طرح پیشنهادی محمدجواد ظریف معاون راهبردی رئیس جمهور برای تأسیس «انجمن گفتوگوی کشورهای مسلمان غرب آسیا» که به اختصار «طرح مودت» نامگذاری شده است، به نظر پاسخی مبتکرانه به نیازهای مبرم منطقهای در سایه تحولات اخیر است. این طرح که اخیراً در مقالهای مفصل در نشریه اکونومیست منتشر شده است، با الهام از ارزشهای اسلامی و تأکید بر همگرایی و همکاری میان کشورهای مسلمان تاثیرگذار، فرصتی تازه برای بازتعریف مناسبات منطقهای ارائه میدهد.
عادیسازی روابط ایران با کشورهای همسایه، بهویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی، در کنار اعتمادبهنفس و توانمندی اثباتشده ایران در تأمین امنیت خود، زمینهای کمنظیر برای پیشبرد ابتکارات تازه در سطح منطقه فراهم کرده است. از سوی دیگر، ناکارآمدی مزمن نظم موجود در حل بحرانهایی نظیر فلسطین، یمن و سوریه، که تداوم فجایع انسانی ناشی از حملات وحشیانه رژیم اسرائیل در ماههای اخیر گواهی آشکار بر آن است که ضرورت بازطراحی ساختارهای منطقهای را بیش از پیش نمایان کرده است.
طرح مودت، با تأکید بر اشتراکات عمیق دینی و فرهنگی و ارائه رویکردی عملگرایانه و فرصتمحور به روابط میان کشورهای مسلمان تأثیرگذار، تلاش دارد با ارائه پارادایمهای جدید منطقهای که دههها گرفتار رقابتها و تنشهای فرسایشی بوده است، به فضایی برای صلح، توسعه پایدار و همبستگی تبدیل کند.
طرح مودت بر همکاریهای اقتصادی، انرژی و امنیتی جمعی بهعنوان ستونهای اصلی مناسبات جدید تاکید ویژهای دارد. در حوزه اقتصادی، بر اهمیت یکپارچگی منطقهای، ایجاد سازوکارهای بانکی و تجاری درونمنطقهای، و تأسیس «صندوق توسعه مودت» برای بازسازی مناطق جنگزده تأکید شده است. در زمینه انرژی، تضمین امنیت مسیرهای انتقال انرژی و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر بهعنوان ابزارهای ایجاد وابستگی متقابل و رشد پایدار معرفی شدهاند. همچنین، همکاری امنیتی از طریق آتشبسهای پایدار، پیمانهای عدم تعرض و امنیت آبراههای راهبردی منطقه، پایهای برای ثبات و صلح منطقهای محسوب میشود. همچنین، طرح مودت مبارزه با افراطگرایی را از طریق تقویت وحدت میان مسلمانان شیعه و سنی، مقابله با عوامل تفرقهافکن، و کاهش تنشهای فرقهای با بهرهگیری از سازوکارهای آموزشی و سیاستهای هوشمند رسانهای در راستای تقویت وفاق، بهعنوان یکی از اهداف محوری خود مطرح میکند.
در واقع، در شرایط کنونی که نظم جهانی و منطقهای بهسرعت در حال تحول است و رژیم صهیونیستی به دنبال شکلدهی به ترتیبات جدید برای دستیابی حداکثری به اهداف تفرقهافکنانه و منافع خود است، کشورهای مسلمان میتوانند با تقویت همکاریهای منطقهای و انطباق با الگوهای نوین، نقشی تعیینکننده در آینده خود ایفا نمایند.
اصل طرح مودت چه طرحی است که ما بدونیم جناب دکتر ظریف از چه پیمانی صحبت میکنند؟ تا افکار عمومی بهتر با این مقوله آشنا شود.
به زبان ساده، طرح مودت پاسخی به شرایط فاجعهبار فعلی و بحرانهای مزمن منطقه است. این طرح بر اساس این مشاهده شکل گرفته که نظم موجود و مناسباتی که تا کنون میان کشورهای منطقه برقرار بوده چندین دهه است نتوانسته بحرانها، فجایع انسانی، چالشهای مشترک و نزاعهای دیرینه غرب آسیا را حلوفصل کند. در واقع، طرح مودت با نگاهی آسیبشناسانه به مناسبات و نگرشهای کنونی در تلاش است بر اساس پارادایمهای جدید، چشمانداز تازهای ترسیم کند.
واقعیت این است که اگر کشورهای مسلمان غرب آسیا که منافع مشترک دارند نگرش خود را به مناسبات منطقهای و روابط با قدرتهای فرامنطقهای تغییر ندهند، نظم جدید نیز بر پایه الگویی که دیگران تعیین میکنند شکل خواهد گرفت. این الگو نیز پاسخگوی بحرانها، فجایع انسانی و نیازهای امنیتی آنها را نخواهد بود چرا که منافع «دیگران» را در اولویت دارد. در چنین شرایطی، جامعه علمی، کارشناسان، دانشگاهیان و سیاستمداران ایران نمیتوانند با رویکردی منفعلانه به تحولات منطقه نگاه کنند و باید به جای اینکه دیگران برای آینده ما برنامهریزی کنند ابتکار عمل را به دست گرفته و طرحها و پیشنهادات خود را ارائه دهند.
علاوه بر این، بستر حقوقی لازم برای اجرای طرح مودت فراهم است. کشورهای منطقه میتوانند از مأموریت اجرایینشدهای که شورای امنیت سازمان ملل متحد در سال ۱۹۸۷ تحت قطعنامه ۵۹۸ به دبیرکل این سازمان محول کرده بود، بهعنوان چارچوب قانونی برای آغاز این گفتوگوی جامع استفاده کنند. این قطعنامه از دبیرکل سازمان ملل خواسته بود تا با ایران، عراق و سایر کشورهای منطقه مشورت کرده و تدابیری برای تقویت ثبات و امنیت منطقه ارائه دهد؛ هدفی که طرح مودت دقیقاً در جهت تحقق آن گام برمیدارد.
با وضعیت منطقه که انبار باروت است و هر کشوری فعلا فقط به دنبال سبقت گرفتن در یارکشی با کشورهای دیگر است؛ ایا این پیام نیاز کشور و منطقه را پاسخگو است؟
وضعیت فعلی منطقه، با افزایش تنشها و رقابتها، نیازمند راهحلهایی است که به جای دامن زدن به اختلافات، مسیر همگرایی و همکاری را هموار کند. طرح مودت، با تأکید بر اشتراکات دینی و فرهنگی و پیشنهاد همکاریهای عملی در حوزههای اقتصادی و امنیتی، میتواند پاسخی مناسب به این نیاز باشد. واقعیت این است که ادامه وضعیت کنونی به سود هیچیک از کشورهای منطقه نیست. برنامهها و طرحهایی که تنها منافع گروهی خاص را در نظر میگیرند و امنیت و منافع دیگران را نادیده میگیرند، نه تنها دوام نخواهند داشت، بلکه بحرانها و تنشها را عمیقتر خواهند کرد. طرح مودت با هدف کاهش تنشها و ایجاد اعتماد متقابل و با این باور که امنیت و منافع یک کشور نمیتواند به بهای ناامنی و زیان دیگران تأمین شود، میتواند پایهای برای ثبات و توسعه پایدار منطقه باشد.
البته موفقیت این طرح به تلاش تمامی ارکانهای تصمیمگیری در ایران، اراده سیاسی کشورهای منطقه و آمادگی آنها برای حرکت از رقابتهای مخرب به سمت همکاریهای سازنده بستگی دارد. گام اول در جهت تحقق این طرح، تحقق پیشنیازهای آن است و معتقدم لازم است به عنوان یک پروژه ملی در این راستا گام برداریم.
بر فرض اگر کشورهای عربی و ملت مسلمان به این طرح بپیوندند خب ایا امریکا منافع خودش را نادیده می گیرد؟ کشورهای عربی نشان داده اند که نمی توانند هم رابطه با امریکا را حفظ کنند هم با ایران. چون از یک طرف تحریم هستیم و از طرفی معتقدیم امریکا استکبار جهانی و دشمن شماره 1 ما است. در این میان کشورهای عربی چه طور این روابط را بالانس کنند؟ کما اینکه تا الان هم مشکل همین بالانس روابط بوده که از یک طرف اعراب از این دشمنی سود بردند از طرفی ضرر هم کردند.
معتقدم کشورهای منطقه از مرحله اتکاء صرف به آمریکا عبور کردهاند و به این تحلیل رسیدهاند که برای تحقق پروژههای توسعهمحور خود، دیگر نمیتوانند ایران را نادیده بگیرند. به عنوان مثال، عربستان سعودی با طرح چشمانداز ۲۰۳۰ به دنبال تنوع بخشیدن به اقتصاد خود، توسعه زیرساختها و تمرکز بر بخشهای خدماتی مانند بهداشت، بانکداری و گردشگری است.
