در این عرصه جا دارد.
آنچه موجب پیشرفت و فراگیری این دوسالانه ها ست، برگزاری مستمر آنها بوده است. همه هنرمندان جهان می دانند که دبیرخانه ای دائمی برگزاری این دوسالانه ها را بر عهده دارد و در زمان مشخص دوسالانه در مکان مشخص برگزار می شود ، پس کار های خود را برنامه ریزی می کنند و می توانند در آن دوسالانه حضور یابند ! اما در ایران چنین رویدادی وجودارد ندارد. به این مفهوم که برگزار نشدن مستمر دوسالانه ها موجب شده است تا این رویداد ها نتوانند خود را به عنوان رویدادهای مهم بین المللی یا ملی مطرح کنند. در حالی که در دیگر کشور ها با راه اندازی دبیرخانه دایمی ، تخصیص بودجه مشخص ، و تدوین و اعلام سیاست های مدون دوسالانه، نظم و ترتیب برگزاری آنها را تضمین کرده اند و به این ترتیب راه پیشرفت را هموار کرده اند. برای نمونه می توانید به راحتی با جستجوی نام « دوسالانه ونیز» به سایت رسمی آن دست یابید که همه اطلاعات دوسالانه های مختلف از جمله سینما ، تجسمی و معماری در آن مندرج است و آدرس دبیرخانه و دبیران دائمی دوسالانه ها نیز مشخص هستند .
این که چرا دفتر امورهنرهای تجسمی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که موظف به برگزاری مستمر و دقیق این دوسالانه هاست تا کنون از چنین اقدامی سرباز زده است، شاید که نفع لحظه ای و نبود دوراندیشی و افق بلند مدت نزد ذی نفوذان این نهاد موجب آن بوده است ، اما باید گوشزد کرد که هم اینک موقعیت هنرهای تجسمی کشور و توجه جهانی به آن به گونه ای است که باید اهمال و کم کاری، غرض ورزی و تحکم در این عرصه را کنار گذاشت و با در خواست یاری از همه هنرمندان ، نویسندگان عرصه هنرهای تجسمی ، منتقدان و هنرپژوهان فعال این عرصه به یاری ارشاد آمده و با تدوین و تاسیس یک دبیرخانه دائمی به شکل یک نهاد مردمی (NGO) با بودجه مشخص مسئولیت برگزاری همه دوسالانه ها را در موعد مقرر به آن تفویض کرد تا هنرمندان ضمن احساس شراکت در برگزاری دوسالانه ها، از سوی دیگر، به برگزاری مستمر آن امیدوار باشند.
گزارش : پریس تنظیفی