۰
دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۵۰

ماجرای یک بیانیه

حمیدرضا شکوهی
رسول خادم با دومین بیانیه اش نشان داد که اولین بیانیه اش، احساسی نبود. او انگشت بر نقطه حساسی گذاشته که سالهاست برخی سعی در مخفی کردن پیامدهای منفی اش دارند و برخی هم آن را افتخارآمیز می دانند.
ماجرای یک بیانیه
رسول خادم با دومین بیانیه اش نشان داد که اولین بیانیه اش، احساسی نبود. او انگشت بر نقطه حساسی گذاشته که سالهاست برخی سعی در مخفی کردن پیامدهای منفی اش دارند و برخی هم آن را افتخارآمیز می دانند. رسول خادم به صراحت درباره پیامدهای عدم رویارویی با ورزشکاران اسرائیلی گفته و تاکید کرده که اگر قرار است ببازیم، چرا فقط ورزشکاران ببازند؟ همه باید مسوولیتشان را قبول کنند و همه باید با هم ببازیم.
 
 این جملات را فردی بیان کرده که سابقه  اومشخصی دارد و از زمان حمایتش از علی اکبر ناطق نوری در انتخابات دوم خرداد ۷۶ تا دوران حضورش در شورای شهر و ... هیچگاه چهره سیاسی، آن هم از نوع منتقد، غالب نبوده است و شاید همین باعث شود حرفهای خادم، کارشناسی تر و غیرسیاسی تر از دیگران جلوه کند.هرچند که دیگران جسارت طرح این موضوع را هم نداشته اند. خادم نشان داد رویارویی نکردن با ورزشکاران اسرائیلی چه پیامدهایی دارد و با اذعان به این پیامدها، استعفا داد تا گامی بلند برای شکستن این تابو بردارد.
 
جالب اینجاست که عدم رویارویی ورزشکاران ما با ورزشکاران اسرائیلی در زمانی خبرسازتر از قبل شده که تیمهای باشگاهی فوتبال کشورمان حق میزبانی از تیمهای عربستانی را در ایران ندارند و برای بازی کردن با آنها باید به عمان و قطر سفر کنند و همین موجب شده منتقدان کنفدراسیون فوتبال آسیا از ضرورت جدایی ورزش از سیاست سخن بگویند و تصمیم عربستانی ها و حمایت کنفدراسیون فوتبال آسیا از آن را نوعی دخالت سیاست در ورزش بدانند. اما وقتی در موضوع رویارویی ورزشکاران ایرانی با ورزشکاران اسرائیلی شاهد دخالت سیاست در ورزش هستیم چگونه می توانیم در فوتبال حرفمان را به کرسی بنشانیم؟!
 
به نظر می رسد با گذشت ۴۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی، زمان شکسته شدن برخی تابوهایی که شکستن آنها ربط مستقیمی هم به اصول انقلاب ندارد و بعدها و به تدریج تبدیل به تابو شده فرا رسیده است. می توان اسرائیل را به رسمیت نشناخت اما مانع از رویارویی ورزشکاران ایران و اسرائیل نشد. آن مربوط به مواضع سیاسی و ایدئولوژیک نظام است و این یکی مربوط به دنیای ورزش که قرار است منادی صلح باشد. هرچند که به شخصه اعتقاد دارم برخی چنان حساسیتهای زیاده از حد روی این موضوع ایجاد کرده اند که هر چه بگذرد شکسته شدن این تابو سختتر می شود.
 
داستان حجاب اجباری هم همین است. اوایل انقلاب قرار نبود حجاب اجباری باشد اما حجاب، اجباری شد و حالا نسلی که بعد از انقلاب و در دوران حجاب اجباری متولد شده، منتقد حجاب اجباری شده و می خواهد این تابو را بشکند. سکون و توقف، به ایجاد تابو منجر می شود و هرچه این تابوها بزرگتر شود، هم شکستنش سختتر می شود و هم اگر با تاخیر شکسته شود، برای حاکمیت پرهزینه تر خواهد بود. باور کنید زمان تجدیدنظر فرا رسیده است...
 
کد مطلب: 83440
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *