در اين دور از مجلس، يکبار ديگرشاهد اين موضوع بوديم که مردم خواهان روي کار آمدن اصلاحطلباناند. مردم ميخواهند کشور در صلح، نشاط و اميدواري هدايت شود ولي با اين حال خواهان اين نيز هستند که زنان بيش از پيش وارد مجلس شوند و در خصوص مسائل کلان و خرد کشور تصميم بگيرند.
اين افزايش قابل ملاحظه و چشمگير در کانديداها و همچنين افزايش تعداد زناني که به مجلس راه يافتند، نتيجه وحدت و انسجام موجود بين اصلاحطلبان، اعتدالگرايان و مستقلين بود. اين احزاب در سطح اهداف و شخصيتهاي حقيقي به وحدتي جامع دست يافتند که نتيجه آن درخصوص حضور زنان اين بود که زنان فعال و پر تلاش براي کسب سهميه 30 درصدي مجلس، مشخص شدند.
همچنين، گفت و گويي ميان تمام زناني که تخصص و مديريت لازم را داشتند، نيز صورت گرفت تا در اين دوره از مجلس کانديدا شوند و در مجلس حضور يابند. آن همانديشيها، از طرف جمعيت زنان نوانديش صورت گرفت. در اين خصوص، در شهرستانها، زنان برجسته و شاخص را تشويق به حضور در عرصه سياسي کرديم.
در واقع، با اقدامات صورت گرفته، از کانديداتوري سه درصدي به رشد 5/12 درصدي زنان براي حضور در مجلس رسيديم.البته متاسفانه، در اين دوره با ردصلاحيت 65 درصدي کانديداتوري زنان نيز مواجه شديم. ولي به دليل آگاهيهاي سياسي و احساس وظيفه زنان، به عنوان کساني که بايد در سرنوشت سياسي واجتماعي خود و فرزندانشان نقش داشته باشند، زنان نه تنها از مواضع خود کنار نکشيدند و با صندوقهاي راي قهر نکردند، بلکه هر کدام از افرادي که رد صلاحيت شدند به عنوان يک ستاد انتخاباتي عمل کردند و تلاش کردند تا زناني که صلاحيتشان مورد قبول قرار گرفته به مجلس راه يابند.
قدم سوميکه ما زنان به عنوان تشکلهاي فعال زنان برداشتيم، حضور پررنگ و جدي در برنامههاي انتخاباتي بود. زنان براي تشويق اصلاح طلبان و يا طيفهاي نزديک به شهرستانها و استانهاي مختلف سفر کردند. براي اينکه به خصوص در دور دوم، زناني که در ليست ائتلاف و اميد قرار داشتند، راي بياورند.
خوشبختانه، حاصل تمام اين اقدامات، مجلسي شد که بعد از پيروزي انقلاب، بيشترين تعداد زنان را دارد. عليرغم تمام کارشکنيهاي جناح مقابل و تمام فشارهايي که به صورت مضاعف بر زنان وارد آمد مثل رد صلاحيتهاي گسترده، اهانتهايي که به زنان اسوه انقلاب شد، زنان پايداري کردند.اين نکته هم قابل ذکر است که شيوه صحبت کردن برخي از چهرهها، به اندازهاي زشت و ناپسند بود که با ادبياتي که داشتند بايد صلاحيتشان رد ميشد.اميدوارم، در داخل مجلس از امضاي اعتبارنامه کساني که به زنان بياحترامي کردند ولي با اين حال راي آوردند، خودداري شود. همچنين برخوردي که با يکي از نمايندگان ملت(مينو خالقي) شد، خود حکايتي طولاني دارد و به لحاظ قانوني نبايد انجام ميگرفت.
با تمام اين اقدامات و فشارها، زنان با آگاهي و رشادت تمام وارد عرصه سياسي و انتخاباتي شدند. هيچ اقداميموجب نميشود که جلوي اين پويايي و حرکت شتابناک به سوي توسعه همهجانبه و توسعه پايدار که قطعا همه نيروهاي انساني يک کشور در آن نقش دارند، را گرفت.
پيشبيني ميشود که وقتي تعداد حضور زنان در مجلس، افزايش يابد علاوه بر اينکه ميتوانند در کميسيونهاي تخصصي، نقش ايفا کنند، ميتوانند در کميسيون تخصصي زنان نيز حضور داشته باشند.
در مجلس ششم کارهاي بزرگي توسط فراکسيون زنان صورت گرفت و تمام قوانين تبعيضآميز درباره زنان رصد و شناخته شده و قوانين جايگزين نيز هماکنون آماده شده تا به محض ورود زنان به مجلس بتوانند قوانين را روزآمد کنند و از حق زنان در کشور دفاع کنند.
برخي از طرحهاي جامع مثل شورايعالي خانواده و طرح نظام خانواده که چند سال تلاش علميو گسترده براي آن صورت گرفت، هم اکنون نياز به يک بازنگري دارد.
زناني که هماکنون راي آوردهاند، تخصص و نظر دارند و هم به طور خاص با شتاب خيلي زياد و اصولي ميتوانند از قوانين موجود، تبعيضزدايي کنند و قوانين مربوط به زنان و خانواده را روز آمد کنند و قوانين جديد تصويب کنند. ضمن اينکه، زناني که قبلا در مجلس بودند و هماکنون در احزاب شرکت دارند حتما تجربههاي خود را در اختيار منتخبين مردم قرار خواهند داد.