تحقق این اهداف مستلزم ایجاد ثبات در منطقه است، و این ثبات بدون در نظر گرفتن منافع امنیتی و اقتصادی ایران ، یا با تلاش برای منزویسازی ایران، امکانپذیر نخواهد بود. به همین دلیل، عربستان از میانجیگری چین برای عادیسازی روابط با ایران استقبال کرد. در واقع، کشورهای عربی میتوانند با اتخاذ سیاستهای متوازن و مستقل، بهدنبال حفظ روابط با هر دو طرف باشند. این امر مستلزم دیپلماسی هوشمندانه و تأکید بر منافع ملی و منطقهای است. همچنین، همکاریهای منطقهای میتواند به کاهش وابستگی به قدرتهای خارجی و تقویت ثبات و امنیت درونمنطقهای منجر شود. منتها، برای ترغیب این کشورها به اتخاذ چنین رویکردی، باید ابتدا به آنها نشان داد که گزینه همکاری و همافزایی با ایران نیز روی میز است. نمیتوان بدون ارائه طرح و برنامهای مشخص، انتظار داشت که آنها سیاستی که منافع ما نیز در آن لحظ شده اتخاذ نمایند.
ایران در دولت روحانی هم طرح های خوبی ارائه داد . ظریف در سال ٩٢ هم اولین مقاله برون مرزی خود را با زبان عربی و خطاب به همسایگان و ملت عرب نوشت. خب بعد از ان حتی روابط بدتر شد برخی از دیوار سفارت بالا رفتند. فرض بگیریم ملت عربی طرح مودت را پذیرفت. برای اعتمادسازی اعراب چه باید کرد؟ ما عمده مشکلاتمان از درون است. پیشنهاد و نظر شما چیست؟
در همه کشورها نیروهایی وجود دارند که منافع جناحی و سیاسی خود را به منافع ملی مقدم میدانند و ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. منتها هنر سیاستمدار و جامعه مدنی در این است که تا حد ممکن این نیروها را در راستای تحقق یک «پروژه جامع ملی» هدایت کند یا در برابر کارشکنیهای آنها ایستادگی کند. اصولاً، دکتر پزشکیان نیز بر اساس همین تحلیل و با پیشبینی مشکلات و بحرانهای منطقه، سیاست وفاق را در دوران انتخابات مطرح کرد و با تکیه بر این رویکرد موفق به پیروزی در انتخابات شد. به نظرم لازم است بیش از پیش به تقویت رئیسجمهور در پیشبرد سیاست وفاق ملی کمک شود. «وفاق ملی» فقط یک شعار احساسی و سانتیمانتال نیست، بلکه یک ضرورت راهبردی و امنیتی برای کشور است و لازم است همه جریانهای سیاسی را نسبت به اهمیت آن آگاه کرد.
از سوی دیگر، انسجام داخلی در ایران، پیام روشنی برای کشورهای عربی خواهد داشت و آنها را نسبت به پایداری سیاست فرصتمحور ایران مطمئن خواهد کرد، که این خود گامی اساسی در افزایش اعتماد متقابل خواهد بود.
آیا می توان گفت مودت دنباله همان طرح صلح هرمز است؟ حتی صلح هرمز هم نتوانست انطور که رییس جمهور روحانی به دنبال ان بود اجرایی شود.
طرح مودت اشتراکات قابل توجهی با طرح صلح هرمز دارد، اما از چند جهت نیز با آن متفاوت است. طرح صلح هرمز در شرایطی ارائه شد که روابط ایران با عربستان سعودی و برخی کشورهای عرب همسایه بسیار تیره بود و این کشورها امنیت خود را کاملاً بر اساس «برونسپاری» و «اجاره امنیت» تعریف کرده بودند. همچنین، در آن زمان اسرائیل هنوز مرتکب نسلکشی در غزه نشده بود و مسئله عادیسازی روابط با آن مانند امروز حساسیت خاصی در افکار عمومی کشورهای عرب ایجاد نمیکرد. از سوی دیگر، کشورهای عرب، ایران را تهدیدی جدی برای امنیت خود میدانستند و ضرورتی برای همکاری یا همگرایی با آن احساس نمیکردند.
اما امروزه شرایط بهطور قابل توجهی تغییر کرده و فضای گفتوگو و مذاکره میان ایران و کشورهای عرب مساعدتر شده است.
در واقع، طرح مودت را میتوان نسخه تکاملیافته طرح صلح هرمز دانست. ضمن اینکه طرح صلح هرمز بر امنیت خلیج فارس تمرکز داشت، در حالی که طرح مودت دیدگاهی وسیعتر دارد و همکاری میان تمامی کشورهای مسلمان غرب آسیا را در بر میگیرد.
از این سو زمزمه هایی در رسانه های اسرائیلی شنیده و دیده می شود که صحبت از ادامه گفتگو برای صلح ابراهیم با عربستان در دولت ترامپ است. فرض بگیریم سعودی به این صلح تن دهد. ایا بازهم مودت می تواند در کنار ان کار کند؟
مبنای طرح مودت ایجاد یک بلوک قدرتمند در غرب آسیاست، حال اینکه هدف «پیمانهای ابراهیم» ایجاد تفرقه میان کشورهای عربی و ایران و در نهایت منزویسازی ایران است. مبنای طرح مودت، ایجاد امنیت جمعی بومی با اتکاء به کشورهای منطقه است، حال اینکه «پیمان ابراهیم» بر اساس برونسپاری امنیت عربستان سعودی به آمریکا طراحی شده است.
در پیمانهای ابراهیم، نه تنها حقوق مردم فلسطین نادیده گرفته شده بلکه عامدانه انکار شده است؛ حال اینکه طرح مودت به دنبال تحقق حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین و منطقه است و از این رو پایداری و استحکام بیشتری خواهد داشت. طرح مودت بر اساس همکاری و همافزایی کشورهای مسلمان منطقه طراحی شده، در حالی که پیمانهای ابراهیم به حمایت قدرتهای فرامنطقهای وابسته است که در آینده توجه خود را به رقابت با چین در شرق آسیا معطوف خواهند کرد.
پیشنیاز پیمانهای ابراهیم تحقق اهداف نظامی اسرائیل در منطقه پس از مبادرت به نسلکشی مسلمانان فلسطین و بمباران چندین کشور همسایه است، حال اینکه تحقق طرح مودت نیازمند یک اراده سیاسی است.
طرح مودت این قابلیت را دارد تا در بلندمدت یک «اتحادیه» میان کشورهای مسلمان غرب آسیا – شبیه به مُدل اتحادیه اروپا – ایجاد کند که این امر نیز پیش از این مورد توجه عربستان سعودی بوده است. در واقع، طرح مودت یک ضرورت برای صلح و ثبات در منطقه است که تحقق آن حتی پیامدهای بسیاری مثبتی برای صلح و امنیت بینالمللی – از جمله امنیت انرژی و امنیت مردم اروپا – در پی داشته باشد. از این رو، طرح مودت گزینه قابل تاملی است و نادیده گرفتن آن به نفع کشورهای عربی و همسایگان نخواهد بود.
اینکه در شرایط فعلی که رسانه های بیگانه دم از تضعیف ایران و حذف شدن از معادلات منطقه ای میزنند. این طرح می تواند موتور دیپلماسی و میدان را روشن کند؟
همانطور که در مقاله دکتر ظریف تأکید شده است، ادعای برخی مبنی بر اینکه ایران بازوی خود را در منطقه از دست داده، بر اساس یک تصور نادرست است که روابط ایران با حزبالله لبنان و سایر اعضای محور مقاومت را نیابتی میداند. این فرضیه از پایه اشتباه است. نیروهای محور مقاومت بهعنوان پاسخی به اشغالگری و آپارتاید، پیش از انقلاب اسلامی شکل گرفتند و هرچند در هدف مشترک خود برای تحقق حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین و لبنان متحد هستند اما هیچگاه تحت کنترل ایران نبودهاند.
از منظر حقوق بینالملل میتوان گفت ایران هرگز «کنترل مؤثر» بر این نیروها نداشته و توان بازدارندگی ایران نیز بر آنها استوار نیست. واقعیت این است که ایران به دلیلایل مختلف از جمله وسعت، جمعیت، توان موشکی و نظامی - امنیت خود را تضمین کرده و امروز تمرکز خود را بر نهادینه کردن دستاوردهای امنیتی در حوزه اقتصادی معطوف کرده است. طرح مودت نیز فرمولی برای تحقق این هدف ارائه میدهد.