۰
سه شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۴۴

نو اصولگرایی _ نو ماکیاولی!

محمدحسین روانبخش
«نیکولو ماکیاولی » با نوشتن کتاب «شهریار» تا مدتها گرفتار بدنامی شد و از او به عنوان نظریه پرداز سیاستی که نسبتی با اخلاق ندارد ، نام برده می‌شود اما به مرور همه فهمیدند که ماکیاولی مبدع این سیاست نبوده و فقط آنچه وجود داشته علنی کرده و بر آفتاب افکنده است؛ گویی این فیلسوف بزرگ ایتالیایی مصداق این شعر سعدی بوده که «هیچکس بی‌دامنی تر نیست لیکن پیش خلق - باز می‌پوشند و ما بر آفتاب افکنده‌ایم».
نو اصولگرایی _ نو ماکیاولی!
«نیکولو ماکیاولی » با نوشتن کتاب «شهریار» تا مدتها گرفتار بدنامی شد و از او به عنوان نظریه پرداز سیاستی که نسبتی با اخلاق ندارد ، نام برده می‌شود اما به مرور همه فهمیدند که ماکیاولی مبدع این سیاست نبوده و فقط آنچه وجود داشته علنی کرده و بر آفتاب افکنده است؛ گویی این فیلسوف بزرگ ایتالیایی مصداق این شعر سعدی بوده که «هیچکس بی‌دامنی تر نیست لیکن پیش خلق - باز می‌پوشند و ما بر آفتاب افکنده‌ایم». ماکیاولی به دقت نشان داد که سیاست (لااقل در دوران او) امری قدسی نیست و سازوکارهای خود را دارد و هر که می‌خواهد سیاست ورزی کند باید بر اساس قواعد نه چندان اخلاقی آن بازی کند والا شکست می‌خورد. بر این اساس است که فرانسیس بیکن می‌گوید: «ما به کسانی همچون ماکیاولی مدیونیم، که جهان سیاست و رهبران آن را آن‌طوری که هست به ما نشان می‌دهند، نه آن‌طوری‌که باید باشد ». با این حال ما با فاصله زمانی و مکانی بسیار با ماکیاولی ، سالهاست که دنبال ساختن جهان سیاسی مقدسی هستیم که بر پایه‌های اخلاق و دین بنا شده باشد و بالاخص در میان سیاست پیشگان ایرانی ، آنهایی که نام خود را «اصولگرا» گذارده‌اند بیش از دیگران برای این امر شعار می‌دهند و داعیه دار آن هستند ؛ اما آیا واقعا چنین است؟!
سخنان تازه مصطفی میرسلیم، گویی این بار در ایران واقعیت سیاست را بر آفتاب افکنده است، کاندیدای اختصاصی حزب موتلفه «اسلامی‌» شاید سخنانی را بر زبان آورده که ناخواسته نشان می‌دهد سیاستی که در میان اصولگرایان دنبال می‌شود بیش از آنکه با اخلاق و اسلام نسبت داشته باشد، سیاستی عرفی است و موتلفه نیز براساس همان تعریف غربی از حزب، به دنبال کسب قدرت و حفظ آن است: «من قالیباف را قبول نداشتم. اگر من و قالیباف به دور دوم می‌رفتیم، تخلفات او را رو می‌کردم. اگر قالیباف رأی می‌آورد، خودم را سرزنش می‌کردم. تصمیم‌گیری جمع این شد که وقتی در یک جبهه کار می‌کنیم، نباید تفرق ایجاد کنیم؛ شما الان رقیب اصلی دارید که باید به آن بپردازید و اذهان عمومی را متوجه او کنید ». البته این واقعیت چندان بر مردم پوشیده نبود ؛ که در غیر این صورت باید این همه تحریک عواطف دینی و انتشار اخبار کذب توسط اصولگرایان مورد قبول مردم قرار می‌گرفت؛ با این حال بازگو کردن آن نشان می‌دهد که این وضعیت چندان متداول و عادی شده که دیگر مخفی کردن آن نیز چندان الزامی ندارد؛ همچنان که دیگر شعار «دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ماست» نیز کاربردی ندارد و مدتها است که فراموش شده است .
حال در چنین اوضاع و احوالی، از غرایب روزگار است که محمدباقر قالیباف از «نواصولگرایی» سخن می‌گوید؛ اگر این سخن از سوی فرد دیگری مطرح می‌شد، می‌شد آن را حاصل آسیب شناسی اصولگرایی و بازگشت به شعارهای به مرحله عمل نرسیده و آرمانهای فراموش شده دانست؛ اما حیف که این چنین نیست و قالیباف بازهم فقط از این موضوع برای بازی تازه خود می‌خواهد استفاده کند. به این ترتیب آینده اصولگرایی چندان مشخص نیست؛ شاید بهترین وضعیت برای آنها ، پیدا شدن «نو ماکیاولی» باشد که اصول آنها را تدوین کند، هر چند مورد طعن کسانی چون قالیباف قرار بگیرند که همچنان می‌خواهند از شعارهای ارزشی سوء استفاده کنند.
کد مطلب: 72758
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *